اداره پلیس:
از عهد عمر برای حفاظت مدینه از راهزنان و دزدان، عدهای پاسبان استخدام شده بودند. خود خلیفه نیز شبها در شهر میگشت و امنیت آن را زیر نظر داشت. اما علی علیهالسلام در اسلام نخستین زمامداری بود که «صاحب الشرطه» یعنی رئیس پلیس تعیین کرد و ادارهي شهربانی تأسیس فرمود. همچنین ماموران اطلاعاتی به نام «عین» (پلیس مخفی) به نقاط مختلف کشور اعزام داشت تا گزارش احوال هر استان و وضع مردم و ماموران دولت را مرتباً گزارش دهند. به والیان خود نیز امر کرده بود ماموران خفیه استخدام کنند تا آنان را از جزئیات رویدادها آگاه سازند. خود نیز با اینکه میدانست کشته میشود (1) - و دو خلیفهي پیش از او رانیز کشته بودند- پیوسته در مسجد و در کوچه و بازار شهر بینالمللی و پرازدحام کوفه تنها حرکت میکرد و شخصاً احوال مردم و وضع قیمتها و سنگ ترازوها و پیمانهها و... را بازرسی میفرمود.
امور دفتری
نخستین دفتر ثبت و ظبط اسناد و بایگانی محاسبات و مکاتبات دولتی اسلام نیز در زمان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تأسیس شد. پیش از آن حضرت در دولت مرکزی ادارهي دفتر و بایگانی وجود نداشت. علی علیهالسلام دستورالعمل و بعضی از نامههای رسمی را به خط خود مینوشت، ولی کارهای عادی و جاری را چهار دبیر او انجام میدادند. این دبیران به روایت سیوطی در تاریخ الخلفاء عبارت بودند از: عبیدالله بن ابیرافع، سعید بن غزان همدانی، عبدالله بن جعفر بن ابیطالب وعبیدالله ابن عبدالله بن مسعود. سجع مهر علی علیهالسلام «لله الملک» یا «نعم القادر الله» بود (2) که بر نگین او نقش کرده بودند. انگشتری را در دست راست میکرد و همهي نامهها و اسناد رسمی را خود مهر میزد. خط آن حضرت روشن و خوش بود. به دبیران خود و سایر دبیران نیز توصیه میکرد نامهها را با مرکب مرغوب وقلم خوب بنویسند. آن حضرت به عبیدالله بن ابیرافع چنین دستور داد:
در دوات خود لیقه بگذار و زبان قلم را بلند بتراش و بین سطرها فاصله بده و حروف کلمه را نزدیک هم بنویس. این شیوه خط را زیباتر جلوه میدهد.
و در بخشنامهي دیگری به ماموران دولت چنین دستور میفرماید:
قلمهای خود را باریک بتراشید و سطرها را در کنار هم و نزدیک به یکدیگر بنویسید و اضافات و حرفهای زیادی را حذف کنید و فقط به معانی و مقاصد بپردازید، زیرا بیت المال مسلمانان تحمل زیانکاریهای شما را ندارد. (3)
علی علیهالسلام زبان عربی را که، با درهم شدن ملیتها و لهجهها، خراب و مغلوط شده بود با وضع علم نحو به شکل یکی از زبانهای با قاعده و کامل دنیای قدیم (مثل سنسکریت و لاتین) در آورد و با سبک شیوا و بلیغ ابداعی خود در نظم و نثر و به کار بردن واژههای تازهي حقوقی و سیاسی و فلسفی (مثل قانون و ازلیت و کیفیت و معلول و...) نقایص زبان عربی را صورت کمال بخشد تا جایی که عربی زبان مشترک جهان اسلام شد و تا قرنها همهي مسلمانان به آن سخن میگفتند و مینوشتند و امروز نیز همهي کشورهای عربی به شیوهي واحدی با آن حرف میزنند و چیز مینویسند.
دربارهي اهمیت شغل دبیری و دقتی که باید در انتخاب دبیر به عمل آید، این قسمت از فرمان علی علیهالسلام به مالک اشتر نخعی حائز کمال اهمیت است:
... باید که به امور دفتری بپردازی و کارهای خود را به بهترین دبیران بسپاری. ثبت و ضبط نامههایی را که حاوی نقشهها و اسرار پنهانی توست به کسی بسپاری که همهي صلاحیتهای اخلاقی را در خود جمع داشته باشد، کسی که مقام او را سرکش و مغرور نسازد و به ستیزه و مخالفت با تو بر سر جمع گستاخی نکند واز عرص مکاتبات عاملان به تو و نوشتن پاسخهایی که دستور میدهی، غفلت نورزد و در پیامهایی که برای رساندن به تو میگیرد یا اوامری که از طرف تو ابلاغ میکند، امانت را رعایت نماید و پیمانی را که از سوی تو منعقد میکند و قراردادهایی را که برای جفظ منافع تو میبندد، سست و ضعیف نکند و از گشودن و فسخ هر پیمان که به زیان تو بسته شده است، عاجز نباشد و وظیفه و اندازه نفس خویش را در هر کار خوب بداند، زیرا کسی که در شناخت خود جاهل باشد در شناخت دیگران نادانتر است. و نباید که دبیران را تنها به اتکای هوش و فراست و اطمینان و حسنظن خود برگزینی، زیرا بعضی کسان با ظاهر سازی و خوش خدمتی و چاپلوسی بر هوش والیان سبقت میگیرند و در پشت ظاهر آراسته، فاقد هر گونه صداقت و امانت و درستکاری هستند.
بهترین راه ارزشیابی دبیران، وضع خدمت و رفتاری است که با والیان پیش از تو داشتهاند و از بین ایشان کسانی را که در میان مردم اثر بهتری گذاشتهاند و مردم بیشتر آنها را به امانتداری میشناسند، برگزین. این حسن انتخاب دلیل بر آن است که در پیشگاه خدا و نزد کسی که تو را به ولایت گماشته است، فرمانبردار و مأمور شایستهای هستی. برای هر قسمت از کارهایت یکی از این دبیران مجرب را مأمور کن که قدرت و شجاعت کار داشته باشد و در برابر شغلهای بزرگ از میدان به در نرود و تراکم و کثرت کارها موجب پریشانی حواس او نشود. این را هم بدان که هر عیبی در دبیران تو باشد و خود را از آن به غفلت و بیخبری زنی، به حساب تو گذاشته میشود.
پینوشت:
1. روایات بسیار از راویان شیعه و سنی آمده است مبنی بر اینکه امیر المومنین علیه السلام قاتل و مقتل خویش رامیدانسته است (کنز العمال، ج 15، حدیث 470 و 474 و 476 و 478 و)…
2. تاریخ الخلفاء، تألیف حافظ جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، ص 180، چ مصر
3. منهاج نهج البلاغه، ص 110، خصال ابن بابویه، ج 1، ص 149، چاپ ایران
4. مالک بن حارث بن عبد یعوث نخعی از یاران صدیق علی علیه السلام و از سرداران شجاع اسلام بود که در جنگ جمل و صفین خدماتی نمایان تقدیم کرد و در راه مأموریت مصر در محل العریش مسموم شد و شهید شد (37 ه.ق) و امیرالمؤمنین علیه السلام دربارهي او فرمود: «مالک برای من چنان بود که من برای رسول الله بودم» مالک را بدان سبب «اشتر» لقب دادند که در جنگ برموک زخمی بر صورت او آمد و پلک چشمش را چاک زد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید