يک سوال مهم از منظر مذهبي، روانشناسي
چرا من؟ چرا بچه من؟ آيا تا به حال با خودتان اين جملهها را گفتهايد وقتي به فرزند بيمار خود نگاه کردهايد يا وقتي درد کشيدهايد يا شاهد دردي بودهايد؟! خيليها براي اين سوال هيچ جوابي ندارند و بعضيها هم با نگرش خاص خود توانستهاند براي اين سوال جوابي بيابند؛ براي مثال، بعضيها درد و بيماري را نشان گناهي دانستهاند يا برخي ديگر، درد و بيماري را راهي براي پخته شدن دانستهاند و برخي ديگر، راهي براي نزديکتر شدن به خداوند. در نقطه مقابل، عدهاي هم هستند که بيماري را ظلمي بر آدمي ميدانند و بعضي ديگر، آن را صرفا عاقبت سهلانگاريهاي آدمي قلمداد کردهاند. بعضي نيز بيماري را جزيي از زندگي دانستهاند و ...
بيماري از منظر روايات
از ديدگاه ديني، يکي از مهمترين و با ارزشترين نعمتهايي که خداوند به انسان داده است، سلامت است. اما در کنار اين امر، بارها به صبر و تحمل در برابر بيماري هم اشاره شده؛ تا جايي که اين صبر و تحمل را وسيلهاي براي بخشش گناهان و نزديکي به خدا دانستهاند. حتي در آيهاي از قرآن کريم آمده: «ما شما را به وسيله شرور (مصايب و بيماريها) و خيرات و نعمتها امتحان ميکنيم.» در سوره بقره نيز پس از آنکه سختيها و مصايب و مشکلات را بهعنوان ابزارهاي امتحان ذکر ميکند، ميفرمايد: «و بشر الصابرين: بشارت بده به کساني که در مقابل سختيها و مشکلات شکيبايي و خويشتنداري نشان ميدهند.» اين نوع نگاه باعث ميشود نگرشمان نسبت به بيماري عوض شود و آن را حتي در حد يک نعمت بدانيم.
پيامبر اکرم(ص): «بنده چون بيمار شود، خداوند به فرشتگان خويش چنين وحي كند: اي فرشتگانم! من بندهام را به بندي از بندهاي خويش گرفتار ساختهام. اينك اگر جانش را بستانم، او را ميآمرزم و اگر او را عافيت بخشم، در حالي از بستر بر ميخيزد كه هيچ گناهي ندارد.»
بلا گاهي کيفر است گاهي باعث ارتقاي مومن
بهطور کلي گناه يکسري آثار وضعي و يکسري آثار تکليفي دارد. آن جنبه تکليفي که مخالفت با امر خدا است، با توبه از بين ميرود و انسان در آن دنيا درگير عذاب الهي نميشود. اما درباره آن اثر وضعي بايد گفت که نميتوان نتيجه عمل را از عمل جدا کرد. برخي گناهان از استجابت دعا جلوگيري ميکنند و برخي موجب گرفتاري در زندگي ميشوند. هر گناه آثار وضعي خودش را دارد. خداوند به انسانهاي خوب بلا ميدهد تا در اثر خويشتنداري، صبر و ياد خدا در آنها بالا رود و مقامشان بالاتر رود. بر همين اساس است که انبيا از همه مردم گرفتاري بيشتري داشتهاند. و اما در رابطه با برخي ديگر از بلاهايي که مومن درگير آن ميشود، بايد گفت: «چون خدا مومن را دوست دارد و نميخواهد در آن دنيا او عذاب جهنم را بچشد، کيفر وي را در اين دنيا ميدهد.
معناي مجازات دروني
اساسا اين تفکر که هر عملي که انسان انجام ميدهد بازتابي دارد که به خودش برميگردد، نه تنها در اديان، بلکه در تمام جوامع سنتي و عرفي و حتي غيرديني هم به شکلهاي مختلفي مورد توجه قرار گرفته. وجدان فردي، کانوني است براي ارزشگذاري در مورد مفاهيم خوب و بد، بر اساس معيارهاي جامعهاي که فرد در آن زندگي ميکند. بنابراين هنگامي که فرد يک رفتار منفي را مرتکب ميشود، چون اين انحراف در درون وي هم تجلي پيدا ميکند و با معيارهاي خوب و بدي که در وجدان او نهادينه شده برخورد ميکند، فرد در عمل دچار تعارض با ارزشهاي محيط ميشود. خلافهاي اين فرد حتي اگر در خفا هم انجام شده باشد به طور ناخودآگاه با سنتها، احساسات، عواطف و رفتار عمومي و طبيعي جامعه تضاد پيدا ميکند و در محيط اجتماعي اگر رفتار منفي فرد برملا شود از سوي قانون گذاران مورد محاکمه قرار ميگيرد.
ولي اگر در حوزه وجدان فردي عمل خلافي انجام دهد؛ حتي اگر جلوه عمومي نداشته باشد، مشکلات عديدهاي در روح و روان فرد ايجاد ميکند و به عبارت ديگر، انحرافات فرد از قواعد خوب و بد جامعه در آينهاي به نام روان او تجلي پيدا ميکند و به صورت چشمگيري با تغيير دادن رفتار او در محيط اجتماعي براي وي مشکلاتي را پديد ميآورد. بر همين اساس است که ميگويند: «جامعه بهترين مکان براي آزمودن روان آدمها است» و بر اساس همين گفته ميشود: «هر عملي که فرد انجام ميدهد، به خود او برميگردد.» در حقيقت آدمهايي که دچار انحرافات جنايي، اخلاقي ميشوند اين انحرافات به دو شکل در وجودشان متجلي ميشود؛ يا در تجلي بيرون و در محيط اجتماعي در جامعه دچار تعارض ميشوند و به صورتي کاملا طبيعي از سوي جامعه مورد مجازات قرار ميگيرند يا اينکه در حالت دوم در درونشان مشکلاتي پديد ميآيد، از افسردگيها و ناراحتيهاي رواني جزيي گرفته تا حادترين بيماريهاي رواني که ممکن است به خودکشي منتهي شود درگير ميشوند.
گاهي افراد به دنبال رفتار اشتباه خود درگير رفتارهاي غلط متعدد و پياپي ميشوند. در برخي موارد، مشکلات آنها تاوان رفتار نادرست نيست؛ بلکه ذهن از نظر شناختي درگير اشتباه بزرگي شده است
پذيرش بيماري بخشي از درمان بيماري
گاهي افراد به دنبال رفتار اشتباه خود درگير رفتارهاي غلط متعدد و پياپي ميشوند. در برخي موارد، مشکلات آنها تاوان رفتار نادرست نيست؛ بلکه ذهن از نظر شناختي درگير اشتباه بزرگي شده و بدون فکر و بياستفاده از مهارتهاي حل مساله (از جمله، مديريت اضطراب و تصميمگيري) به رفتارهايي دست ميزنند که فرد يا اطرافيان او، آن را به پديدههاي ماوراي روانشناختي ربط ميدهند.
در چنين مواردي، خانواده و جامعه در کمک به حل مشکلاتي که فرد با آن درگير است، کمک زيادي ميتوانند بکنند. بعضي از اين راهکارها عبارتاند از: • همراهي با فردي که درگير مشکل شده • استفاده از اصل جلوگيري از بروز رفتار غلط مجدد
• استفاده از عوامل ارتقادهنده سلامت روان؛ مانند ورزش و مسافرت • کمک و همکاري اعضاي خانواده در مثبتانديشي
• توجه دادن فرد مشکلدار به توانمنديهاي مثبتاش • جلوگيري از تحقير و سرزنش خانواده و نزديکان • کمک و همراهي براي ايجاد رفتارهاي مثبت
اما نقش خود فرد هم بسيار مهم و اساسي است. در حالي که فردي که درگير مشکلات ميشود معمولا چشمش را به روي ديگر قسمتهاي مثبت زندگي ميبندد، بدون اينکه متوجه باشد که ممکن است با عوض کردن فکر يا توجه به ديگر بعدهاي زندگي تا حدودي مشکلات فعلي وي مرتفع شود.
اين افراد ميتوانند با به کار بردن اين راهکارها به خود کمک کنند:
• قبل از هر چيز بايد به خدايي که به همه ما بينش و انديشه داده توکل کنند. •تلاش کنند تا بر خودشان کنترل بيشتري پيدا کنند. •از روش خودآگاهي استفاده کنند. •مهارتهاي حل مساله را ياد بگيرند. •به گذشته بر نگردند و در حال زندگي کنند و به اين نکته بپردازند که: «حالا که براي من مشکلي پيش آمده، بايد چه قدمهايي بردارم تا اين مشکل حل شود؟»
•مشکل را بپذيرند و خودشان را درمانده تلقي نکنند. •حتما از مشورت با ديگران بهره بگيرند. •بدون سرزنش خود به سمت رفتارهايي در جهت تقويت سلامت رواني خود قدم بردارند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید