قرآن نیازی به زر نگاری و طلاکاری ندارد. به ویژه در عصر کنونی و الآنِ جامعه ایرانی چنین اقدامی نه تنها مطلوب نیست، بلکه موجب ناراحتیِ جمع عظیمی از اهل اسلام و ایمان داران است.
چند روزی است که ماجرای کشتی زرین (همان کَشتیِ طلایی که قرآن بر روی آن حکاکی شده) جنجال به پا کرده، آنچنانکه که بسیاری را به واکنش واداشته، برخی هم فرصت را غنیمت شمردند و دست به عقدهگشاییهای سیاسی زدند! در این میدان بار دیگر دست به قلم برده ایم تا این نوع رفتار و برخوردها را در ترازوی «آنچه از معارف دین آموختیم» بسنجیم. پس بیمقدمه، اصل مطلب!
پرده اول: بهانه به دست اجنبی ندهیم!
مشکل ما این است که خیلی اوقات، غرق در صدای خوشِ قرآن خوان میشویم. بله قرآن را باید با صدای خوش خواند، اما قرآن برای این کار نازل نشده است! گاهی هم قرآن می خوانیم تا معروفیتی کسب کنیم تا سری در سرها بلند کنیم!
آقاجان! برادرِ من! خواهر من! اصلاً به خودم میگویم! بلکه با خواندن قرآن باید معرفت کسب کنیم. اما قرآن حتی برای این هم نازل نشد! پس برای چه نازل شد؟ ببینیم قرآن چه کسانی را به افقهای بیکران رسانده؟ پیغمبر را... علی بن ابیطالب را... فاطمهی زهرا و فرزندان ایشان را... مگر غیر این است؟ نگاه این جانِ جانان به قرآن چگونه بود؟! پناه بر خدا... ابزاری برای خودنمایی؟! هرگز... قرآن برای ایشان، برنامه زندگی بود. عشق بود. طریق کمالِ انسان بود. راه به سوی خدا بود.
ما امروز چه بلایی بر سر قرآن آوردیم؟ در جلدی زیبا، بر تاقچهای زیباتر... آن هم به گونهای که با فرش و مبلمانِ منزل سِت باشد، قرار دادیم. این هم از مظلومیت قرآن است. اصلاً پیغمبر حق دارد در محضر خدا از ما شکایت کند! که ای خدا ! این امت من را ببین که با قرآن تو چه کردند![1] بله قرآن باید زیبا باشد، اما مگر قرآن برای این کارها نازل شده؟
اگر پیغمبر اکنون میان ما بود با این کشتیِ زرین چه میکرد؟! انصافاً آن پیامبری که ما شناختیم؛ از آن رو بر نمی گرداند؟ اگر علی (علیه السلام) امروز در میان ما بود، چه میکرد؟ اصلاً چه معنی دارد که برخی از عزیزان و بزرگان این گونه بهانه به دست اجنبی بدهند؟ چرا باید کاری کنند که این گونه زبانِ خبیثِ خناسان به هتاکی باز شود؟ تا قرآن و اهل آن را مورد تمسخر و توهین قرار دهند؟ مگر خداوند امر ملوکانه نفرمود که حتی در استفاده از الفاظ، دقت کنیم تا بهانه به دست بیماردلان ندهیم؟[2]
ای کاش سیرتِ امثال سید بحرالعلومها امروز میان ما زنده باشد. آن هنگام که یکی از اشراف قاجار، قرآنی مزیّن به جواهرات برایشان فرستاد ولیکن ایشان از پذیرش آن امتناع کردند. بلکه فرمودند بروید به نیازمندان ببخشید.[3] چه شده که این گونه صورت قرآن را زینت میدهیم و سیرتِ آن را فراموش میکنیم؟
زود هم قضاوت نکنیم!
هر کسی در جای خود باید به وظیفهای که دارد عمل کند. مع الأسف، این حکایت کشتی طلایی سبب شد که برخی از حد بگذرند و در اعتراض به این قضیه، شتاب زده و بدون تفحص، قضاوت کنند. در این میان بازار شایعات هم حسب معمول، داغ شد. تا جایی برخی مدعی شدند در ساخت این کشتی، چند ده کیلوگرم طلا استفاده شد! برخی دیگر مدعی شدند چند میلیارد هزینهی ساخت این کشتی از بیت المال صرف شد و سخنانی از این دست...!
در پاسخ به این گزارهها، برای احبّای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شاید همین یک کلام از حَظیرهی قُدسیهی نهج البلاغه کافی باشد: «قضاوتی که با تکیه به ظن و گمان باشد، عادلانه نیست.»[4] هرچند امروز خناسان به روشهای مختلف، سنت وسوسه گری خود را انجام میدهند و البته در باطل خود چه محکم و استوارند! آنقدر فضا را غبارآلود میکنند که حق و باطل از هم تشخیص داده نشوند، بدین امید که دیگران را وادارند با تکیه بر ظن و گمان، قضاوت کنند. تا موجب سقوط آدمیان در در وادیِ بدبختی و عاقبت به شری را فراهم کنند.
همانگونه که عرض شد، امروز یکایک اعضای جامعه ایمانی، موظفند که بهانه به دست دشمن ندهند. از سویی موظفند که شتابزده داوری نکنند. بلکه رفتار برادر و خواهرِ ایمانی را تا حد امکان حمل بر خیر کنند.
آنگونه که در مصاحبهی «باشگاه خبرنگاران جوان» با «سید علی اصغر موسوی» طراح و سازنده این کشتی آمده است: این کشتی، طرحی از حدیث «سفنیة النجاة» است. که پیغمبر خاتم فرمودند مَثَلِ اهل بیتِ من مَثَلِ کشتی نوح است... و نیز در حدیث آمده که «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است». عرض ارادتی از جنس هنر که نه با سرمایهی بیت المال، بلکه با هزینه شخصی (در حدود 40 میلیون تومان) انجام شد. جنس کشتی از چوب و ورق های برنز است. و تنها 140 گرم طلا برای آبکاری کشتی مور استفاده قرار گرفت.[5] هرچند تصریح میشود که قرآن نیازی به زر نگاری و طلاکاری ندارد. به ویژه در عصر کنونی و الآنِ جامعه ایرانی چنین اقدامی نه تنها مطلوب نیست، بلکه موجب ناراحتیِ جمع عظیمی از اهل اسلام و ایمان داران است. اما این موجب نمیشود که برخی در فضای بی در و پیکر مجازی به راه بیفتند و هرگونه که خود میخواهند دیگران را قضاوت کنند.
پینوشت:
[1]. وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً [الفرقان : 30] و پيامبر گفت: پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.
[2]. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ [البقرة : 104] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نگوييد: «راعنا»، بلکه بگویید «انظرنا» و [اين توصيه را بشنويد (و از کلماتی استفاده نکنید که بهانه به دست دشمن بدهد) و كافران را عذابى دردناك است.
[3]. نورالدین علیلو، دیدار با ابرار: سید بحرالعلوم دریای بیساحل، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1382، ص 27.
[4]. لَیْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّن (نهج البلاغة، حکمت 220)
[5]. باشگاه خبرنگاران جوان، 30 دی 96، کد خبر: ۶۴۰۷۰۷۶ .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید