یکی از معضلات بزرگی که متاسفانه باعث بروز تلخی در زندگیهای شخصی و خانوادگی بسیاری شده، توجه و ترتیب اثر دادن به وسواس است. باید دانست که توجه به وسواس آثار سوء زیادی دارد که حتی ممکن است فرد را برای همیشه از دایره ایمان و زندگی سالم خارج سازد!
متاسفانه چه در فضای حقیقی و چه مجازی، افراد بسیاری به ما مراجعه کرده که مشهود است از بیماری وسواس رنج میبرند و با پافشاری بر برخی از مسائل، حتی کار را به جایی میرسانند که حقایق بسیاری را در شریعت، انکار میکنند؛ غافل از اینکه با این رویّه، نه تنها ایمان خود را نابود کرده بلکه مشکلات متعدد دنیوی نیز برای خود و یا اطرافیانشان فراهم میآورند.
وسواس را در یک نگاه میتوان نوعی توجّه خاص و افراط گونه به یک محتوا دانست که در ذهن و یا عمل، انسان را دچار مشکلات متعددی میسازد؛ در این زمینه مقالات متعددی نوشته شده و قصد تکرار آنها را نداریم اما به صورت خاص، مطلبی از مرحوم کاشف الغطاء در مورد آثار و نتایج این مسئله وجود دارد که علیرغم جامعیت، کمتر به آن اشاره مستقیمی شده است لذا در اینجا کلام ایشان را نقل میکنیم تا شاید تلنگری باشد برای آنان که به وسواس توجه میکنند. ایشان میفرماید:
«وسواسی که در سوره ی ناس، پروردگار به استعاذه از آن امر نمود عبارت است از حالتی در انسان که مانع ثُبات و اطمینان می شود و مانند جنون است و اقسام مختلفی دارد و منشأ آن غلبهی وَهم و اضطراب فکر است... وسواس از صفات مذمومهای است که عقل و شرع آن را ممنوع شمردهاند و با اینکه خود، ذاتاً قبیح است عامل مفاسد عظیمی است:
از جمله ی این مفاسد این است که:
1ـ چون وسواسی عقیده دارد فعل خودش درست و فعل بقیه خطاست، چه بسا این فکر منجر به انکار ضروریات دین یا مذهب شود.
2ـ وسواس، موجب ذمّ و طعن نسبت به افعال سیّد اُمّت و افعال جمیع ائمه (علیهم السلام) می گردد؛ و این دو مفسده، خود قاضی هستند به خروج وسواسی از ایمان.
3ـ چون وسواسی حکم مثلاً به وجوب یا ندب(خوبی) فعل خود می کند، این تشریع در دین و دخول در زمرهی اهل معصیت است.
4ـ وسواس، غالباً لازمه اش سوء ظن به مسلمین است، تا جایی که حتی به علمای عامل، سوء ظن پیدا می کند و حکم به نجاست آنها و بطلان عبادت آنها می نماید.
5 ـ برای وسواسی هیچ عزم و نیتی در هیچ عمل خاصی حاصل نمی شود؛ زیرا تکرار عبادت یا معامله، موجب عدم صحت عزم و نیت می شود.
6 ـ گاهی آن قدر یک عمل را در نماز تکرار می کند که منجر به دخول در فعل یا قول کثیر در نماز شده و صورت نماز را از بین می برد؛ یا این که گفتارش با این که قرآن یا ذکر است اما کلام انسان محسوب می شود، چون به علت این که منشأ وسواس دارد، نهی متوجه آن شده است.
7ـ در بسیاری از مواقع، حرکاتی که از وسواسی صادر می شود صورت عبادت را به هم می زند.
8 ـ در بسیاری از مواقع وسواسی جرأت بر معاصی پیدا می کند؛ چون واجبات را از زمان خود به تأخیر می اندازند، زیرا اشتغالش به مقدمات، طولانی است؛ یا این که در وقت شک می کند.
9ـ وسواس، وسواسی را مبتلا می کند به اسراف در مصرف آب.
10ـ گاه وسواسی بدن خود را بیمار می کند؛ یا به دلیل کثرت برخورد با آب یا دلائل دیگر.
11ـ وسواسی، شیطان را عبادت می کند یا این که او را در عبادت خداوند شریک می گرداند.
12ـ وسواسی، به خاطر وسواسش از اخلاص در عبودیت حق تعالی و تدبّر در معانی قرآنیه و غیر قرآنیه محروم می شود.»[1]
برای درمان این مشکل، مقالات و راهکارهای متعددی بیان شده که جویندگان حق میتوانند به آن مراجعه داشته باشند منتها میتوان تمامی آنها را در این جمله مختصر کرد که راه درمان این معضل «عدم توجه شخص وسواسی به افکارش» است.[2]
پینوشت:
[1] کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء (ط - الحدیثه) ص 310؛ المقصد الحادی عشر
[2] برای مطالعه بیشتر میتوانید به این مطلب نیز مراجعه داشته باشید: براي معالجة وسواس فكري چه توصيههايي به بنده داريد؟
http://www.welayatnet.com/fa/news/69278
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید