خداوند مهربان براى این گروه از بندگان خود، در را هم چنان باز گذاشته است.
بازآ بازآ هر آنچه هستى بازآ
گر کافر و گبر و بت پرستى بازآ
این درگه ما درگه نومیدى نیست
صد بار اگر توبه شکستى بازآ
گفتنى است که خیر محض کار فرشتگان است، و آمادگى براى شر بدون جبران، خوى شیطان هاست و بازگشت به خیر بعد از شر، طبیعت آدمیان است در طول زندگى انسان ها امکان لغزش ها و خطاها وجود دارد، و اگر درهاى بازگشت و توبه بسته شود، سبب دلسردى و ناکامى آدمى شده و او را از پیمودن راه کمال باز مى دارد؛ از این رو در مکتب انسان ساز اسلام درى را با نام «توبه» بازکرده اند تا تمام آلودگان به گناه براى جبران گذشته و اصلاح نفس خویش به آن در «رحمت» روى آورند.
مرکب توبه، عجایب مرکب است بر فلک تازد به یک لحظه ز پست
در این راستا، امام سجاد علیه السلام در مناجات تائبین به صورت لطیفى این نکته را بیان مى کند: «الهى انت الّذى فتحت لعبادک بابا الى عفوک سمیّته التّوبه…»؛[۱] «خداى من! تو کسى هستى که به روى بندگانت درى به سوى بخشش گشوده اى و آن را توبه نامیدى، و فرموده اى: به سوى خداوند بازگردید و توبه خالص کنید! که این در رحمت باز است، عذر کسانى که از آن غافل شوند، چیست؟!»
اما بعضى از مواردى که تذکر آن براى عزیزان جوینده سعادت و رستگارى مفید است:
۱ – مجالست و هم نشینى با دوستان و افراد شایسته و صالح
۲ – دورى گزیدن از افراد ناشایست، و کسانى که براى پروردگار حریمى قائل نمى شوند.
۳ – شرکت در محافل مذهبى و معنوى، تا جایى که بر روحیه معنویتان بیفزاید.
۴ – استفاده از موعظه هاى اخلاقى بزرگان دین، بخصوص آیه هاى نورانى و حیات بخش قرآن کریم و سخنان راهگشاى امامان معصوم علیهم السلام
۵ – تفکّر در عقوبت یکایک گناهان و سختى روز جزا
۶ – تأمّل در زندگى کسانى که بدون توبه و دست خالى از این دنیا کوچ کرده و خویش را از رحمت واسعه الهى محروم کردند؛ چون زمان توبه همین دنیاست نه دنیاى دیگر!
۷ – مأیوس شدن از رحمت پروردگار، که نومیدى از رحمت الهى بزرگ ترین گناه به شمار آمده است.
در پایان بد نیست به سراغ یکى از گنهکارانى که چهل سال به دنبال معصیت پرودگار رفته؛ ولى با یک توبه واقعى، رحمت باران بر جمعیتى به خاطر او باریدن گرفت، آشنا شویم تا ببینیم خداى ما چگونه پروردگارى است؟!
در دوران حضرت موسى علیه السلام در بنى اسرائیل قحطى شدیدى پیدا آمد. مؤمنین براى طلب باران هفتاد مرتبه دست به دعا برداشتند، اما دعایشان به اجابت نرسید. شبى موسى بن عمران به کوه طور رفت و بعد از مناجات و گریه زیاد عرض کرد: پروردگارا! اگر مقام و منزلت من نزد تو بى ارزش شده، از تو مى خواهم به مقام پیامبرى که وعده دادى در آخرالزمان مبعوث کنى، باران رحمتت را بر ما نازل فرما!
خطاب آمد: اى موسى! مقام و منزلت تو نزد ما بى ارزش نشده، ولى در میان شما شخصى است که مدت چهل سال آشکارا معصیت مرا مى کند، اگر او را از میان خود بیرون کنید، من باران رحمتم را بر شما نازل مى کنم.
موسى علیه السلام در میان بنى اسرائیل فریاد برآورد: اى بنده اى که چهل سال معصیت پروردگار مى کنى، از میان ما بیرون برو، تا خداوند باران رحمتش را بر ما نازل کند. آن مرد گنهکار نداى حضرت علیه السلام را شنید، فهمید او مانع نزول رحمت الهى است، با خود گفت چه کنم؟ اگر بمانم خداوند باران نمى فرستد، و اگر از میان آنها بیرون بروم، مرا مى شناسند و آبرویم مى رود.
عرض کرد: خداوندا! مى دانم که از روى جهل و نادانى معصیت تو را کردم، حال به درگاه با عظمتت آمده ام، در حالى که از گذشته خویش پشیمانم، توبه ام را قبول کن و رحمتت را از جماعت منع نکن.
هنوز سخنش تمام نشده بود که ابرى ظاهر شد و باران زیادى بارید. حضرت موسى علیه السلام عرض کرد: تو باران رحمت بر ما نازل کردى در حالى که کسى از میان ما نرفت، خطاب رسید: اى موسى! همان کسى که براى او رحمتم را از شما قطع کردم، حال به واسطه او رحمتم را فرو فرستادم. عرض کرد: خداوندا! آن بنده ات را به من نشان بده، خطاب آمد: من او را در حالى که گناه مى کرد رسوا نکردم، حال که توبه کرده مفتضحش کنم؟
نه من تنها به احسانت رهینم
نه تنها من بر آن رحمت قرینم
که عالم غرق احسان تو باشد
جهان جان گلستان تو باشد!
پی نوشت:
[۱] – مناجات هاى پانزده گانه امام سجاد علیه السلام، مناجات اول، علامه مجلسى، بحارالانوار، ج۹۴، ص۱۴۲٫
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید