درست است که همسران پيامبر9 به خاطر انتساب به پيامبر، و قرار گرفتن در کانون وحي الهي، داري موقيت خاصي بودند و نسبت به حجاب و دوري از نامحرم مورد تأکيد بيشتري قرار داشتند، ولي آيات حجاب فقط در مورد آنان نميباشد زيرا:
اولاً: موردخطاب واقع شدن زنان پيامبر در آيات 32ـ33 سوره احزاب جهت تأکيد است، نه اختصاص داشتن حکم به آنان چرا که در اين آيات دستوراتي آمده است که اختصاص به زنان پيامبر ندارد مانند: بپاداشتن نماز، پرداختن زکات، اطاعت از خدا و رسول و...
بنابراين حکم حجاب و دوري از نامحرام نيز(که دراين آيات آمده) اختصاص به آنان ندارد، بلکه همانند نماز و زکات و... مشترک بين آنان و ديگران ميباشد.(ر.ک: الميزان، علامه طباطبايي;، ج، ص، جماعة المدرسين / تفسير نمونه، آيةالله مکارم شيرازي، ج، صـ292، دارالکتب الاسلامية.)
ثانياً: در آيات ديگر مربوط به حجاب همة زنان مسلمان مورد خطاب واقع شدهاند نه فقط زنان پيامبر، چنان که قرآن کريم ميفرمايد: "وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـَتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـَرِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلآ مَا ظَهَرَ مِنْهَا... (نور،31); به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند. و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را ـ جز آن مقدار که نمايان است ـ آشکار ننمايند و (اطراف) روسريهاي خود را بر سينة خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا..."
اصل حجاب، از احکام صريح و از ضروريات دين است و مخالفت آن عقاب الهي را در پي دارد. حجاب داشتن زن بر اساس حکمت و مصلحت فرد و جامعه است; خداوند متعال ميفرمايد: "وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـَتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـَرِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلآ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَيَ جُيُوبِهِنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلآ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ ...; (نور، 31) و به زنان با ايمان بگو: چشمهاي خود را ]از نگاه هوس آلود[ فرو گيرند و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمايند و ]اطراف[ روسريهاي خود را بر سينة خود افکنند ]تا گردن و سينه با آن پوشانده شود[ و زينت خود را آشکار نسازند، مگر براي شوهرانشان يا پدرانشان و ...". اگر چه مهم، رعايت حجاب است و پوشيدن چادر، الزامي ندارد، ولي چادر، بهترين نوع حجاب و نشانة ملي زنان جامعه ايراني است. مانتو و مانند آن، اگر چه با شرايطي مناسب است، اما چون سبب نمايان شدن اندام و برجستگيهاي بدن زن ميشود، ممکن است منشأ تحريک و فساد باشد. عقل انسان بين خوب و خوبتر، قطعاً خوبتر را انتخاب ميکند.
آنچه بر زن واجب است، پوشش همة اعضاي بدن (به جز صورت و دستها تا مچ) آشکار نکردن زينتهايش و حفظ برآمدگيهاي بدنش است; امّا نوع پوشش در جوامع مختلف، متفاوت است.
از ديدگاه اسلام آنچه مهم و واجب است، حفظ دقيق حجاب ميباشد و چگونگي آن برعهدة مردم گذاشته شده است، ولي براي حجاب برتر که وظيفة محفوظ کردن زن را به شکل بهتر و با اطمينان بيشتري انجام دهد، ارزش بيشتري قائل است. چادر يا مانتو و روسري تنها در شکل کامل آن مورد بحث و بررسي است; چرا که متأسفانه، بسياري از خانمهايي که با روسري و مانتو ظاهر ميشوند، نه تنها حجاب شرعي را رعايت نميکنند که بدننمايي و حرکتهاي نامناسب نيز از آنها سر ميزند و اين جرمش سنگينتر است. برخي از چادريها نيز متأسفانه آنچنانکه بايد مقيد نيستند و از لباسهاي نامناسب، زير چادر استفاده ميکنند و در کنترل چادر نيز دقت ندارند که اينگونه افراد شايد به مراتب بدتر از سايرين باشند; بنابراين، سخن دربارة کساني است که اگر چادري هستند، لباس مناسب (مانند مانتو و مقنعه و مانند آن) زير چادر ميپوشند و اگر مانتويي هستند، از مانتويي که بدننما باشد و جلب توجه ميکند، استفاده نميکنند; حال در مقايسة اين دو، کدام بهتر است؟
به نظر ميرسد، چادر که حجاب سنتي ما نيز هست، به مراتب بر مانتو ترجيح داده ميشود; زيرا:
اولاً: در جامعة ما، چادر نماد حجاب برتر و تدين بيشتر است و اين ارزش والا و پربهاست که صرف نظر از آن شايسته نيست;
ثانياً: چادر در شرايط مختلف، در حفظ زيباييهاي طبيعي بدن، توانايي بيشتري دارد، به ويژه اگر به رنگ سياه باشد که به طور طبيعي از تحريک انسانهاي ناپاک و طمعکار بازميدارد، بهخلاف مانتو که معمولاً از اين ويژگيها بيبهره است.
در مورد مشکلي که از چادر پوشيدن احساس ميکنند، بايد دانست که حداقل قسمتي از آن از جانب "تلقين" است و تلقين نقش مهمي در خو گرفتن انسان با شرايط دارد; تلقينِ "خستگي"، خستگيآور و روحآزار است و ارمغاني جز دلزدگي ندارد; از اين گذشته، اعتراف بسياري از زنان چادري که به هيچ وجه حاضر نيستند، حتي يک دقيقه بيچادر در مکانهاي عمومي ظاهر شوند و اين کار را به هيچ روي با روحيه خويش همخوان نميبينند، گواه خوبي بر گفتة ماست و ما به ويژه پس از پيروزي انقلاب نمونههاي متعددي از اينگونه بانوان را، در مسؤوليتهاي اجرايي و نمايندگي مجلس شوراي اسلامي شاهد بودهايم. در هر صورت، بر فرض که پوشيدن چادر زحمتي داشته باشد، باز دليل نميشود که از آن اجتناب شود; دينداشتن نيز زحمت و دشواري دارد، غيبت نکردن دشوار است، ظلم نکردن سخت است و بسياري مسائل ديگر.
از سوي ديگر، در شرع مقدس "زحمت و دشواري" مؤلفة کارآمدي در ميزان اجر و ثواب است، کسي که به جهت بيماري با زحمت و دشواري به نماز ميايستد و نماز ميخواند و کسي که به راحتي اين کار را انجام ميدهد، آيا "از اين جهت" برابرند؟ از آيات و روايات فراواني نابرابري اين دو استفاده ميشود; براي مثال، خداي متعال در توصيف کساني که در دوران سختي انفاق و جهاد ميکردند در مقايسه با افرادي که بعد از فتح(براساس تفسيري، مقصود فتح مکه در سال هشتم هجرت و زمان قدرت گرفتن مسلمانان است.) اين کارها را انجام ميدادند، ميفرمايد: "لايستوي منکم من أنفق من قبل الفتح و قـَتل" (حديد، 10); آنهايي که قبل از پيروزي انفاق کردند و پيکار نمودند با کسانيکه بعد از فتح اين کار را انجام دادند، مساوي نيستند." همچنين در روايت مشهوري از پيامبر گراميميخوانيم: "أفضل الأعمال احمزها";(بحارالأنوار، علامه مجلسي، ج 70، ص 191.) يعني عبادتي که با دشواري و زحمت و دشواري همراه است، از ارزش و اجر بيشتري برخوردار ميباشد. در روايت ديگري آمده است; حضرت عيسيغ، پس از رحلت مادر گراميش، او را در عالم رؤيا ديد و پرسيد: مادر! آيا هيچ آرزويي داري؟ مادر پاسخ داد: "آري! آرزويم اين است که در دنيا ميبودم و شبهاي سرد زمستاني را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد ميرساندم و روزهاي گرم تابستان را روزه ميگرفتم."(قصههاي قرآن، محمد محمدياشتهاردي، ص 452، مؤسسه انتشارات نبوي.)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید