نگاهی گذرا به تحولات قرون اخیر دنیای غرب و به تبع آن تحولات گسترش یافته در دیگر نقاط دنیا، گویای آن است که هیچ تغییر و تحولی در ظاهر مردم بدون پیش زمینه های فکری و اعتقادی نبوده و قبل از هر دگرگونی ظاهری در فرهنگ لباس و پوشش مردم، جنبش ها و یا تحولات فکری و اعتقادی رخ داده است. به همین جهت ریشه یابی این تفکرات اساسی در روشن شدن موضوع بحث موثر خواهد بود.
در مقاله پیشین گفته شد که در این میان در سده های اخیر ریشه دواندن سه اعتقاد اساسی یعنی «لیبرالیسم» (آزادی بی قید و بند)، «اومانیسم» (انسان محوری) و «سکولاریزم» (دین زدائی) تاثیر شگرفی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی گذاشته است که مساله پوشش بانوان و نوع تعاملات اجتماعی آنان یکی از مهمترین آنها به حساب می آید.
1ـ تاثیر لیبرالیسم بر موضوع حجاب بانوان در دنیای معاصر
در مقاله پیشین به بررسی دیدگاه لیبرالیسم و تاثیر آن در موضوع پوشش بانوان پرداختیم. اکنون به بررسی دیدگاه سکولاریزم و اومانیسم و شعاع تاثیر آن در موضوع بحث خواهیم پرداخت:
2ـ تاثیر «اومانیسم» (انسان محوری) بر مساله پوشش بانوان
یکی از مهمترین ریشه های اعتقادی، علمی و فلسفی دوران مدرنیته پایبندی به «اومانیسم» می باشد که پس از دوران رنسانس به عنوان یکی از مبانی فکری و فلسفی دنیای غرب در آمده است. اهمیت این دیدگاه فکری تا جایی است که حتی می توان آن را ریشه اصلی لیبرالیسم و سکولاریسم دانست. در حقیقت این دیدگاه ریشه نرم افزاری و اعتقادی دوران تجدد و نوگرایی است.
«اومانیسم» به معنای «انسان محوری» و «بشر گرائی» است که ممکن است در نگاه اول دارای حقیقتی نیکو و جذاب باشد. چراکه این انگاره مفاهیمی همچون نوعدوستی و یا صلح و برادری را به ذهن بسیاری متبادر میكند. اما باید دانست که اومانیسم با نگاهی انحصاری به انسان، طرز تفكری است كه مفاهیم بشری را تنها هدف تکامل بشر و در مركز توجه خود قرار میدهد و بشر را به رویگردانی از خالق خویش فرا میخواند. «كرلیس لامنت» از سخنپردازان برجسته اومانیسم مینویسد:
«اومانیسم معتقد است كه طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده، كه ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراء الطبیعه وجود ندارد. غیر واقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست كه اولاً در سطح بشری، انسانها دارای روح غیر مادی و جاودان نیستند، و ثانیاً در سطح جهانی، عالم صاحب خدای غیر مادی و فناناپذیر نیست.»
چنانچه مشاهده میكنیم اومانیسم با الحاد برابر است و اومانیستها خود این حقیقت را پذیرفتهاند. (1)
بر اين اساس انسان گرايى (Humanism) در برابر خدا گرايى (Theism) قرار مى گيرد و خواست و هواهاى بشرى جانشين اصول و ارزشهاى دينى مى شود. (سير تحول انديشه و تفكر عصر جديد در اروپا، دكتر عليرضا رحيمى بروجردى)
تاثیر اومانیسم بر پوشش بانوان
تفکر «اومانیسم» و انسان محوریِ صِرف، انسان را در زندگی مادی این دنیا خلاصه کرده و او را مجبور به شرکت در یک مسابقه مادی گرائی می کند. چراکه با این اعتقاد، فردائی پس از مرگ در انتظار انسان نیست و همه فرصتی که انسان برای بودن دارد همین فاصله کوتاه تولد تا مرگ است. به همین جهت ارزش و اعتبار هر چیز در این نگاه کوته بین، تنها به بهره گیری مادی و لذت بردن صِرف، از دنیای پیرامونی خلاصه می گردد.
بر اساس این تفکر، «تن انسان» یکی از چیزهایی است که می تواند انسان را به اوج لذت و شهوت برساند و او را به هدف نازل خود منتهی کند.
غلامعلی حداد عادل درباره تاریخچه این دیدگاه و ارتباط آن با مساله پوشش بانوان می نویسد:
«به دنبال رنسانس، سبک تازه ای در ادبیات و هنر اروپا به وجود آمد که در آن «انسان» اصل و محور و مبنای همه چیز بود اما نه انسانی که در خود حقیقتی آسمانی دارد، بلکه انسانی زمینی، مادی و دنیوی. این انسان گرائی که مخصوصا در این دوره در قالب ادبیات و هنر جلوه گر شده بیش از هر چیز در نقاشی و مجسمه سازی آشکار شد. چنانکه انسان را موجودی کاملا این جهانی و جسمانی می بیند و هنر خود را در آن می داند که به تن او بپردازد. این است که ناگهان از زیر تیشه سنگتراشان هنرمند رنسانس، مجسمه های برهنه بیرون می آید که بیش از هر چیز می خواهد این احساس را به بیننده القا کند که انسان همه تن است و هنرمند تنها باید به تن او توجه داشته باشد.» (2)
بنابراین بر اساس این دیدگاه، حقیقتی برتر از عالم مادی در زندگی فرد و جامعه وجود ندارد و برای کامجوئی جسمانی حد و مرزی نیست. روشن است که غریزه جنسی در چنین جامعه ای بیداد می کند و زن کالایی می شود که ارزش آن به اندازه لذت بخشی آن است. زن در چنین دیدگاهی فقط «تن» است و ارزش او به اندازه ارزش تن اوست. در چنین فرهنگی لباس هم وسیله ای برای پوشش تن نیست بلکه برای آرایش آن است تا همواره با تنظیم نسبت میان برهنگی و پوشیدگی حداکثر جلوه و جذابیت را در این جنس و حداکثر اشتیاق را در مردان ایجاد نماید.
حجاب، تعالی بخش انسانیت انسان
توجه انحصاری به بُعد زمینی و مادی انسان، بشر را موجودی تک ساحتی و در زمره حیوانات معرفی می کند که اهتمامی فراتر از لذت مادی ندارد. نتیجه عینی انسان محوری در قرون اخیر از بین رفتن ارزشهای اخلاقی از یک سو و تجویز سلطه جویی و طغیان و تجاوز در برابر سایر انسانها بوده است. (3)
گسترش چنین تفکری، هرزگی و کامجویی افراطی و تجاوز طلبانه را برای نوع بشر به ارمغان آورده که قشر بانوان بیش از هر کسی مغبون و آسیب دیده آن می باشد. در این میان پوششی که با شانیت و جایگاه والای بانوان تناسب داشته باشد، می تواند زن را از یک کالای مصرفی و لذت طلبانه صِرف، به محوری برای تعاملات عاطفی و فعالیت های ارزشمند انسانی مبدل سازد.
در واقع حجاب زن، پرده ای در برابر نگاه سطحی و فرومایه بشر به جنسیت او است تا جنبه هاى مختلف هستى او را بالنده و شؤون والای او را جلوه گر سازد.
اگرچه مکتب اومانیسم مدعی انسان محوری و ارزش نهادن به انسان است اما حقیقت آن است که زن در چنین مکتبی از یک سو ابزاری برای تهییج شهوت و از سوی دیگر نیروی کاری ارزان و کم قیمت است. اما در مقابل این دیدگاه، تفکر قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که هویت زن را بسیار فراتر از نگاه ابزاری مادی دانسته است. گویا هیچ تفسیری از زن، دقیقتر و زیباتر از این جمله امیر المومنین علی علیه السلام نیست که می فرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» «زن گلى است ظريف نه خادم و كار پرداز.» (4)
ادامه دارد ...
پی نوشت :
1- بازخوانی اومانیسم، هارون يحيي، مترجم: باران خردمند، مجله موعود، شماره 63، اردیبهشت 1385.
2- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل، انتشارات سروش، ص30 .
3- آیت قنبری، نقدی بر لیبرالیسم و اومانیسم، قم، فراز اندیشه ، 1383، ص 46 و 51 و 58 .
4- نهج البلاغة، نامه 31 .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید