مستند این که خلیفه دوم در روز نهم ربیع کشته شده است روایتی است که در کتب مختلف آمده است و علامه مجلسی آن را در بحار الانوار به نقل از احمد بن اسحاق قمی از نزدیکان امام عسکری نقل می کند ؛
راوی می گوید در مورد عمر بن خطاب اختلاف ما بالا گرفت ، تصمیم گرفتیم به نزد احمد بن اسحاق قمی از یاران امام عسکری برویم و از او مساله را جویا شویم ، کسی را به منزلش فرستادیم تا از او برایمان خبر بیاورد ، واسطه ما گفت احمد بن اسحاق مشغول عید خودش است زیرا امروز ( نهم ربیع ) برای او روز عید است ، ما گفتیم سبحان الله ، اعیاد شیعه عید قربان و فطر و غدیر و جمعه است .واسطه گفت احمد بن اسحاق از امام عسگری روایت می کند که امروز ، روز عید است و بلکه افضل اعیاد در نزد اهل بیت و دوستداران آنها است ، گفتیم زمینه حضور ما را به نزد احمد بن اسحاق فراهم کن .
آنها وارد بر احمد بن اسحاق شدند ، احمد بن اسحاق گفت من به خاطر عید امروز غسل می کنم . سوال کردند که آیا امروز روز عید است ؟ گفت بله ، امروز که روز نهم ربیع الاول است ، روز عید است .
احمد بن اسحاق به آنها گفت روزی خدمت امام یازدهم علیه السلام مشرف شدم دیدم حضرتش مجلس را آراسته، خدمتگزارش جامه های فاخری بر تن کرده اند، و مجمره ای در مقابل حضرت است که ایشان با دست مبارکشان در آن عود می ریزند.عرض کردم: یابن رسول الله ! آیا در این روز شادی و فرح تازه ای بر آل محمد روی داده است؟
حضرت فرمودند: چه روزی حرمتش از این روز بالاتر می باشد؟ به درستی که پدرم فرمودند حذیفه بر پیغمبر وارد شد، روز نهم ربیع الاول بود، پیغمبر همراه با علی بن ابیطالب علیه السلام و حسنین مشغول تناول طعام بودند، حضرت به روی آنان تبسم می کرد و به حسنین می فرمود بخورید که گوارایتان باشد ، در این روز خداوند دشمن شما و دشمن جد شما را هلاک می کند ، و در این روز دعای مادر شما بر علیه آن دشمن مستجاب می شود ، در این روز اعمال شیعیانتان مقبول می شود، و درستی کلام خدا آشکار می شود آنجا که می فرماید: «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا» (سوره نحل، آیه 52).یعنی: این خانه های آنهاست که به سبب ظلمشان خالی گشته است، در این روز است که شوکت مبغض جد شما شکسته می شود ، در این روز فرعون اهل بیتم و ستم کننده برایشان و غاصب حقوقشان هلاک می گردد و نفرین دخترم مستجاب می گردد .
حذیفه سوال کرد چه کسی حرمت اهل بیت شما را هتک می کند ؟ پیامبر گرامی پاسخ داد کسی که جبتی از منافقین است ، که مردم را به خود می خواند ، مردم را از راه خدا باز می دارد ، سنتم را تغییر می دهم ، فرزندم را از ارثش منع می کند ، خودش را به عنوان امام قرار میدهد ...حق دخترم را غصب می کند ، دخترم آرزوی مرگ او را می کند و خداوند دعایش را در مثل چنین روزی مستجاب می کند ...خداوند به من گفته است که روز کشته شدن او را عید برای تو و برای اهل بیتت و مومنین و شیعیان قرار داده ام و تا سه روز قلم را از بندگان بر می دارم و چیزی از خطاهایشان را نمی نویسم ، ...به کسی که این روز را عید بگیرد ثوابی دهم مانند ثواب کسانی که به دور عرش احاطه دارند، و بر اموالش بیفزایم هر گاه بر خود و عیالش وسعت دهد، و هر ساله در این روز صد هزار هزار شخص از شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد کنم، اعمال آنها را قبول کرده و گناهانشان را بیامرزم.
حذیفه می گوید پیامبر وفات کرد و من بعد از وفات پیامبر شاهد بودم که کفر و ارتداد بازگشت کرد ، بیت وحی آتش گرفته شد ، سنت تغییر کرد ، شهادت علی رد شد ، فاطمه تکذیب شد ، فدک غصب شد ، دختر پیامبر را خشمگین کردند و راضی نکردند ، پس از آن دعای مولایم فاطمه بر آن منافق مستجاب شد ، و قتلش به دست قاتلش جاری شد ،هنگامی که برای تبریک خدمت حضرت امیرالمؤمنان علیه السلام مشرف شدم، حضرت فرمودند: آیا به یاد داری آن روزی که با حسنین خدمت پیامبر بودیم، آن حضرت فضل این روز را برایت بیان فرمودند، امروز آن روزی است که خداوند چشم پیامبرش را به آن روشن داشته است ، من برای این روز 72 اسم می دانم ، حذیفه گفت دوست دارم اسامی آن را بدانم ، آن روز ، روز نهم ربیع الاول بود .
سپس حضرت علی علیه السلام به شمردن یکایک آنها پرداخت و فرمود:
حذیفه، این روز استراحت است و روز رها شدن از غم و اندوه، و روز غدیر دوم، و روز سوزانده شدن گناهان، و روز حبوه، و روز رفع قلم و روز هدایت و روز عقیقه و روز برکت و روز انتقام و عید بزرگ خدا، و روزی است که دعا در آن مستجاب است و روز نگه داشتن بزرگ و روز تولیه، و روز شرط و روز در آوردن لباس مشکی و روز پشیمانی ظالمان و روز شکسته شدن دشمنان شیعه و روز از بین رفتن مشکلات و روز پیروزی و روز نمایش و روز قدرت و روز ورقه ور قه شدن و روز شادمانی شیعه و روز ترویه، و روز انابه، و روز زکات بزرگ و روز فطر دوم، و روز سبیل الله تعالی و روز تجرع بالرقیق ، و روز رضایت و عید اهل بیت و روزی که بنی اسرائیل پیروز شدند و روزی است که خدای متعال اعمال شیعه را پذیرفت و روز دادن صدقه و روز زیاده خواستن (از خدای متعال) و روز قتل منافق و روز وقت معلوم و روز "شادی اهل بیت" و روز مشهد و روزی که ظالم دستش را می گزد و روزی است که گمراهی ویران شد و روز رسیدن و روز شهادت و روز گذشتن از مومنین و روز مستطاب و روز (به درک) رفتن سلطان منافق و روز پس دادن و روزی که مومنان در آن استراحت می کنند و روز مباهله و روز مفاخره و روز قبولی اعمال و عید نحیل و روز نحیله و روز شکر و روز نصرت مظلوم و روز زیارت و روز دوست داشت و مودت ورزیدن و روز رسیدن و روز برکت و روز کشف شدن بدعت و روز زهد از گناهان و روز ندا دهنده و روز موعظه و روز عبادت و روز اسلام است.
حذیفه می گوید پس از خدمت امیرالمومنین علیه السلام برخاستم و با خودم می گفتم اگر هیچ کاری خوبی هم بلد نباشم و ثوابی نخواهم مگر دوست داشتن این روز (نهم ربیع الاول) برایم کافی است. (بحار الانوار ج31 ص120)
شیخ عباس قمی می نویسد ؛
« روز نهم ربیع الاول ، روزی عظیم الشان و روز سرور شیعه و عید بزرگ آنها است ، حضرت رسول این روز را عید قرار داده و امر کرده که مردم نیز آن روز را عید قرار دهند ، هر که در این روز چیزی انفاق کند ، گناهانش آمرزیده است ، مستحب است در این روز اطعام برادران مومن و خشنود کردن آنها و توسعه دادن در نفقه و پوشیدن جامه نو و شکر و عبادت خدا ، و این روز ، روز برطرف شدن غم هاست » (وقائع الایام ص315)
صاحب جواهر می نویسد ؛ و اما غسل برای روز نهم از ماه ربیع الاول، پس به تحقیق حکایت شده که احمد بن اسحاق قمی در این روز به عنوان عید غسل کرده است. به خاطر روایتی که از اتفاق واقعه عظیمی در این روز خبر می دهد، که سرور مومنین و غضب منافقین را به دنبال دارد...و به تحقیق به روایت مفصلی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در فضل و برکت این روز و اینکه روز شادی و سرور برای ایشان می باشد برخورد کردم که ذهن انسان در فهم آن محیر و سرگردان می شود. و در آن روایت به وقوع آن امر (کشته شدن عمر بن خطاب) در این روز تصریح شده است. پس چه بسا که ما به علت مستحب بودن غسل در مثل چنین ایامی قائل به استحباب غسل در این روز شویم. و مخصوصا که این روز برای ما و پیشوایان ما علیهم السلام روز عید و سرور می باشد. (جواهر الکلام ج5 ص43)
علامه مجلسی می نویسد ؛ « بین علمای شیعه و سنی در مورد روز کشته شدن عمر اختلاف است ، مشهور آن است که قتلش در روز بیست و ششم ذی الحجه بوده است و برخی گفته اند روز بیست و هفتم ، و مستند این دو قول نقل مورخان است ، اما از کتب معتبره چنان که تا کنون نیز نزد شیعیان مشهور است ، بر می آید که کشته شدن او در روز نهم ربیع الاول بوده است ، و این مطلب مشهور بوده است در بین جمعی از محدثین متقدم شیعه ، سید بن طاووس در کتاب اقبالش آورده است که شیخ صدوق روایتی از امام صادق نقل کرده است که روز قتل عمر ، روز نهم ربیع بوده است و از این نکته به دست می آید که شیخ صدوق معتقد به این مطلب بوده است ، روایت معتبری نیز از احمد بن اسحاق نقل شده است که این مطلب را اثبات می کند ...
اتفاق مورخان اهل سنت در این که روز کشته شدن عمر ، بیست و ششم ذی الحجه بوده است نمی تواند با این احادیث معتبره معارضه داشته باشد ، زیرا مورخان آنها در مورد روز شهادت پیامبر اسلام و علی علیهما السلام نیز با ما اختلاف دارند ...شاید آنها روز کشته شدن عمر را پنهان کرده اند تا شماتت شیعه را از خود دفع کنند. (زاد المعاد ص257
و در بحار الانوار می نویسد ؛ « این که ابن ادریس و برخی دیگر از علما ، کشته شدن عمر در روز نهم ربیع را بعید می شمارند ، موجه نمی باشد ، زیرا اعتبار روایاتی که می گوید او در روز نهم ربیع کشته شده است ، در کنار شهرتی که این مطلب در نزد شیعیان داشته است ، از اعتبار سخنان مورخان عامه کمتر نیست ، و محتمل است که مورخان عامه روز قتل عمر را به صورت صحیح بیان نکرده باشند تا نکند شیعه آن روز را ، روز عید و سرور بگیرد » (بحار الانوار ج31 ص132
می بینیم حدیث شناسان بزرگ شیعه و فقهای نامی آنان ، روایتی که می گوید عمر در روز نهم ربیع کشته شده است را معتبر می دانند ، بنابراین سخن به ضعیف بودن روایت مذکور از هرکسی که باشد پذیرفتنی نیست ، و اگر مورخان اهل سنت و برخی از علمای شیعه به تقلید از آنها ، روز قتل عمر را بیست و ششم ذی الحجه نوشتند ،این مطلب با روایات معتبر نزد ما تعارضی ندارد ، زیرا این اختلافات بین شیعه و سنی همواره بوده است چنان که در روز ولادت پیامبر گرامی اختلاف است و تمام اهل سنت و حتی شیخ کلینی از علمای شیعه معتقد است که روز دوازدهم ربیع بوده است ، اما روایات شیعه تصریح دارد که روز هفدهم ربیع بوده است و ...بنابراین اختلاف مورخان اهل سنت در این مساله با روایات معتبر شیعه ، اشکالی را ایجاد نمی کند .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید