"ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا"
پروردگارا! صبر و شکيبايي را بر ما فرو ريز و قدم هاي مان را(در زندگي) ثابت و پايدار بنما.
(سوره مبارکه بقره )
"شخصيت" در تعريف روان شناسي و روان پزشکي، معرف مجموعه اي از صفات، رفتارها، افکار و تمايلات عاطفي و هيجاني هر فرد مي باشد که او را از ديگران متمايز مي کند.
دانش امروز، عوامل شکل دهنده شخصيت انسان را در دو گروه دروني و بيروني طبقه بندي مي نمايد. صرف نظر از عوامل دروني و جسمي تاثيرگذار بر روي شخصيت(از جمله مسائل ژنتيکي، وضعيت فيزيکي و ظاهري بدن، مسائل هورموني و شيميايي و ...)، عوامل بيروني(محيطي) نقش عمده اي را در شکل دادن به شخصيت انسان ايفا مي کنند.
اين عوامل بيروني شامل موارد زير است:
1- تاثير والدين و خانواده
2- عوامل فرهنگي ـ اجتماعي
3- تجارب زندگي(1)
تاثير هر کدام از اين عوامل بر شخصيت انسان توسط مطالعات متعدد پژوهشي به اثبات رسيده است.(2)
با توجه به نقش اين عوامل بر روي شکل گيري شخصيت، مي توان رسيدن به ثبات شخصيت و برخورداري از آرامش و پايداري شخصيتي را يکي از ايده آل ترين، خواسته هاي بشري دانست، چرا که وجود ناهنجاري در هر کدام از عوامل شکل دهنده ي شخصيت مي تواند اثرات فاجعه آميزي مثلا به صورت اختلالات پيچيده و متعدد شخصيتي بار آورد که از جمله اين اختلالات به سه نمونه(پارانوئيد،اسکيزوئيد و نارسيستيک) در نکات پيشين اين مجموعه مقالات و تاثير نماز در رفع آن ها، اشاره شده است.
اما "بي ثباتي شخصيت" يا "پسيکوپاتي" که گاهي در ممالک غربي، از اصطلاح آن براي برچسب زدن به مخالفان سياسي و مذهبي نيز استفاده مي شود(3)، دلالت بر يک نوع شايع از اختلال شخصيت دارد که مبتلايان به آن از تغييرات دائمي حالات و رفتارها و افکار رنج مي برند، به نحوي که هر لحظه به رنگي در مي آيند و نغمه جديدي ساز مي کنند!
اين بيماران بدون آن که با عنوان بيمار شناخته شوند، به وفور در جامعه حضور دارند و کساني هستند که از کمترين درجه سازگاري و انطباق در خانه، مدرسه، محل کار يا حتي در امر ازدواج برخوردارند؛ به عنوان مثال به تغيير مکرر شغل مي پردازند يا گروه و جناح سياسي خود را پيوسته تغيير مي دهند.
مبتلايان به اين اختلال که در جامعه ايراني ما با عناويني چون بوقلمون صفت، عضو حزب باد، دم دمي مزاج و ... معرفي مي شوند، در واقع از بيماري "بي ثباتي عمومي شخصيت" رنج مي برند .
با اين که موارد درماني متعددي در کتب روان پزشکي براي درمان اين بيماران گفته مي شود(از جمله اينکه در دارو درماني گروهي از اين افراد که دچار اختلال ريتم مغزي هستند، از داروهاي محرک دستگاه عصبي استفاده مي گردد) اما از ديدگاه ما، "نماز" باز هم مي تواند ايفاگر نقش بسيار مهمي در پيش گيري و درمان اين اختلال عميق شخصيت باشد.
پذيرفتن مطلق و تسليم در مقابل "يک دين" و پيروي از "يک مذهب" و پيمودن "يک راه" که همانا صراط مستقيم است، ويژگي مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تکرار مکرر "يک مجموعه" از الفاظ و اذکار واحد در طي نمازهاي روزانه خود، پيوسته "يک عقيده واحد" و "يک خط مشي مشخص" را در زندگي خود دنبال مي کند و بدين ترتيب گويي "يک شخصيت ثابت" و "يک روش و منش معين" و "يک ايدئولوژي هميشگي" را براي خود انتخاب مي نمايد و در حين تکرار جزء به جزء اصول اساسي ايدئولوژي خود در نماز(که همگي آن اصول در مضامين نماز متجلي است)، پيوسته به تثبيت شخصيت واحد و ثابت خود مي پردازد. بدين ترتيب براي آن گروه که نماز را تکرار مکررات مي دانند، شايد توجه به همين يک نکته کافي باشد که در وراي همين تکرار هميشگي، موهبت بزرگ ثبات شخصيت و تعادل کامل رواني نهفته است که مي توان آن را به نوعي سر منشا تمام موفقيت هاي بشري در عالم ماده و معنا دانست.
پي نوشتها:
(1) روان پزشکي لينفورد ـ ريس مقاله شخصيت ترجمه: دکتر حسن مرندي صفحه ??
(2) از جمله مطالعات "راث بنديکت و مارگارت ميد" درباره تاثير اجتماع و فرهنگ بر شخصيت انسان
(3) روان پزشکي "لينفورد ـ ريس"،مقاله اختلالات پسيکوپاتيک ترجمه: دکتر احمد محيط، صفحه ???
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید