بعضی از ضرب المثال ها فارغ از اینکه از کجا نشأت گرفته اند دارای مضامینی غلط و یا غلط اندازند و یا به توضیحاتی برای فهم صحیح آن نیاز است.
یکی از این ضرب المثل ها "موسی به دین خود عیسی به دین خود" است. این جمله و این ضرب المثل معروف گرچه می تواند ابعاد مثبتی داشته باشد، ولی در عصر حاضر کاربردی منفی پیدا کرده است و برای صحه گذاشتن بر بی تفاوت بودن هایمان نسبت به جامعه و آدم های دور و اطرافمان به کار می رود. حالا باید این ضرب المثل چه ابعاد صحیح و مثبت و چه ابعاد منفی و باطلی دارد.
دین نزد خدا فقط اسلام است
ازديدگاه قرآنكريم دين حق، يكي بيشتر نيست و آن اسلام است. «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاسْلامُ»[1] اسلامي كه عبارت است از تسليم شدن در برابر حق (اعم از حق در مقام اعتقاد و عمل)، به بيان ديگر; "اسلام" آن است كه بنده در برابر آنچه از طرف خداوند نازل شده، چه آنچه مربوط به معارف است يا مربوط به احكام، تسلیم باشد. همچنین دين در نزد خداوند يكي بيش نبوده، اختلافي در آن نيست. وتفاوت پيامبران در شريعت است. «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا; [2] براي هر يك از شما آيين و طريقة روشني قرار داديم.» اختلاف در شرايع به كمال و نقص است نه به نحو تضاد و تنافي. اين اختلاف هم در اثر تفاوتي است كه در استعدادهاي امتهاي گذشته و كنوني بوده است.
تضاد ضرب المثل با امر به معروف و نهی از منکر
در قرآن آیاتی آمده است که نشان میدهد حتی مردم و امتهای گذشته نیز موظف به امر به معروف و نهی از منکر بودهاند. خداوند می فرماید:
«لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ … یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ»؛[3]«همه اهل کتاب یکسان نیستند. گروهی از آنها امر به معروف و نهی از منکر میکنند و در نیکوکاری میشتابند؛ و آنها از صالحانند».
اهمیت امر به معروف تا آنجاست که به عنوان مهم ترین ویژگی جامعه اسلامی شمرده شده است:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»؛[۴]«شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید».
حال اگر مضمون ضرب المثل این باشد که نسبت به همدیگر بی تفاوت باشیم و هیچ کس را به اسلام دعوت نکنیم و هر کس با هر تفکر ضاله و انحرافی را آزادی بدهیم، قطعا با مضامین قرآنی سازگار نخواهد بود.
بعد مثبت ضرب المثل
در بین برداشت های نا صحیحی که از این ضرب المثل شده است شاید بتوان وجه مثبتی هم برای آن ذکر کرد. بعد مثبت این است که ما باید به عقائد هم احترام بگذاریم و نباید به هیچ کس به جهت افکارش بی احترامی کنیم. ولی این به معنای کوتاه آمدن از عقائد خود و یا حق پنداشتن همه مکاتب نیست، بلکه نسخه ای برای هم زیستی مسالمت آمیز است.
کلام آخر
دین اسلام به عنوان آخرین دین حق و کامل است و به همین جهت ادیان سابق را منسوخ می کند. البته این به معنای تضاد بین ادیان نیست بلکه به حسب مصالح دین جدید نازل می شود.
پس نمی شود گفت هرکس هردینی که خواست را بر گزیند و البته معنایش این نیست که اکراه در پذیرش وجود دارد بلکه از جهت حقیقت طلبی و واقع نگری و عقلانی نمی شود غیر از اسلام را بر گزید.
پس این ضرب المثل اگر به معنای اباحه گری و بی تفاوت بودن نسبت به همه افکار و مذاهب باشد قطعا باطل است، اما اگر به معنای تساهل در حیطه زندگی اجتماعی در جهت هم زیستی مسالمت آمیز باشد پذیرفتی خواهد بود.
پی نوشت:
[1] آلعمران،19
[2] مائده، 48
[3] آل عمران ، آیات ۱۱۴و۱۱۳٫
[4] آل عمران ، آیه ۱۱۰٫
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید