نظارت فراگیر بر امور کارگزاران
شهرها و مناطقی که در حکومت امام علیعلیه السلام توسط هزار نفر از استانداران، وفرمانداران امام اداره میشد، امروزه حدود 50 کشور اسلامی است. از لیبی و آفریقا تا شوروی و افغانستان، از یمن تا روم در همه جا مدیران کشور پهناور اسلامی با نظارت مستقیم حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام حکومت میکردند، و اگر کوچکترین خطائی یااشتباهی مرتکب میشدند توسط نیروهای اطّلاعاتی امام گزارش شده و فوراً با عکس العمل امام مواجه میگردیدند.
برخورد با فرماندار آذربایجان
معقل بن قیس یکی از فرمانداران نظامی اسلام بود که تعدادی از شورشیان را تعقیب کرد واز آذربایجان (اردشیر خرّه) گذشت، و با آنها جنگید، تعدادی کشته و تعدادی را اسیر گرفت. در آن روزها فرماندار امیرالمؤمنینعلیه السلام در آذربایجان (مصقلة بن هبیره) بود، چون در میان اسیران تعدادی از اهل قبیله او بودند، وساطت کرد، و گفت غرامت اسیران را میدهم تا آزاد شوند. معقل بن قیس پذیرفت و اسیران آزاد شدند. امّا مصقله 500 هزار درهم غرامت را نپرداخت.
امام علیعلیه السلام طی نامهای از او خواستند تا غرامت را بپردازد، که مبلغ 200 هزار درهم راپرداخت واز پرداخت بقیه سر باز زد. چون با برخورد شدید امام روبرو شد به شام گریخت.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمود: «رفتار او رفتار بزرگواران بود که اسیران را آزاد کرد، اما فرار او فرار بردگان بود، اگر به مرکز حکومت میآمد، وعدم توانائی خود راتوضیح میداد از او میپذیرفتم.» (1)
عزل قاضی
اصل «کنترل و نظارت» در حکومت امام علیعلیه السلام، در کشور پهناور آن روزگاران که امروز به 50 کشور اسلامی تبدیل شده است، آنقدر دقیق و صحیح اجراء میشد که در حکومت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام، قاضی یک روزه هم وجود داشت.
امام به ابوالاسود دوئلی سِمَتِ قضاوت داد، امّا در پایان همان روزِ نخست، او را از قضاوت عزل کرد. شب هنگام وارد مسجد شد و خطاب به امام علیعلیه السلام گفت: قاضی یک روزه هم داشتیم؟
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام پاسخ داد: «به من گزارش دادند تو در برخورد با مردم خشن و تُندخُو هستی.» (2)
عزل فرمانداری که خیانت مالی داشت
مُنذر بن جارود یکی از فرمانداران امام بود. پدرش (جارود) مسیحی بود و در سال دهم هجری به مدینه آمد و مسلمان شد، و در بصره سکونت کرد و در جنگ با ایران به شهادت رسید، به سبب خوشنامی او، پسرش منذر را به حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام معرّفی کردند، که یکی از کارگزاران حکومت گردید، پس از آنکه به عنوان یکی از فرمانداران امام به کار مشغول شد، دست به خیانت زده و به بیت المال مسلمین تجاوز کرد، که بلافاصله امام علیعلیه السلام او را عزل فرمود و به او نوشت:
«پس از یاد خدا و درود! همانا، شایستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبین، و گمان کردم همانند پدرت میباشی، و راه او را میروی، ناگهان به من خبر دادند، که در هواپرستی چیزی فروگذار نکرده، و توشهای برای آخرت خود باقی نگذاشتهای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت آبادان میکنی، و برای پیوستن با خویشاوندانت از دین خدا بریدی، اگر آن چه به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانهات، و بند کفش تو از تو با ارزشتر است، و کسی که همانند تو باشد، نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور را دارد، و نه میتواند کاری را به انجام رساند، یا ارزش او بالا رود، یا شریک در امانت باشد یا از خیانتی دور ماند پس چون این نامه به دست تو رسد، نزد من بیا. انشاءاللَّه.» (3)
مُنذر کسی است که امیرمؤمنانعلیه السلام درباره او فرمود: «آدم متکبّری است، که به دو جانب خود مینگرد، و در دو جامه که بر تن دارد میخرامد، و پیوسته بر بند کفش خود میدمد که گرد ننشیند.»
پینوشت:
1. خطبه 44 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلف
2. معالم القربه، ص 203 و احقاق الحق، ج 8، ص 548
3. نامه 71 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلف
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید