مقدمه:
در جهان بيني اسلامي براي تمامي نيازها و غرايز انساني راهکاري در نظر گرفته شده است .در اين باره مي توان گفت مسأله ازدواج بهترين راهکار براي يکي از اين غرايز انساني است که از ديدگاه اسلامي اهميت بسياري دارد. بهترين زمان براي ازدواج از ديدگاه اسلام دوره جواني است زيرا براي شروع به هر کاري دوره اي مناسب است و مناسب ترين دوره براي ازدواج دوره جواني است .به همين دليل است که سعدي مي گويد: اي کاش در جواني مي دانستم و در پيري مي توانستم.
روح لطيف انسان همانند جسم او داراي نيازهايي است که در صورت تأمين آن ها به تکامل واقعي خواهد رسيد. به همين دليل محبوب ترين چيز نزد خداي تعالي مسأله ازدواج است؛ تا آنجا که حضرت رسول مي فرمايد: "النکاح سنتي و مَن رَغَبَ عَن سُنَتي فَلَيس مِني" و امام صادق نيز مي فرمايد: "مِن اخلاق الانبياء حُب النساء." دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است.
مسأله زوجيت در قرآن کريم ، حتي براي اشيا نيز مطرح شده است ، خداوند در اين باره مي فرمايند : "مِن کُل شيءٍ خلقنا زوجٍ." يعني مسأله زوجيت فقط در مورد انسان ها و يا ساير موجودات نيست بلکه براي اشيا نيز اين مسأله صدق مي کند .
* دلايل اهميت خانواده در اسلام
1) مسأله توليد مثل: اصولاً راز بقاي موجود ات و انسان ها در طبيعت ، تقويت غريزه جنسي است .
2) مسأله کسب استقلال: هنگامي که جواني ازدواج مي کند و جامعه کوچکي را به نام خانواده تشکيل مي دهد ،در واقع احساس استقلال مي کند و اين احساس استقلال، موجب آرامش نفس مي شود که در بالندگي و تکامل فرد و جامعه بسيار مؤثر است.
3) حفظ عفت و مصونيت از گناه: در حديث آمده است نيمي از دين جوان با ازدواج حاصل مي شود و نيم ديگر آن با تقوا، بنابراين ازدواج از دين انسان حفاظت مي کند به همين دليل بايد به آن اهميت داده شود. اکثر بزهکاران اجتماع، افراد مجرد هستند.
معصوم (ع)در حديث ديگري مي فرمايد: اکثر اهل جهنم از غير متأهلين هستند؛ يعني افراد متأهل کمتر به سراغ گناه و خلاف مي روند.
4) ايجاد آرامش و تأمين اجتماعي: تمامي برنامه ها و اقدامات توسعه يک کشوردر چارچوب امنيت، مفهوم مي يابد . حتي بهره برداري از آزادي ها نيز در پناه امنيت، امکان پذير است. عدم امنيت مانع سازندگي مي شود. در اثر ازدواج امنيت اجتماعي ايجاد مي شود، زيرا هنگامي که فرد ازدواج مي کند با مسائلي چون تربيت فرزندان و ساير شئون زندگي خانوادگي در گير مي شود به همين دليل کمتر به سوي اعمال بزهکارانه مي رود ،اعمالي که موجب سلب امنيت فرد و اجتماع مي شوند .
بنابراين روي گرداني از سنت الهي موجب زوال پيوند اجتماعي و سقوط جامعه مي گردد ، پس بايد هر چه زودتر و بيشتر زمينه هاي روحي مناسب را براي جوانان فراهم کرد، زيرا ميثاق ازدواج، مقدس ترين ميثاق بشري است.
*بخش عملي (فسخ نکاح )
در ازدواج رضايت طرفين شرط است و چنانچه زوجين راضي به ازدواج نباشند، عقد صحيح نيست. ازدواج يک قرارداد است . همانگونه که طرفين براي مسائل مالي مهريه رضايت همديگر را به دست مي آورند به طريق اولي ، در بقاي زندگي و ازدواج دايم نيز رضايت طرفين شرط است. مطابق قانون 70 مدني،اگر ازدواجي اکراه صورت گرفته باشد و اين امر ثابت شود ،عقد باطل است و ازدواج فسخ مي شود. بنا بر نظر اسلام زندگي مشترک بايد با اختيار و بدون اجبار باشد؛ انسان ها در انتخاب همسر آزادند؛ عزت دارند و بايد عزتشان نزد همه محفوظ باشدهمانگونه که خداوند فرموده است: "ولله عزة و لرسوله و لمؤمنين" ، قانون مدني جمهوري اسلامي ايران اين عزت را براي همه زنان و مردان تأمين و رعايت کرده است. بنابراين به تمامي خانواده ها توصيه مي شود که در هنگام ازدواج فرزندانشان ،آنان را تحت اجبار وادار به پذيرش هم نکنند ، زيرا در اين صورت زندگي آنها تداومي نخواهد داشت.
بدترين نوع ازدواج ،ازدواج تحميلي است، زيرا کليه عقود از جمله عقد ازدواج داراي اصولي مي باشد که مهم ترين اصول آن عبارتند از:
1- آزادي اراده: اين اصل در ازدواج تحميلي وجود ندارد و اگر اراده معيوب باشد، عقد صحيح نيست. البته حتي اگر اراده وجود داشته باشد و ظاهري باشد قانونگذار آن را نمي پذيرد زيرا قصد و اراده بايد باطني باشد.
2- سمت و سو و هدف ازدواج : اين در عقد بايد به درستي شناخته شده باشد.
3- مشروعيت: در عقد نکاح، جنبه اخلاقي عقد بيش از ساير عقود مورد توجه است. به عبارت ديگر هدف زوجين، بايد زندگي مشترک باشد. اگر هدف، زندگي مشترک باشد جهت آن مشروع است. اما چنانچه مردي خواهان ازدواج با زني با هدف نامشروع است و قصد سوء استفاده از آن زن را دارد هرچند به طور مستقل در قانون مطرح نشده است به دليل داشتن جهت نامشروع ، درست نيست. حتي اگر ازدواج با نيت رفتن به خارج از کشور باشد، نيز عقد صحيح نيست، زيرا به رغم قصد و رضايت باطني، ازدواج صوري است.
4- رضايت و اهليت طرفين : طرفين بايد براي ازدواج اهليت داشته باشند. حداقل سن ازدواج براي دختر 13 سال و براي پسر 15 سال است. ازدواج تحميلي ممکن است منجر به طلاق شود زيرا فرد در انتخاب همسر دلخواه خود نقشي ندارد در نتيجه زندگي او در آينده مشقت بار خواهد بود و اين مشقت موجب عسر و جرح خواهد بود و به طلاق مي انجامد. بنابراين ازدواج در سنين پايين، ازدواج تحميلي محسوب مي شود.
بر اساس قانون قبلي ، سن بلوغ ،سن ازدواج بود؛ يعني دختر در سن قانوني بلوغ (9سال) مي توانست ازدواج کند که خوشبختانه با اصلاحيه اخير مجلس شوراي اسلامي و مجمع تشخيص مصلحت نظام، سن ازدواج دختران به 13 سال ارتقاء پيدا کرد و دختران زير سيزده سال نمي توانند به عقد ازدواج ديگري درآيند و پدران نيز نمي توانند آنها را بدون اجازه دادگاه به عقد ازدواج ديگري درآورند.
*آثار حقوقي ازدواج اکراهي چيست؟
هنگامي که براي دادگاه محرز شود که در ازدواج، اکراه صورت گرفته است عقد باطل است و هيچ اثر حقوقي ندارد مگر اينکه فردي که با اکراه ازدواج کرده است پس از برطرف شدن اکراه، آن عقد را تنفيذ و تأييد کند.
جلسه دوم
خانواده در حقوق ايران
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تنها قانون اساسي دنيا است که در مقدمه آن به مسأله خانواده پرداخته شده است. اصل 10 قانون اساسي مي گويد:" خانواده، واحد بنيادين جامعه و مرکز اصلي رشد و تعالي انسان هاست. کليه قوانين، مقررات و برنامه ريزي هاي کشور بايد در راستاي ارتقا و استحکام بنيان خانواده باشد.در علم حقوق ، هر کلمه اي متضمن انديشه است ، هنگامي که مسأله اي به عنوان بنيادين در قانون اساسي مطرح مي شود،به اين معني است که بايد در بنيادي ترين مقطع و در برنامه هاي توسعه، مد نظر سياستگداران نظام چه در مرحله انديشه و فکر و چه در مرحله اجرا و عمل قرار گيرد.
در اصل ديگري از قانون اساسي آمده است : دولت موظف است که تعدادي از دادگاه ها را در جهت تحکيم بنيان خانواده به کار گيرد. "دادگاه هاي خانواده بايد در جهت تحکيم بنيان خانواده کار کنند و مجهز به کارشناسان امور اجتماعي و غيره باشند. مبدأ تاريخ بشري با خانواده شروع مي شود و کاروان بشري نيز با خانواده تحقق پيدا مي کند. قرآن کريم مي فرمايد: براي هرچيز يک زوج قرار داديم "و راز بقاي بشري اين است که اين امر به نحو احسن انجام پذيرد.
دليل اهميت اين امر، تأثير خانواده بر ارزش ها و روابط اجتماعي است و مي توان گفت که يک خانواده سالم ، جامعه سالم را نويد مي دهد و سلامت خانواده، سلامت جامعه را به دنبال دارد. تمامي تحولات اجتماعي، در ابتدا در خانواده شکل مي گيرد و سپس به صورت ارزش ها وارد اجتماع مي شود. به عبارت ديگر هر نوع اخلاق و تعهد اجتماعي ابتدا در خانواده شکل مي گيرد و سپس به جامعه منتقل مي شود.
مسائلي که در خانواده مطرح است عبارتند از :
1) ازدواج (چه ازدواج دايم و چه موقت)
2) شرايط نکاح
4) امتيازات زن در خانواده
5) حقو ق و تکاليف زن و شوهر
6) شروط ضمن عقد
بر اساس اصل آزادي اراده ها، زوجين هر شرطي را که مخالف مقتضاي ذات عقد نباشد مي توانند بر يکديگر تحميل کنند.
7) تمکين
8) نفقه
9) نظرات مختلف پيرامون مهريه
10) نحوه وصول مهريه (از طريق ثبت يا دادگاه ها)
11) ضمانت اجراي مهريه : اگر مردي مهريه همسرش را پرداخت نکرد ضمانت اجرايي آن چيست؟
12) اجرت المثل: زني که در منزل شوهر کار مي کند بايد اجرت بگيرد. آيا اين اجرت امري تبرعي است؟ آيا شوهر بايد امر کند که زن در منزل کار کند و اجرت بگيرد؟
13) طلاق و انواع آن
14) طلاق عسر و حرجي: اگر زني قصد تقاضاي طلاق بکندبايد آن را به چه صورتي در دادگاه مطرح کند؟
16) تدليس در طلاق و ازدواج
17) حضانت فرزندان
18) بحث نسب و اثبات رابطه زوجيت :اگر مردي در دادگاه بخواهد اثبات کند که اين زن، زن بنده نيست ،بايد چگونه ادعاي خود را مطرح کند ؟
19) نصب قيم
در قانون دادگاه هاي خانواده تبصره اي وجود دارد که عبارت است از:
قضات دادگاه هاي خانواده حداقل بايد چهار سال سابقه کار داشته ، ومتأهل باشند. به دليل اهميت دادگاه هاي خانواده اين شرط استثنايي و اختصاصي است و مخصوص دادگاه هاي خانواده است .در دادگاه هاي خانواده حتماً بايد يک مشاور زن، در کنار رئيس دادگاه مشغول به کار باشد.
در اينجا به چند مورد اشاره مي شود:
1) اگر دختري هم کفو خود را پيدا کرد و پدر بدون داشتن دليل خاصي با او مخالفت کرد و براي دادگاه محرز شد که مخالفت پدر بدون دليل موجه است دادگاه دستور به ازدواج آنها خواهد داد.
2) دفاتر کتبي نمي توانند ازدواج دختري را که اجازه پدر را ندارد ثبت کنند و اذن پدر براي ازدواج دختر باکره لازم است. ممکن است يک دختر 13 ساله به درجه اي از رشد و آگاهي لازم نرسيده باشد ،زيرا بين سن رشد و سن بلوغ تفاوت هايي وجود دارد. سن بلوغ يعني ظهور علايم جسماني در فرد. در صورتي که مسأله رشد، ظهور علايم ذهني و فکري در فرد است. با توجه به اينکه در قانون ما سن رشد 18 سال تعيين شده است اجازه پدر براي ازدواج دختر باکره در نظر گرفتن مصلحت دختر است و اگر پدر بر خلاف مصلحت دختر عمل کند،دادگاه به دختر اجازه خواهد داد تا با فرد هم کفو خود ازدواج کند . پس دفاتر ثبت ،اجازه ثبت ازدواج دختر باکره منهاي اذن پدر را ندارند مگر اينکه اجازه از طرف دادگاه صادر شده باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید