هرگاه كسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید كه عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این كار سرزنش و یا برملا كردن نقص او باشد، مرتكب غیبت شده است.
هرگاه كسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید كه عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این كار سرزنش و یا برملا كردن نقص او باشد، مرتكب غیبت شده است.
به همین خاطر حتی مطالبی که صحیح هستند نیز نباید مطرح شود. (اگر مطالبی که مطرح می شوند، غیر واقعی باشد، تهمت نامیده می شود)
بنابراین غیبت نسبت به مومنان که برادر دینی ما شمرده می شوند، ممنوع بوده و گناه کبیره شمرده می شود. و تنها در مواردی که خود شخص غیبت شونده، با ارتکاب علنی گناه، حرمت خود را از بین نبرده، یا مصلحتی جدی بیان حقیقت را ایجاب نکرده، باید به طور جدی از آن احتراز کرد. و همیشه این نکته را به خاطر داشت که غیبت، به منزله دریدن گوشت برادر مرده خویش است: لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ[حجرات/۱۲] هیچ یك از شما دیگرى را غیبت نكند، آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر كراهت دارید.
با توجه به مطالبی که طرح شد، روشن می شود که غیبت برای حفظ حرمت و آبروی اشخاص، حرام شده است. و از همین رو، ما باید نسبت به مطالبی که دیگران طرح می کنند و غیبت محسوب می شود نیز حساس باشیم. چون پرده دری و بی آبرو کردن، با سکوت و بی تفاوتی ما در قبال گفتار دیگران نیز به وجود می آید. از همین رو باید در مقابل افراد غیبت کننده عکس العمل نشان دهیم.
در رابطه با این گونه افراد اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم باشد (مثل این که این افراد اصرار بر این گناهان داشته باشند و نصیحت و سفارش و تذکر در آنها اثر داشته باشد و انسان نسبت به دروغ بودن و یا غیبت بودن سخنشان اطمینان داشته باشد) در این صورت باید آنها را امر به معروف و نهی از منکر کرد که البته باید مراحل تدریجی آن رعایت گردد.
یعنی در آغاز باید با سخنی شایسته و دلسوزانه و نرم آنها را ارشاد نماید و در صورتی که اثری نداشت رابطه اش را با آنها کم رنگ کند و به آنها کم توجهی نماید شاید این گونه برخورد سرد آنها را متوجه سازد و دست از کارهای زشت خود بردارند. در صورتی که این کارها مفید و مؤثر واقع نشد باید رابطه خود را با آنها قطع کنید و یا به حداقل برسانید به گونه ای که ارتباطی رسمی و پیگیر با آنها نداشته باشید و خیلی کم با آنها برخورد داشته باشید. در بسیاری از روایات، مؤمنان را از ایجاد رابطه با این گونه افراد به شدت بر حذر داشته اند چون ارتباط با افرادی که چنین صفات بد و زشتی دارند باعث سرایت صفات بد و اخلاق زشت آنها می گردد.
البته قطع رابطه در مورد افرادی است که انسان از هدایت و ارشاد آنها مأیوس گردیده و این اخلاق و صفات زشت در آنها ریشه دار شده و این گونه اعمال به طور پیوسته از آنها سر می زند ولی شامل ارحام انسان نمی گردد، چون قطع رحم حرام است و در این موارد تنها باید رابطه را کم کرد و مجلس نشست و برخاست با آنها را به کمترین زمان رسانید و سعی کرد در این مجالس خلافی از آنها سر نزند و به مقداری که صله رحم انجام گیرد برگزار شود و اگر خلافی در این مجالس سر زد و انسان توانایی تغییر شرایط و وضعیت را نداشت، مجلس را باید ترک کرد
و قطع رابطه شامل کسانی که گاه گاهی دچار دروغ گویی و غیبت می شوند نمی شود چون این گونه خلاف ها معمولا از همه سر می زند و اگر قرار بر قطع رابطه در این موارد باشد هیچ رابطه ای بین دوستان و خویشان و اهل اجتماع باقی نمی ماند و اجتماع دچار هرج و مرج و اختلال می گردد و جو بدبینی و بدگمانی بر جامعه حاکم می شود. همچنین باید توجه کرد که تذکر و نصیحت پی در پی باعث لجاجت و سرسختی فرد می گردد و وضع از اول نیز بدتر می گردد و این باعث دوری از هدف و مقصد می شود
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید