ضرورت امنیت از منظر امیرالمؤمنین (علیه السلام)
بعد از حق حیات، ضروریترین موضوع در مورد انسان حق امنیت است.
چه این که بدون امنیت و هرج و مرج، زندگی از معنا تهی میشود.
امام علی (علیه السلام) فرمود:
کسی را که آگاه شوم بر یکی از صفات خوب استوار است، میپذیرم و از نداشتن صفات دیگرش درمیگذرم و صرف نظر میکنم، ولی از نداشتن عقل و دین چشم نمیپوشم، چون که جدایی از دین، جدایی از امنیت است و زندگی با هراس گوارا نیست و فقدان عقل فقدان زندگی است، زیرا بیخردان فقط با بردگان مقایسه میشوند و بس و نیز فرمود: یکی از اهداف نهضت حق طلبانهی پیامبران و اولیای الهی و فلسفهی حکومت دینی، برقراری امنیت است (کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 27). امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در یک سخنرانی شکوه آلوده چنین بیان داشت: ای روحهای پر اختلاف و ای قلبهای پراکنده، شما که بدنهایتان حاضر و عقلهایتان پنهان است، من شما را به سوی حق میکشانم، ولی همچون گوسفندانی که از غرش شیر فرار کنند، میگریزند (نهج البلاغه، خطبه 131، ص 188 و 189). هیهات که من با کمک شما بتوانم تاریکی را از چهرهی عدالت بزدایم و یا کجی حق را راست نمایم.
پروردگارا، تو میدانی که آنچه ما انجام دادهایم، نه برای این است که حکومتی به دست آوریم و نه برای این است که از متاع پست دنیا چیزی فراهم نماییم، بلکه به این خاطر است که نشانههای از بین رفتهی دین تو را باز گردانیم و صلح و مسالمت را در شهرهای تو آشکار سازیم، تا بندگان ستم دیدهی تو در امنیت قرار گیرند.
حضرت در این سخنرانی، هدف از پذیرش حکومت را برقراری امنیت برای مردم بیان نمود، و در بیان نقش و اهمیت امنیت نکاتی میفرماید:
- «رفاهیه العیش فی الامن» رفاهیت زندگانی در امنیت است (آمدی، غررالحکم، ج 4، ص 100).
- «شر البلاد بلد لا امن فیه» بدترین شهرها، شهری است که در آن امنیت نباشد (آمدی، غررالحکم، ج 4، ص 165)؛
- «شر الاوطان ما لم یامن فیه القطان» بدترین وطنها آن است که مردم در آن امنیت نداشته باشند (آمدی، غررالحکم، ج 4، ص 171)؛
- «لا نعمه اهنا من الامن» نیست نعمتی گواراتر از امنیت (آمدی، غررالحکم، ج 6، ص 435).
در خصوص نقش و جایگاه زمامدار حضرت میفرماید: مردم به زمامداری نیک و یا بد نیازمند هستند تا مؤمنان در سایه حکومت به کار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند و مردم در سایه استقرار حکومت زندگی کنند.
به وسیله حکومت، بیت المال جمع آوری میگردد، به کمک آن با دشمنان میتوان مبارزه کرد، جادهها امن و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته میشود، نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران در امان باشند (نهج البلاغه، خطبه 40).
و یا در خطبه دوم نهج البلاغه حضرت یکی از ویژگیهای جامعه جاهلی را فقدان امنیت اجتماعی شمرده و میفرماید:
جامعه جاهلیت، جامعهای بود که اندیشمندان و آگاهان جامعه، دهانشان بسته و نادانان و انسانهای بیهویت و سالوس، مورد احترام بودند (نهج البلاغه، خطبه 2).
و باز تأکید مولی متقیان بر عدم جواز ترساندن مسلمان دیگر که میفرماید:
روا نیست برای مسلمان که مسلمانی را بترساند (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 147).
اقسام سیستمهای اطلاعاتی در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام)
از ویژگیهای سیستم اطلاعاتی امام علی (علیه السلام) در دوران حکومت تحقق اقسام سیستمهای اطلاعاتی و تربیت انواع نیروها اطلاعاتی است تا امنیت کشور اسلامی حفظ گردد و نظام اسلامی تداوم یابد و مردم در آسایش و امنیت زندگی کنند و هرگونه تحرکی از دشمنان داخل و خارج شناسایی و ریشه کن گردد. مانند: تربیت نیروهای اطلاعاتی؛ سیستم اطلاعاتی به منزله چشمان همیشه باز نظام اسلامی نقش تعیین کنندهای در شناخت آفتها دارد، میتوانند «اصل نظارت» و «کنترل و مراقبت» را در نظام اسلامی سامان بخشند.
حضرت برخی از نیروهای خود را به گونهای تربیت نمود که سیستمهای اطلاعاتی کشور را اداره کنند مانند:
الف) کنترل و مراقبت از مراکز اقتصادی؛
ب) کنترل و مراقبت از بازار؛
ج) کنترل و مراقبت از کارگزاران حکومتی؛
د) کنترل و مراقبت از قضات؛
ه) کنترل و مراقبت از استانداران و فرمانداران؛
و) کنترل و مراقبت از شهرها و جادهها؛
که در نهج البلاغه با واژههای «بَلَغنی» و «غَینی» و «عیونی» آمده است.
سیره امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حوزههای مختلف امنیت و اطلاعات
الف) حوزه خارجی
نه تنها در داخل کشور به اطلاعات و نیروهای مؤمن اطلاعاتی نیاز هست، بلکه در برون مرزها نیز یک ضرورت غیر قابل انکار است. زیرا ما به میزان شناختی که از دشمن داریم و از کاستیها و نقاط قوت دشمن با اطلاع هستیم میتوانیم با دشمن مقابله صحیح داشته باشیم.
هم اکنون نیز کسب اطلاعات و اخبار از تحرکات دشمن حرف اول را در جنگها و مبارزات مداوم میزند که در این راه از هرگونه امکاناتی استفاده میکنند، و از تمام ابزارها و شیوههای موجود بهره میگیرند.
امام علی (علیه السلام) نیروهای اطلاعاتی کارآمدی در آن سوی مرزها داشت که در خاک دشمن تحرکات او را زیر نظر داشتند و اطلاعات لازم را به امام گزارش میدادند. مانند: نامه 33 نهج البلاغه که نوشت: (نامه به فرماندار مکه قثم بن عباس، پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)).
«پس از یاد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتی من در شام به من اطلاع داده که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکه میآیند، مردمی کوردل، گوشهایشان در شنیدن حق ناشنوا، و دیدههایشان نابینا، که حق را از راه باطل میجویند، و بنده را در نافرمانی از خدا، فرمان میبرند، دین خود را به دنیا میفروشند، و دنیا را به بهای سرای جاودانه نیکان و پرهیزکاران میخرند، در حالی که نیکیها، انجام دهنده آن پاداش گیرد، و در بدیها جز بدکار کیفر نشود. پس در اداره امور خود هوشیارانه و سرسختانه استوار باش، نصیحت دهندهای عاقل، پیرو حکومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا کاری انجام دهی که به عذرخواهی روی آوری، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشکلات سُست باشی. با درود» (نهج البلاغه، نامه 33).
راه پیروزی بر دشمن تنها نبرد مسلّحانه نیست، بلکه باید دشمن را و تحرکات آشکار و پنهان او را شناخت که این مسئله، (ضرورت وجود نیروهای اطلاعاتی در داخل خاک دشمن) را میطلبد.
لذا حضرت هم در داخل مرزهای کشور اسلامی از نیروهای اطلاعاتی کمک میگرفت تا بر امور جاری کشور، و روش مدیران حکومت، نظارت کند، و هم در خارج از مرزهای کشور، در درون خاک دشمن دارای نیروهای اطلاعاتی با تجربه بود که همواره تحرکات دشمن را زیر نظر داشته باشد.
از باب ضرورت به نمونههایی اشاره میشود:
اول) معاویه قصد داشت توطئهای علیه قیس بن سعد، فرماندار مصر سامان دهد، و او را لکه دار کند و متهم به همکاری سازد تا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دچار یک حرکت انفعالی کرده و قیس را عزل کند، تا با ظهور هرج و مرج در مصر، بتواند به مصر یورش برد. این توطئه را نیروهای اطلاعاتی امام علی (علیه السلام) از شام به امام گزارش دادند و نقشه معاویه افشا شد.
دوم) امام علی (علیه السلام) به صراحت از وجود نیروی اطلاعاتی در خارج از مرزها خبر میدهد و میفرماید: «به من خبر رسیده است که «بُسر» از عمال معاویه، بر «یمن» مسلط شده است، به خدا سوگند، من از قبل میدانستم و میدانم که اینها به زودی بر شما مسلط خواهند شد» (نهج البلاغه، خطبه 25).
سوم) امام علی (علیه السلام) از سیاستهای شیطانی معاویه آگاهی داشت و به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود همواره تحرکات معاویه را زیر نظر داشت که به لشگریان خود فرمود:
«به آن گروه کثیر و سراپرده پر زرق و برق (معاویه) به سختی حمله برید، و در دل آنها به نبرد بپردازید که شیطان در کنار آن پنهان شده، دستی برای حمله به پیش دارد، و پایی برای فراز به عقب نهاده. مقاومت کنید تا عمود حق بر شما آشکار گردد شما برترید! خدا با شما است و از زحمات شما نمیکاهد» (نهج البلاغه، خطبه 66).
امام علی (علیه السلام) در تمام نبردهایی که فرماندهی سپاه را به عهده داشت یا لشگرهایی که به عنوان پیش رونده به سوی مرزهای کشور اسلامی میفرستاد، در همه جا تمام مسائل اطلاعاتی امنیتی را دقیقاً رعایت میکرد که به همین علت همواره پیروز و شکست ناپذیر بود.
حضرت در دستورالعملی به فرمانده لشگر پیش روندهاش «زیاد بن نضر حارثی» نوشت: هرگاه به دشمن رسیدید، یا او به شما رسید، لشکرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه کوهها، یا بین رودخانهها قرار دهید، تا پناهگاه شما و مانع هجوم دشمن باشند، جنگ را از یک سو یا دو سو آغاز کنید، و در بالا قلهها، و فراز تپّهها، دیده بانهایی بگمارید. مبادا دشمن از جایی که میترسید یا از سویی که بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد و بدانید که پیش آهنگان سپاه دیدبان لشگریانند و دیدبانان طلایه داران سپاهند. از پراکندگی بپرهیزید، هرجا فرود میآیید، با هم فرود بیایید، و هرگاه کوچ میکنید همه با هم کوچ کنید، و چون تاریکی شب شما را پوشاند، نیزهداران را پیرامون لشکر بگمارید و نخوابید مگر اندک، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن (الاخبار الطول، 1371، ص 166).
در گزارش جنگ صفین آمده است که مردی از قبیله حِمیَر، به نام حصین بن مالک با معاویه بود که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) مکاتبه داشت و او را بر اسرار معاویه آگاه میساخت (الفتوح البلدان، ج 3، ص 78).
آن چه که از سیره امیرالمؤمنین (علیه السلام) بدست میآید حضرت با سیستم اطلاعاتی خود اوضاع و احوال دشمن را رصد میکردند.
ب) حوزه داخلی
امام علی (علیه السلام) در سپاه اسلام به خصوص نیروهای عمل کننده، و لشگرهای پیش رونده نیروهای متعهد و مؤمنی داشت که کلیه اخبار و اطلاعات مربوط به لشگرها و نیروها و فرماندهان و تضادها و اختلافات موجود، همه و همه را به امام گزارش میکردند. حضرت در عهد نامهاش به مالک اشتر درباره نظارت بر سپاهیان مرقوم میدارد: سپس از گماشتن بازرسانی امین و حق گوی نزد مردم، فروگذاری مکن تا آزمون و حُسنِ خدمت هر آزمایش دادهای را ثبت کنند تا آنان، اعتماد یابند که به حُسنِ خدمتشان آگاهی (تحف العقول، ص 133).
در واقعه صفین حضرت، گروهی را فرستاد تا سرچشمه آب را بر معاویه ببندند. معاویه همه ضحاک بن قیس فهری را با جمعیتی به سوی آنان گسیل داشت و آنان را پراکنده ساختند. دیدهبانان حضرت آمدند و آنچه را رخ داده بود، گزارش دادند. سپس حضرت به یارانش فرمود: «اینک چه باید بکنیم؟». گروهی گفتند: این کار، و گروهی گفتند: آن کار. وقتی اختلاف نظر آنان را دید، فرمان داد تا صبحگاهان به سوی معاویه هجوم بَرَند و آنان را بامدادان، به نبرد (نبرد صفین) سوق داد و شامیان، شکست خوردند (بحارالانوار، ج 32، ص 430 و 500).
امام علی (علیه السلام) در نامهاش به عبدالله بن بدیل مینویسد: بپرهیز از برخورد با لشکر دشمن، تا به سوی تو آیم! و دیده بانان را به سویشان گسیل دار و باید همراه آنان، سلاحی باشد که بتوانند با آن پیکار کنند. دیده بانان، باید دلیرانِ سپاه باشند؛ چرا که ترسوها گزارش درست برایت نیاورند. خودت و هرکه با توست، با اذن خدا به دستوراتم پایبند باشید. والسلام.
ضرورت سازمان بازرسی و نظارتی در کشور
در مورد کارگزاران و مأموران دولتی، نقش و وظیفهی رهبر تنها به انتخاب و منصب نمودن آنها و رسیدگی به زندگی و امور مادی و احتیاجاتشان، محدود نمیشود، بلکه حاکم، پس از به کار گماردن مأموران و عمال حکومتی، وظیفه دارد که دائما مراتب اعمال و رفتار آنان باشد.
مراقبت نسبت به طرز انجام وظیفه مأموران، نحوهی برخوردشان با افراد ملت، صحت یا سقم گزارشهایی که آنان دربارهی پیشرفت امور و انجام وظایف خود به رهبر میدهند، میزان درستی و نادرستی شکایاتی که مردم از عمال حکومتی دارند و برای زمامدار میفرستند و دهها مسئلهی دیگر، همه و همه از جمله مواردی هستند که یک زمامدار شایسته نه تنها حق رسیدگی به آنها را دارد، بلکه این رسیدگیها از وظایف بسیار مهم و سازندهی اوست. زیرا هرگاه زمامدار مراقب اعمال و رفتار کارگزاران و مأموران دولتی نباشد، دور نیست که افرادی از آنها به سوء استفاده از منصب و مسؤولیت خود بپردازند و با ظلم و تعدی به مردم و دستیازی به خیانت و بیعدالتی و فساد، مردم را نسبت به حکومت مأیوس و بدبین سازند و نظام جامعه را از هم بپاشند. لذا برای جلوگیری از این وضع، مراقبت و نظارت دائمی بر کارهای مأموران ضرورت دارد و برای نیل بدین منظور، برقراری یک نظام بازرسی دقیق و مطمئن که گزارشهای صحیح و قابل اعتمادی دربارهی کارمندان به رهبر ارائه دهند، از جمله وظایف رهبر است.
تفاوت سازمانهای اطلاعاتی با سازمانهای بازرسی در این است که سازمانهای اطلاعاتی مخفیانه کار میکنند، ولی سازمانهای بازرسی آشکارا و شناخته شده درباره مسائلی که مشکوک به نظر میرسید تجسّس مینمایند تا اگر خلافی واقع شده کشف شود و خلاف کار به دست عدالت سپرده شود. طبیعی است که این بازرسان باید از نزدیکترین و مورد اطمینانترین افراد نسبت به رهبر و اشخاصی متقی، مؤمن، خداترسی و اهل امانت و صداقت باشند و رهبر در مورد وفاداری و راستی و دوستی آنها نسبت به خود کاملاً مطمئن باشد و یقین بداند که اخبار و گزارشهای آنان به دور از هرگونه دروغ و خدعه خدشهای خواهد بود و جز خدمت به خدا و اسلام و حکومت اسلامی چیز دیگری را در بازرسی امور و تهیهی گزارشهای خود به نظر نخواهند گرفت. از جمله مسائل مهم مطروحه در ارتباط با نظام بازرسی این است که اسلام، بازرسان حکومت را به «عیون» یعنی چشمهای حکومت تعبیر میکند، زیرا به راستی بازرس، چشم حکومت و حاکم است و حکومتی که نظام بازرسی صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کوری است که معایب را نمیبیند و در منجلاب عیوب و مفاسد غوطه ور میشود. از این رو امام علی (علیه السلام) به زمامدار اسلامی رهنمود میدهد که این چشمها (بازرسان) را مخفیانه به نقاط مختلف کشور بفرستد، زیرا مراقبت پنهانی باعث میشود که عمال و مأموران دولتی از یک سو امانتداری و پرهیز از سوء استفاده و خیانت را پیشه کنند و از سوی دیگر با ملت رفتاری نرم و عطوفت آمیز داشته باشند و در انجام امور محوله تأخیر و تعلل نورزند و کار مردم را با سرعت و دقت انجام دهند.
همچنین علی (علیه السلام) هشدار میدهد که بازرسان میبایست از اعتماد رهبر برخوردار باشند و گزارشاتی که میدهند برای زمامدار حجت باشد و مورد رسیدگی قرار گیرد، زیرا اگر بازرسان دربارهی معایب و مفاسد کارمندان گزارش دهند، اما این گزارشها زیر علامت سؤال برود و مورد توجه و رسیدگی قرار نگیرد و یا با سوءظن و تردید تلقی شود، دیگر کسی به نظام بازرسی اعتنایی نخواهد کرد و افراد نادرست بدون بیم و هراس، به فساد و خیانت ادامه خواهند داد و جامعه را به منجلاب خواهند افکند. از این جهت حضرت رهنمود میدهد که اگر یکی از عمال حکومت و حتی کسی از یاران و همکاران نزدیک زمامدار دست به فساد و نادرستی و خیانتی زد و گزارشات بازرسان مخفی هم حاکی از تأیید این موضوع بود، همین گزارشات برای اثبات خیانت آن شخص کافی است و باید بدون درنگ مورد رسیدگی قرار گیرد.
آنگاه امام (علیه السلام) طرز برخورد حاکم در مقابل افراد خائن را بدین گونه مشخص میسازد که: خائن را به کیفر عملش برسان! حد شرعی مناسب با خیانتش را - نه کمتر و نه بیشتر - بر او جاری کن! خائن را رسوا و بیآبرو کن و او را به خاک ذلت و خواری بنشان! داغ خیانت را آشکارا بر پیشانیش بزن و قلادهی ننگ و بدنامی را بر گردنش بیفکن چندان که در میان مردم انگشت نما گردد، تا هم سرنوشت او باعث عبرت دیگران شود و هم دیگر فرصت و امکانی برای خیانت و فساد در میان مردم پیدا نکند. نکتهی قابل توجه دیگر اینکه در بیان حضرت پاسخ هر نوع سؤال و ایراد احتمالی در مورد سفارش اکید بر اعتماد نسبت به بازرسان نیز پیشاپیش داده شده است.
آری، اگر با وجود همهی دقتها و مراقبها در انتخاب بازرسان، باز هم بعضی از آنان گزارشات دروغین و خدشه دار بدهند، اعتماد به آنها چه محلی میتواند داشته باشد؟
باید توجه داشت که امام (علیه السلام) ضمن سفارش به دقت در انتخاب بازرسان و اطمینان به سلامت روحی و اخلاقی آنان، باز هم زمامدار را دعوت میکند که هر کاری را از مجاری مختلف دنبال کند، تا هرگاه یک گزارش از چند مجرا مورد تأیید و اتفاق نظر قرار گرفت، برای زمامدار شکی در صحت و پذیرش آن وجود نداشته باشد. معنای این سخن آن است که با تمام شرایطی که برای انتخاب بازرسان وجود دارد، اولاً گزارش هیچ کدام به تنهایی حجت نیست و ثانیاً هرگاه در یک گزارش، اتفاق قول و نظر نباشد، دربارهی آن تحقیق و بررسی بیشتری انجام خواهد گرفت. گذشته از اینها گزارش دروغ یک بازرس نیز در حکم همان خیانت و سوء استفادهی مأموران دولتی است که به نوبهی خود مجازات شدید و ننگ و رسوایی در جامعه را به دنبال خواهد داشت. طبیعی است که کارگزاران مختلف دولتی را با انواع شغلهای سیاسی، اجتماعی در یک کشوری پهناور نمیشود بدون اطلاعات قوی و بیدار اداره کرد.
اگر نظارت صحیح بر امور کارگزاران نباشد، انواع کم کاری، رشوه خواری، سوء استفادههای مالی دامن گیر جامعه خواهد بود. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با توجه به ضرورت نظارت نیروهای اطلاعاتی بر امور کارگزاران در نامهای به مالک اشتر مینویسد: «سپس در امور کارگزارانت بیاندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و حیا، از خاندانهای پاکیزه و با تقوی، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن. زیرا اخلاق آنان گرامیتر، و آبرویشان محفوظتر، و طمع ورزیشان کمتر، و آینده نگریاشان بیشتر است. سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر میکوشند، و با بینیازی، دست به اموال بیت المال نمیزنند، و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و نیروهای اطلاعاتی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت داری، و مهربانی با رعیت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد، و گزارش نیروهای اطلاعاتی تو، هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خواردار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیافکن» (نهج البلاغه، نامه 53).
آن حضرت در نامهای به منذربن جارود، فرماندار خود در استخر چنین نوشت: «به من گزارش دادهاند که کارهای حکومتی را رها کرده، به لهو و لعب و صید و شکار میپردازی و به تفریح و گردش میروی و در اموال عمومی و خداوند دست خیانت دراز کرده، و به خویشاوندانت دادهای، گویی که میراث پدر و مادر توست. به خدا سوگند! اگر این گزارش درست باشد، همه خویشاوندانت و خاک کفشت از تو بهتر خواهند بود و بدان که لهو و لعب مورد رضای خداوند نیست و خیانت به مسلمانان است. و سپس حضرت او را مجازات کرده و از کار برکنار کردند».
امام علی (علیه السلام) در نامهاش به کارگزارانش مینویسد: به نام خداوند بخشنده مهربان. از بنده خدا علی، پیشوای مؤمنان، به هر آن کس از کارگزاران که نامهام را بخواند. پس از حمد و سپاس الهی؛ مردانی با ما بیعت داشتند و [اینک] گریختهاند. پس گمان میبریم که به سوی شهرهان ناحیه بصره رفتهاند. از مردمان شهرهایت درباره آنان پرس و جو کن و دیده بانی (خبرچینی) از هر سوی سرزمین خود، بر آنان بگمار. آن گاه، آنچه را که بدان رسیدی، برایم بنویس.
جای دیگر آن حضرت به مالک چنین میفرمایند: باید بازرسانی که نزد مردم به امانتداری حق معروفند، بر آنها بگماری تا خدمتگزاران را به تو گزارش دهند و آنها بدانند که زحمات آنها پوشیده نیست. آن گاه خدمات هر کس را به خوبی بشناس و زحمات کسی را به حساب دیگری مگذار و از ارزش آن کم نکن. از هر کس به اندازه فعالیتش قدردانی کن و مبادا شرافت و بزرگی کسی باعث شود که خدمات کوچک او را بزرگ بشماری. و گمنامی کسی باعث شود، تا کارهای بزرگ او را کوچک شماری (تحف العقول، ح 1354، ص 143).
نیروهای ویژه «ضد اطلاعات»
گرچه اصطلاح فوق «ضد اطلاعات» در روزگاران ما مطرح شده است اما این حرکت مهم و ارزشمند در دوران امام (علیه السلام) برای اصلاح و بازسازی نیروهای اطلاعاتی وجود داشت لذا تا نیروی اطلاعاتی امام در بازار اهواز به نام «ابن هرمه» رشوه گرفت، نیروهای دیگری که مراقب او بودند خیانت او را به امام گزارش کردند. امام (علیه السلام) به حاکم اهواز نوشت که او را مجازات و دستگیر کند (مستدرک الوسائل، ج 6، ص 207).
بنابراین برای کنترل و مراقبت و اصلاح نیروهای اطلاعاتی به نیروهای دیگری به نام «ضد اطلاعات» نیازمندیم که این ضرورت از دیدگاه امام (علیه السلام) پوشیده نمانده است.
نظارت بر خویشاوندان و نزدیکان مسئولین
یکی از مسائل مهم رهبری، کنترل و نظارت بر امور خویشاندان است، تا خویشاوندان رهبری از هرگونه امتیاز خواهی و برتری طلبی دور مانده و برای مردم الگو باقی بمانند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر مینویسد:
همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان. و به هیچکدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن، و به گونهای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینههای آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش بر آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو است.
حق را مال هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز، و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت برخود هموار ساز. و هرگاه رعیت بر تو بدگمان گردد، روشنگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا میدارد.
ضرورت نظارت بر نویسندگان و منشیان
امام علی (علیه السلام) در نامه 53 به حساسیت نامههایی که از دفتر رهبری خارج یا واصل میگردد، توجه کامل دارد و میفرماید: (سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیاندیش، و کارهایت را به بهترین آنان واگذار، و نامههای محرمانه، که در بردارنده سیاستها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسی اختصاص ده که صالحتر از دیگران باشد، کسی که گرامی داشتن او را به سرکشی و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند و در رساندن نامه کارگزارانت به تو، یا رساندن پاسخهای تو به آنان کوتاهی نکند، و در آنچه برای تو میستاند یا از طرف تو به آنان تحویل میدهد، فراموشکار نباشد.
و در تنظیم هیچ قراردادی سُستی نورزد و دربرهم زدن قراردادی که به زیان توست کوتاهی نکند، و منزلت و قدر خویش ر ا بشناسد همانا آن که از شناخت قدر خویش عاجز باشد، در شناخت قدر دیگران جاهلتر است مبادا در گزینش نویسندگان و منشیان، بر تیزهوشی و اطمینان شخصی و خوشباوری خود تکیه نمایی، زیرا افراد زیرک با ظاهر سازی و خوش خدمتی، نظر زمامداران را به خود جلب مینمایند، که در پس این ظاهرسازیها، نه خیرخواهی وجود دارد، و نه از امانتداری نشانی یافت میشود. لکن آنها را با خدماتی که برای زمامداران شایسته و پیشین انجام دادهاند بیازمای، به کاتبان و نویسندگانی اعتماد داشته باش که در میان مردم آثاری نیکو گذاشته، و به امانتداری از همه مشهورترند، که چنین انتخاب درستی نشان دهنده خیرخواهی تو برای خدا و مردمی است که حاکم آنانی. برای هر یک از کارهایت سرپرستی برگزین که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار، او را درمانده نسازد، و بدان که هرگاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودی وجود داشته باشد که تو بیخبر باشی خطرات آن دامنگیر تو خواهد بود.
آگاهی از حالات روانی ناکثین
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسبت به حالات روانی سران ناکثین فرمود:
طلحه و زبیر و پیروان آنها در آغاز رعد و برقی نشان دادند، اما پایانش چیزی جز سستی و ناتوانی نبود، ولی روش ما به عکس آنها بود، ما تا کاری انجام ندهیم رعد و برقی نداریم، و تا نباریم سیلابهای خروشان به راه نمیاندازیم، برنامه ما عمل است نه سخن! (نهج البلاغه، خطبه 51)
که روانشناسی ناکثین را به خوبی بیان فرمود. و شعارگرایی آنان را توضیح داد. و نسبت به شخص زبیر، که یکی از سران ناکثین بود و فکر میکرد میشود بیعت با امام علی (علیه السلام) را شکست، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) افشاگرانه فرمود:
زبیر خیال میکند که بیعتش تنها با دست بوده نه با دل!، پس او اقرار به بیعت میکند، ولی مدعی است که با قلب نبوده است، بنابراین بر او لازم است، بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد وگرنه باید به بیعت خود بازگردد و به آن وفادار باشد (نهج البلاغه، خطبه، 200).
افشای شیوههای شیطانی سران قاسطین و مارقین
امام علی (علیه السلام) برای آگاهی مردم نسبت به ادعاهای پوچ ناکثین، در سخنرانیهای گوناگونی افشاگرانه علل انحراف آنان را توضیح داد. و بهانههای دروغین طلحه و زبیر را پاسخ فرمود. و سوابق تاریخی آنان و شرکتشان را در قتل خلیفه سوم و تلاش آنها را در روز بیعت یکیک برشمرد. زیرا ناکثین شهر بصره را در اختیار گرفته بودند و شورش کردند.
باید امت اسلامی با بصیرت و آگاهی به جنگ آنان برود. که آغاز نبرد در جبهه داخلی بود، امام علی (علیه السلام) در یک سخنرانی افشاگرانه ابتدا مردم را نسبت به اخبار سیاسی کشور توجیه کرد و سپس ادعاهای باطل ناکثین را جواب داد، و فرمود:
آگاه باشید! شیطان حزب و طرفداران خویش را بسیج کرده، و سپاه خود را گرد آورده است تا بار دیگر ستم را به جایش برگرداند، و باطل را به جایگاه نخستینش باز فرستد. به خدا سوگند آنها هیچ منکری از من سراغ ندارند، انصاف را بین من و خود حاکم نساختند. آنها حقی را مطالبه میکنند که خود آن را ترک گفتهاند. انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند. اگر در ریختن این خود شریکشان بودهام پس آنها نیز سهیمند، و اگر تنها خودشان مرتکب شدهاند کیفر مخصوص آنها است. مهمترین دلیل آنان به زیان خودشان تمام میشود، از پستانی شیر میخواهند که مدتها است خشکیده، بدعتی را زنده میکنند که زمانها است از بین رفته.
چه دعوت کنندهای!؟ و چه اجابت کنندگانی؟! من به کتاب خدا و فرمانش درباره آنها راضیم.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ابتدا نسبت به اهداف خوارج به مردم آگاهی داد و علل انحراف آنها را برشمرد، سپس خوارج فریب خورده را نصیحت کرده از آینده دردناکشان ترساند.
در یک سخنرانی به علل گمراهی آنان اشاره کرد و هشدارشان داد (نهج البلاغه، خطبه 58). و در سخنرانی دیگری مردم را آگاهی لازم داد که:
جنگ من با خوارج را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح فرمود، من جایگاه نبرد را، و تعداد کشتگان آنها را میدانم، و اندازه فراریان آنها را اطلاع میدهم.
و در کلام ارزشمند دیگر از آینده خوارج و تداوم انحراف فکریشان صحبت کرد که: تفکر انحرافی خوارج تداوم خواهد داشت و فرمود:
سوگند به خدا هرگز خوارج نابود نشدهاند، آنها نطفههایی در پشت مردان و رحم زمان باقی میمانند اما هرگاه سر برآوردند سرکوب میشوند تا اینکه سرانجام به دزدی و راهزنی روی آورند.
ضرورت شناختِ عامل فکری، تبلیغی
اگر دشمن بر اساس شایعات، تبلیغات مسموم، دروغ پردازی، غیر واقعی نشان دادن روشهای حکومت حقّ، مردم را، مدیران و سربازان را به فرار سوق میدهد، باید رهبری امت و مسئولین تبلیغاتی، با تبلیغات حساب شده، تلاش تبلیغاتی دشمن را خنثی کند.
به مصقله گفته بودند که: علی (علیه السلام) سخت گیر است، از حق نمیگذرد، تو را ادب میکند، تا غرامتها را نپردازی، مورد محبت علی (علیه السلام) قرار نمیگیری و با انواع وسوسهها کوشیدند، مصقله را به فرار تشویق نمایند که فرار کرد.
امام علی (علیه السلام) برای خنثی کردند روشهای انحرافی دشمن، در یک سخنرانی رسمی، عمل جوان مردانه «مصقله» را ستود، که دیگران بدانند زحمت و تلاش و اقدامات اساسی مدیران جامعه اسلامی هرگز فراموش نمیشود. که امام فرمود: «فَعَلَ فِعلَ السَّادَةِ» سپس به زشتی فرار کردن از حق و مسئولیتهای الهی پرداخت که فرمود: مثل بردهها گریخت؟ چرا باید انسان آزاد چون بردگان بگریزد؟ و فرمود: «هنوز ستایشگران برابر عمل جوانمردانهاش به مداحی او نپرداخته بودند که آنها را ساکت کرد و هنوز ستایش ستایش گران به پایان نرسیده بود، که آنها را به زحمت انداخت.» یعنی تازه میخواستیم او را تشویق کنیم، ارتقاء درجه بدهیم که با فرارش همه چیز را خراب کرد و آن گاه روزنههای امید را باز و پرنور میگشاید که: وَلو أقامَ لاخَذنا مَیسورهَ (اگر مردانه در پُست خود میایستاد از او به مقدار توانش میپذیرفتیم.) وانتَظَرنا بِمالِه وُفُورَهُ (و تا هنگام قدرت و توانایی صبر میکردیم) (نهج البلاغه، خطبه 44).
با این سخنرانی، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به دیگر مدیران امیدواری داد که اگر در محورهای عملیاتی و مدیریت سیاسی و نظامی اقدام درستی انجام دادند، منتظر پاداش باشند.
و اگر نتوانستند یا کوتاهی کرده مشکلی به وجود آمد، جوان مردانه مشکلات را با رهبری در میان بگذارند، که با موازین حق و رحمت اسلامی برخورد خواهد شد. پس دیگر بهانهای برای فرار باقی نمیماند.
ضرورت نظارت بر مأموران مالیاتی
یکی دیگر از امور دولتی که به نظارت دقیق نیروهای اطلاعاتی نیازمند است، مسائل مالی و مالیاتی و امور کارگزاران اقتصادی است. امام علی (علیه السلام) در نامه 53 به این نظارت حساس اشاره میفرماید که:
پس اگر مردم شکایت کردند، از سنگینی مالیات، یا آفت زدگی، یا خشک شدن آب چشمهها، یا کمی باران، یا خراب شدن زمین در سیلابها، یا خشک سالی، در گرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا امورشان سامان گیرد، و هرگز تخفیف دادن در خراج تو را نگران نسازد زیرا آن، اندوختهای است که در آبادانی شهرهای تو، و آراستن ولایتهای تو نقش دارد، و رعیت تو را میستایند، و تو از گسترش عدالت میان مردم خشنود خواهی شد، و به افزایش قوت آنان تکیه خواهی کرد، بدان چه در نزدشان اندوختی و به آنان بخشیدی. و با گسترش عدالت در بین مردم، و مهربانی با رعیت، به آنان اطمینان خواهی داشت، آنگاه اگر در آینده کاری پیش آید و به عهده اشان بگذاری، با شادمانی خواهند پذیرفت، زیرا عمران و آبادی قدرت تحمل مردم را زیاد میکند. مالیات و بیتالمال را به گونهای وارسی کن که صلاح مالیات دهندگان باشد، زیرا بهبودی مالیات و بهبودی مالیات دهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه میباشد، و تا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهند گرفت. زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگانند، باید تلاش تو در آبادانی زمین بیشتر از جمع آوری خراج باشد که خراج با آبادانی فراهم نمیگردد. و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتی دوام نیاورد. همانا ویرانی زمین به جهت تنگ دستی کشاورزان است، و تنگ دستی کشاورزان، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند، و از تاریخ گذشتگان عبرت نمیگیرند.
امام علی (علیه السلام) در نامهاش به کعب بن مالک فرمود: پس از حمد و سپاس خداوند؛ کسی را به جای خود بگمار و با گروهی از یارانت، از شهر خارج شو تا به روستاهای سواد برسی. در آن جا از کارگزاران من در منطقه دجله و عُذَیب پرس و جو کن و در رفتار آنان بنگر.
آن گاه به بِهقُبادات (1) برگرد و کار آن را بر عهده گیر، و در دایره سرپرستیای که خداوند به تو داده، از او پیروی کن و بدان که کار فرزند آدم، بایگانی شده و بدان، پاداش داده میشود. نیکی به جا آر. خداوند، ما و تو را به نیکی موفق دارد؛ و در کارهایت راستی را نشانم ده. و السلام! (یعقوبی، ج 2، ص 204).
نتیجهگیری
از یافتههای این پژوهش درمییابیم که اصل امنیت در دیدگاه امام علی (علیه السلام) بسیار مهم، حیاتی و ضرورتی اجتنابناپذیر است. و زندگی بدون امنیت را معقول نمیداند. بر همین اساس در حکومت خویش اقدام به ایجاد انواع شبکههای خبرگیری، تجسس، اطلاعات و بازرسی در زمینههای متفاوت و مختلف مینماید، تا در خارج و داخل در همه زمینهها تهدیدات احتمالی را رصد، شناسایی و خنثی نمایند و امنیت را برقرار سازد.
حضرت در تمامی موارد امنیتی و اطلاعاتی در همه مراحل به این نکته مهم توجه داده است که تمامی سیستمهای اطلاعاتی و بازرسی برای ایجاد و تداوم امنیت است و امنیت نیز برای برقراری عدالت واقعی در اجتماع و ریشه کنی ظلم و ستم است. لذا حضرت در امر اطلاعات و امنیت در حکومت اسلامی و برقراری عدالت هیچ ملاحظهای را، راه نداده است و همیشه مراقب نزدیکان قدرت بوده است که مبادا از قدرت سوء استفاده شود و عدالت مخدوش گردد و تحت لوا و شعار عدالت گرایی، به مردمان ظلم و ستم شود.
بخش قابل توجهی از اهتمام و تلاش مجاهدانه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نضج، رشد و بقاء عدالت واقعی به ایجاد دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و راهبردهای عملیاتی آنها اختصاص داشته است و امنیت روانی جامعه را، در آگاهی واقعی جامعه دانسته است.
نویسنده: سید محسن حسینی کیا
پینوشتها:
1. نام سه آبادی بغداد در اطراف شط فرات
منابع تحقیق :
* نهج البلاغه
* آشوری، داریوش (1388)، دانشنامه سیاسی، تهران: انتشارات مروارید، چاپ 17.
* ابن ابی الحدید، ابوحامد عبدالحمیدبن هبةالله (1967م)، شرح نهج البلاغه، ترجمه: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: انتشارات دارالفکر.
* بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، (1364)، فتوح البلدان، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تصحیح: محمد فروزان، تهران: انتشارات سروش، چ 2.
* بلاذری، احمد بن یحیی، (1991م)، انساب الاشراف تحقیق؛ محمد حمید الله، مصر: انتشارات دارالمعارف.
* تمیمی آمدی، (1388)، غررالحکم، ترجمه لطیف راشدی و سعید راشدی، قم: انتشارات پیام علمدار.
* ثقفی الکوفی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد، (1370)، الغارات، ترجمه: عبدالمحمد آیتی، تهران.
* حرانی، علی بن شعبه، (1363)، تحف العقول، تصحیح؛ علی اکبر غفاری، قم: انتشارات جامعه مدرسین.
* فصلنامه علوم سیاسی، ش 9.
* کلینی محمد بن یعقوب، (1388ق)، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، چ 3.
* دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، (1371)، الاخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی، چاپ 4.
* نوری، میرزا حسین، (1408)، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، جلد 2.
* معین، محمد، (1371)، فرهنگ فارسی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ 10، ج 1.
* مجلسی، محمدباقر، (1402ق)، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 69.
* لسان الملک سپهر، محمد تقی، (1380)، ناسخ التواریخ، زندگانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، تهران.
* نرم افزار باب العلم، حوزه اصفهان، بخش کتابخانه موضوعی.
* یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح)، (1378)، تاریخ یعقوبی، ترجمه: دکتر محمد ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید