بدون تردید، زنـدگی در اجتماع کنونی ناراحت کـننده اسـت، جسم و روان ما به تدریج پژمرده و افسرده می گردد؛ اولین نتیجهای که از این ناراحتی روحی و جسمی عاید ما می شود ؛عبارت است از اعصابی لرزان و دماغی خسته؛ و ما با این روح خسته و کوفته به هر کجا که رویم و در هـر مکانی که باشیم لامحال، پدیده هائی از قبیل اختلاف و تشاجر و جدال و گاه زد و خورد و امثال اینها از خود به جای می گذاریم.
یکی از عواملی که این وضع اسف انگیز اجتماعی را به بار آورده است وظیفه شناسی و فرار از مسئولیت است. کـمتر کـسی پیدا می شود که به کار وظیفه خود آشنا باشد.
و حال آنکه اگر تمام افراد جامعه یا لااقل اکثر مردم از کوچک و بزرگ به وظیفه اخلاقی و دینی خود رفتار می کردند به چنین زندگی نکبت بـاری دچـار نمی شدیم، و از همه بدبختی ها بالاتر آن است که در اثر اختلال فکری و ضعف اعصاب اصولا قوه تشخیص و تمیز را از دست دادهایم، هنوز بسیاری از افراد جامعه ما باور ندارند که در چه محیط آلوده و اجتماع کـثیفی به زندگی مرگبار خود ادامه می دهند.
اجتماعی که همه افراد آن وظیفه شناس می باشند....
بازگشت بـه سخن -در مقاله پیشین رشته سخن بدانجا کشید که زن در اثر افراط و تفریط و فقدان تربیت و پرورش صحیح و بسیاری از علل دیگر، از دائره مسئولیت خـود خـارج شـده است، دیگر به وظیفه مقدس مادری و خانه داری چندان توجه و التفاتی ندارد.
در شـماره گـذشته برای اینکه نتائج این فرار از مسئولیت و تجاوز از وظیفه معلوم شود به برخی از زیان های اجتماعی و فرهنگی آن اشـاره شـد، بـا اینکه نوع این فساد در ملت هائی روی داده است که رشـد اجـتماعی و فـرهنگی آنها به مراتب از ما بهتر است و بعلاوه مشارکت زنان آن ملت در امور اجتماعی نوعا روی احـتیاج و ضـرورت بـوده و از تفنن و هوی پرستی برکنار بوده است و این برخلاف محیط اجتماعی ما است که علاوه بـر فـقدان رشد اجتماعی و فردی مداخله زنان بیشتر روی مدار ذوق و شوق دور می زند، در این صورت اگر مـشارکت زنـان در امـور اجتماعی در آن محیط ها موجب زیان گردد، پس در محیط فاسد و آلوده ما خدا می داند که چه عـوارض و عـواقب وخیمی به بار خواهد آورد! و موجب چه مفاسدی خواهد گشت؟
امروز برخلاف ادعاء برخی از طرفداران آزادی و حـقوق زنـان کـه می گویند زنان پیشرفت های قابل توجهی نمودهاند متاسفانه هنوز بسیاری از زنان و دختران ما به شخصیت واقعی خـود پی نـبردهاند، و به وظایف سنگینی که در مقابل اجتماع و خانواده عهده دار می باشند توجه نمی کنند و نوعا بـه ظواهر و تـشریفات پرداخـته به مسائل واقعی و حیاتی کمتر آشنائی دارند.
مثلا:دختران ما از گوشه و کنار می شنوند که زنان آمـریکائی در اجـتماع چـنین و چنان می کنند، دوست دارند خود را به همان وضع در بیاورند، و حال آنکه از حقیقت امـر بـی اطلاع می باشند، اینها نمی دانند که سعادت و زندگی زن آمریکائی را کار و فعالیت های اجتماعی تهدید می کند، زن آمریکائی در حقیقت زن کـامل نیست اتفاقا مرد هم نیست شاید بشود او را جنس سوم (نه نر و نـه مـاده) به شمار آورد. این واقعیتی است که علماء عـلم الاجـتماع و اخـلاق گرفتار آن هستند و نمی توانند برای آن چارهای پیدا کـنند.
امـا زن فرانسوی به دو چیز اهمیت فراوان می دهد اول به شیک پوشی و مدپرستی! علاقه فراوان دارد؛ دوم پس از مـرحله اول دوسـت دارد عاشق شود، عشق سوزانی بـه وجود بـیاورد.
دختران و زنـان آلمـان پیـش از جنگ دوم در کار مردان دخالت نمی کردند و تـمام فـعالیت های زن آلمانی از محیط خانه تجاوز نمی کرد. چه دختر و پسر آلمانی وقتی ازدواج مـی کرد هـر کدام در عالم خود مشغول انجام وظـیفه می شد.
مرد برای سـربلندی وطـنش کار می کرد زن او در داخل خانه سـه وظـیفه مهم انجام می داد: شوهرداری، بچه داری و خانه داری، زن آلمانی به مذهب و پاکی و وفاداری اخلاقی خـود سـخت پایبند بود، در خانه داری نیز دقـیق ترین ، پرکـارترین و تـمیزترین زن جهان بود و چـون از ایـن کار فراغت می یافت بـه نـگهداری بچه های قوی و شجاع خود می پرداخت و در تربیت و پرورش آنان سعی بلیغ می نمود.
آری به همان اندزه که زن فـرانسوی بـه شیک پوشی و عشق ورزی فکر می کرد زن آلمانی بـه خانه و تـربیت کودکان عـلاقه مـی ورزد.
البـته این مبالغه آمیز اسـت که کسی ادعا کند روی همین اختلاف رفتار زن آلمانی و فرانسوی بود که در جنگ گذشته ملت فـرانسه در ظـرف ساعات معدودی در برابر قوای نیرومند آلمـان شـکست خـورده بـه زانو در آمـد. ولی آیا می توان ادعـا کـرد که این دو نوع طرز تفکر زنان در سعادت و بدبختی این دو ملت اثری نداشته است؟ و اگر کسی این ادعـا را بـکند آیـا قابل پذیرش خواهد بود؟!..
قوای طبیعی زن چه می گوید؟
تـاکنون در صـدد آن بـودیم کـه زیـان های اجـتماعی و فردی مداخله زنان را در امور اجتماعی بیان کنیم ولی اکنون اگر از این مفاسد چشم پوشی کرده آنها را نادیده بگیریم، باید در این موضوع دقت کرد که اصولا آیا آفـریدگار جهان طبیعت زن را چنان قرار داده است؟ آیا از نظر روحی و جسمی میان زن و مرد تفاوتی نیست؟ و اگر تفاوتی وجود دارد برای چه این امتیاز تحقق یافته است؟؟...
به عقیده ما زن در برابر مرد وظیفه خاصی دارد و آن عبارت است از: شوهر داری و تـربیت کـودکان و خانه داری.
شاید برخی از زنان ساده و هوس باز گمان کنند که این کارها بسیار سهل و آسان است ولی پس از تأمل و دقت بدست می آید که مشکل ترین کارها انجام همین سه مرحله است.
زن و مـرد از لحـاظ ساختمان جسمی و روحی بدون شک با یکدیگر تفاوت هائی دارند و هرگز نمی توان مدعی شد که از هر جهت با هم برابرند. زن به خاطر اینکه می باید وظـیفه مـادری را انجام دهد به حکم طبیعت دارای وضـع روحی و جسمی خاصی است و نباید تصور کرد که هر زنی می تواند از عهده انجام هر کار مردانهای برآید همچنانکه مردان نیز بسیاری از کارهای زنان را نمی توانند انـجام دهـند.
روی محاسبات دقیق و آمارگیری های کـامل چـنین نتیجه گیری شده است که اصولا مقدار کالری و انرژی که در بدن زن وجود دارد در بعضی از مواقع بیشتر از مرد است. روح زن حساس تر از مرد است در مقابل مرد که می باید نقش خاصی را در اجتماع ایفا کند قوای جـسمی او کـامل تر و نیروی فکر و تعقل او بیشتر است.
شاید برخی این اختلاف و زیادتی و نقصان را دلیل تقدم یکی و تأخر دیگری بدانند و حال آنکه آنچه مسلم است این تفاوت موجب نمی شود که امتیازی از نظر سـعادت داشـته باشند؛ چـون هر یک کار و وظیفه خاصی را قبول کردهاند و این پذیرش به حکم طبیعت و سرشت صورت گرفته است، لذا تجهیزات طـبیعی در این دو موجود یعنی: زن و مرد متفاوت می باشد.
اسلام که یکی از افتخارات بـزرگ آن طـرفداری از حـقوق زنان و دفاع از مزایای حقه آنهاست، هرگز به ملاک زن و مردی فرقی میان اینان نگذاشته است بلکه سعادت و خوشبختی دنیا و آخـرت را در گـرو اعمال و کردار نیکو دانسته است؛ خواه اعمال پسندیده از مرد صادر شود یا مـستند بـه زن بـوده باشد، و عالی ترین مقام و درجهای که قرآن مردان را بدان دعوت کرده است زنان را نیز به چنین مـوقعیت درخشانی خوانده است گرچه وصول به این درجه برای هر یک از راه مشخصی تعیین شـده است.
خداوند در سوره نـحل آیـه(97)می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون: هر کس از مرد و زن عمل شایسته کند و مؤمن باشد او را از زندگی نیکو میدهیم و پاداشـشان را بهتر از آنچه عمل می کردهاند خواهیم بخشید..»
اسلام فداکاری زن را چگونه تدارک می کند؟
در خاتمه خوانندگان ارجمند را به سؤال و جوابی که میان یک زن مسلمان و رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) واقع شده و در کتاب «الدر المنثور» روایت شده است جلب مـی نمائیم ...
اسـماء که دختر یکی از انصار بود روزی نزد رسول خدا آمد در حالی که پیروان و یاران رسول اکرم(صلی الله و علیه وآله) گرداگرد او نشسته بودند، اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو باد! من از جانب تمام زنان به نمایندگی نزد تـو آمـدهام و تمام زنانی که در شرق و غرب جهان هستند همگی با این مقام و سخن من یک دل و یک زبان می باشند. پروردگار تو را به حقیقت و راستی برای مردان و زنان برانگیخت و ما به تو و به خدائی که تـرا بـرگزید ایمان آوردیم.
حال ما زنان این است که در چهار دیوار خانه هایمان زندانی بوده و خواسته غریزه جنسی مردان به وسیله ما تأمین می شود و دوران بارداری و تربیت کودکان شما بر عهده ما نـهاده شـده اسـت و شما مردان بر گروه زنـان در نـماز جـمعه و جماعات و عیادت بیماران و تشییع مردگان و زیارت خانه خدا «البته مراد حج مستحبی است» بر ما برتری و تقدم جستهاید.
و از همه بالاتر آنـکه جـانبازی در راه خـدا نصیب شما مردان شده است و هرگاه مردی از شـماها بـرای حج و عمره پدیدار خانه خدا می شتابد و یا آماده فداکاری و مجاهده می گردد ما زنان اموال و اثاث شما را نگهداری کرده کـودکان شـما را تـربیت و پرورش می دهیم، ای برگزیده خدا، در مزد و پاداشی که عاید شـما مردان می گردد آیا ما را شرکت و نصیبی می باشد؟!...
پیش از آنکه رسول اکرم جواب این بانوی اسلامی را بدهد روی خود را به سوی یـاران خـود بـرگردانیده فرمود: آیا تاکنون سخنی استوارتر و رساتر از پرسش دینی این زن شنیدهاید؟؟
یاران رسـول اکـرم همگی در جواب عرض کردند: تاکنون زنی را به این سخنوری و دلاوری ندیدهایم و باور نداشتیم که زنی بتواند این چنین سخن بـراند. در ایـن هنگام رسـول اکرم روی خود را به سوی آن زن برگردانیده فرمود: ای زن از جانب من به تمام زنانی که در بـازگشت بـا تـو سخن خواهند گفت بگو: همانا شوهر داری خوب و جلب رضای خاطر او و پیروی و متابعت از دستورات مـرد بـا تـمام اینها «یعنی جانبازی و فداکاری و امثال اینها که زنان را در آن راه نیست» برابری می نماید. اسـماء پس از شـنیدن این سخن راه بازگشت در پیش گرفت در حالی که از شادی و خرمی تهلیل و تکبیر مـی گفت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید