سلسله سخنرانی استاد پناهیان درباره خانواده خوب
امروز جهان را از دو راه به تباهی میکشانند:
۱. بیدینی افراطی(هرزگی)
۲. دینداری منحرفانه
امروزه جهان بشریت و انسانها را به دو شیوه، دارند به تباهی میکشانند: ۱- به وسیلۀ فساد، لذتجویی و هرزگی ۲-نقطۀ مقابل هرزگی؛ یعنی با دینداریهای منحرفانه یا به وسیلۀ افراطیگری تحت پوشش دینداری، که بر اساس آن، هزاران جوان را اینگونه تربیت میکنند که به خودشان بمب ببندند و مردم بیدفاع شیعه و سنی را بکشند. حتی وقتی به آنها گفته میشود قربانیان شما بیگناه هستند در پاسخ میگویند: «اشکالی ندارد، اگر بیگناه باشند به بهشت خواهند رفت! ما باید وظیفۀ خود را انجام دهیم!»
هر یک از این دو شیوهای که برای به تباهی کشیدن حیات بشر اتخاذ کردهاند، شیوۀ دیگر را تقویت میکند؛ به این صورت که بیبندوباریِ افراد هرزه را به عدهای از متدینینِ منحرف نشان میدهند، و آنها را در دیانت منحرفانۀ خودشان تقویت میکنند. و از سوی دیگر، منحرفین متدین و جنایتهای ناشی از افراطیگری تحت پوشش دینداری را به افراد هرزه نشان میدهند و آنها را در هرزگیِ خودشان تقویت میکنند.
جهان و منطقهای که در آن زندگی میکنیم، گرفتار این دو گروه شده که مانند دو لبۀ قیچی عمل میکنند و اختیارش هم در دست ابلیس و بعد از ابلیس، در دست جریانات صهیونیستی و مستکبران عالم است. در این میانه باید چهکار کنیم؟ با کدام گروه باید کنار آمد و مماشات کرد؟
اگر با هرزگی مماشات کنیم، نقطۀ مقابلش که نوعی افراطیگری در دینداری است ایجاد خواهد شد. البته خودِ دینداری نمیتواند افراطی شود، بلکه اینها خودشان آدمهای افراطیای هستند که میخواهند افراطیگری خود را با دین توجیه کنند. لذا باید نام آنرا «افراطیگری تحت پوشش دینداری» گذاشت.
«افراطیگری در هرزگی» و «افراطیگری تحت پوشش دین» هر یک به نوعی «نسلکشی» میکنند؛
افراطیگری در لذتجویی چگونه نسلکشی میکند؟
به این صورت که باعث میشود تعداد زاد و ولد کاهش پیدا کند کما اینکه در برخی کشورها (مثل کشورهای اروپایی) میبینیم. و این مسأله به حدّی جدی است که طبق برخی آمارها تا چندین سال دیگر، تعداد اروپاییهای اصیل که هم پدر و هم مادرشان اروپایی باشند، تقریباً به صفر خواهد رسید.
از سوی دیگر «افراطیگری تحت پوشش دین» هم نسلکشی میکند و میبینید که چقدر راحت آدم میکشند، سر میبرند، بمبگذاری میکنند و با افتخار هم اعلام میکنند که «ما تا به حال چند هزار عملیات انتحاری را سازماندهی کردهایم!»
دیگر دینداری واقعاً جدّی شده است و اصلاً یک مسألۀ تعارفی نیست. باید تکلیف دینداری خودمان را روشن کنیم و این مثل «نان شب» واجب است. نجات دادن جامعۀ خودمان و جامعۀ بشری در زمرۀ اوجب واجبات قرار گرفته و بیاعتنایی به این مسأله واقعاً خیانت است. هر کسی در زندگی فردی خودش به موضوع دین و نجات حیات بشر بیاعتنایی کند، در واقع خیانت کرده است؛ چون این قیچیِ دولبه («افراطیگری در هرزگی» و «افراطیگری تحت پوشش دین») دارد حیات بشر را نابود میکند و این قیچی دست کسانی است که دوست دارند مردم بیتفاوت باشند و البته بعدها یا سر تمام این بیتفاوتها را نیز خواهند برید یا آنها را به بردگی خواهند کشید. لذا به عنوان یک ضرورت باید به این موضوع پرداخت؛ امروز انتخاب دینداری در زندگی، به میلِ من و شما نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی شده است.
ما آخرین دوندۀ یک دوِ امدادی هستیم که اولین دوندۀ آن امام حسین علیه السلام بوده و حالا عَلَمش به دست ما رسیده/ وقتی داریم به «خطِ پایان» میرسیم، باید بیشترین توان خود را صرف کنیم
در شرایطی که داریم به آخر خط میرسیم، باید بیشترین توان خود را صرف کنیم. مانند دوندههایی که وقتی به خط پایان نزدیک میشوند نهایتِ توان خود را صرف میکنند تا بهترین نتیجه را بگیرند. ما در مقام تشبیه مانند دوندهای هستیم که در دور آخر دوِ امداری قرار داریم و دوندههای همتیمی ما، تلاش خود را کردهاند و چوب را به دست ما رساندهاند و حالا نوبت ما است که باید بیشترین توان خود را صرف کنیم تا حاصل تلاش همۀ گذشتگان را به ثمر برسانیم و تیم خود را برنده کنیم.
اولین دوندۀ این دوِ امدادی اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده است که عَلَم را به حضرت زینب سلام الله علیها سپرد و این عَلَم امروز به دستِ ما رسیده است و ما هم به خط پایان نزدیک شدهایم؛ پیروزی ما در این میدانِ بزرگ، به معنای تقدیر از تلاش همۀ دوندههای بزرگی است که این عَلَم را به دست ما رساندهاند و کمگذاشتنِ ما در این عرصه، به معنای بیاعتنایی به زحمات این بزرگان است.
ابلیس و نظام کفر و استکبار در آخرالزمان، تمام زورِ خود را میزنند، و ما هم باید تمام زور خود را بزنیم.
خطری که زمانه مارا تهدید می کند
حساسیتِ دورۀ ما حتی مثل دوران دفاع مقدس هم نیست، بلکه خیلی حساستر از آن دوران است. خطری که در دوران دفاع مقدس ما را تهدید میکرد این بود که در نهایت ما را دچار مرگِ با سر و صدا میکرد اما اگر با خطری که امروز ما را تهدید میکند مقابله نکنیم، ما را دچار مرگِ خاموش خواهد کرد؛ شبیه مرگ در اثر گازگرفتگی در منزل. البته مقابله با این تهدید، سختتر است. انسان به این سادگیها نمیتواند سبک زندگی خودش را از افراطیگری در هرزگی و لذتبری و هوای نفسطلبی یا افراطیگری تحت پوشش دینداری نجات بدهد. چون صراط مستقیم، راهی است که مانند پل صراط باریک و بُرنده است. (امام صادق(ع): «صراط، از مو و لبۀ شمشیر باریکتر است؛ الصِّرَاطُ أَدَقُ مِنَ الشَّعْرِ وَ مِنْ حَدِّ السَّیْف»؛ الزهد/ص 90
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید