مواجهه با طلاق و پذیرش آن سخت است. هیچ انسان سالمی با هدف طلاق ازدواج نمیکند. هر دو نفر از ابتدا می دانند که ازدواج قرار است یک تعهد بلند مدت بین دو طرف باشداما...
هر کدام از زوجین چیزهایی را با خود به این رابطه می آورند که میتواند باعث رفتار مناسب یکی از زوجین یا هر دو آنها شود. به همین خاطر باید از رابطه بین زوجین درست مثل یک کودک مراقبت کرد. طلاق یک راه حل پذیرفته شده است که گاهی اوقات تنها گزینه باقی مانده برای دو طرف است.
وقتی از بیرون به ماجرای طلاق نگاه کنیم، انتظارمان این است که حال هر دو نفر بعد از جدا شدن بهتر بشود. اما برخی افراد بعد از طلاق نمی توانند به زندگی سالم و عادی شان برگردند. ایراد افراد بجای پذیرش شرایط جدید سعی می کنند به نحو آسیب زایی به همسر سابق شان وفادار بمانند. این برخوردهای غلط با طلاق در نهایت برای فرد مشکل آفرین میشود و مشکلات بعد از طلاق را تشدید کند. طلاق راه حل منطقی و همان چیزی بوده که زن و مرد انتخاب کرده اند. اما گاهی یکی از این دو یا هر دو نفر نمی توانند با آن کنار بیایند و به زندگی عادی شان برگردانند. اگر مدتی است طلاق گرفته اید و نمی توانید شرایط جدید را بپذیرید، دلایل زیر را بررسی کنید. با خودتان روراست باشید و ببینید کدام یک از موارد زیر منشاء مشکل شماست.
در این مقاله فرض بر این است که طلاق انتخاب درست و اصولی بوده است. بدیهی است اگر کسی درباره طلاق گرفتن اشتباه کرده باشد، باید دلیل مشکلات احتمالی بعد از طلاق را در جای دیگری جستجو کند.
1- انکار ساده تر است. طلاق احساسی شبیه شکست خوردن است و البته شکست هم محسوب میشود. طلاق پایان دادن به تعهد و علاقه ای است که هر دو طرف میخواستند مادام العمر باشد. این حال طلاق هم میتواند یک تصمیم ضروری است که قطعاً با هزینه عاطفی و احساسی همراه است. سر باز زدن از پذیرش طلاق میتواند به این علت باشد که فرد نمیخواهد شکست خوردن در ازدواج را بپذیرد و با آن روبرو بشود.
2- چه کسی مسئول این شکست است؟ کشف و تمرکز روی اشتباه های طرف مقابل ساده تر از پذیرفتن مسئولیت اشتباه های خودمان است. طلاق باعث میشود افراد مرتباً به گذشته فکر کنند و لیستی از اشتباه ها، رفتارهای نادرست، دروغ ها، خیانت ها و پنهان کاری های خودشان دربیاورند. این طرز نگاه به گذشته تجربه خوشایندی نیست و بیشتر افراد ترجیح می دهند دنبال راهی برای فرار از آن باشند. به همین خاطر یا یک نگرش اغراق آمیز به اشتباه های طرف مقابل نگاه می کنند تا بتوانند از زیر بار مسئولیت این شکست شانه خالی کنند. وقتی مغزتان را با اشتباه های طرف مقابل پر می کنید، دیگر نمی توانید با خودتان روراست باشید و تاثیر اشتباه های خودتان را ببینید.
3- نمی خواهم ببخشم. گاهی اوقات تصور ما از بخشش کاملاً غلط است. بخشیدن به این معنا نیست که رفتارهای اشتباه افراد هیچ عواقبی برای آنها نداشته باشد. بخشش به این معناست که نگذاریم انتخاب ها و اتفاقها احساسات افراد – بویژه خشم – را کنترل کنند. مزایای بخشش فقط مختص کسی که اشتباه کرده نیست بلکه برای خود فرد هم احساس آرامش به ارمغان می آورد. وقتی اشتباه های همسر سابق تان را ببخشید – و از اشتباه های خودتان درس بگیرید – دیگر به زندگی گذشته تان وابسته نخواهید بود و آینده برایتان پر رنگ تر میشود.
4- عشق های وسواسی. درست مقابل کسانی که از همسر سابق شان نفرت دارند، افرادی هستند که ادعا می کنند حتی بعد از طلاق هم همسر سابق شان را فراموش نمی کنند. جملاتی مثل " همیشه دوستت خواهم داشت"، " تو به من تعلق داری" و " میخواهم به زندگیم برگردی" از این افرا زیاد شنیده میشود. نمیتوان اسم این احساس را عشق یکطرفه گذاشت؛ چنین احساسی بیشتر به عشق وسواسی شبیه است و یکی از مشخصه های افرادی است که سابقه اختلال های وسواسی دارند. کسی که با طلاق – یا پیشنهاد طلاق – اینطور برخورد میکند، بطور ناخودآگاه به اشکال مختلف از شریک زندگی اش سوء استفاده خواهد کرد. عشق واقعی توانایی پذیرش کامل و درک طرف مقابل را به فرد میدهد و برای او حق انتخاب قائل است. عشق سالم هیچگاه تبدیل به وسیله ای برای فشار، کنترل، سرزنش و ... نمیشود. و مهمتر اینکه عاشق واقعی بدنبال رسیدن به لذت و رضایت یکطرفه نیست.
راههای بازگشت به زندگی بعد از طلاق
حال اگر قصد زندگی دوباره را ندارید و تصمیم به آغاز زندگی تازه ای بعد از طلاق دارید بایستی به نکات و اصول مربوط بیشتر دقت کنید.
فرق است بین پاک کردن و پایان دادن
زمانی که رابطه ای به پایان خود می رسد بین پاک کردن و پایان دادن آن تمایز قائل شوید.پایان دادن به یک رابطه، به معنای پاک کردن و حذف یک شخص یا بخشی از گذشته شما نیست؛ برای مثال چنان چه در سال 87 ازدواج کرده اید و در سال 96 طلاق گرفته اید نباید در صدد باشید که این 9 سال را از تاریخچه زندگی خود پاک کنید. چون معمولا در زمان جدایی احساسات ناخوشایندی همچون خشم، غم، تنفر و ... ناشی از این که احساس می کنید خوشبخت نیستید یا مورد آزار قرار گرفته اید، وجود دارد و فرد به صورت ناخودآگاه تلاش می کند تا خاطرات زندگی مشترک خود را فراموش کند و رابطه با همسر قبلی اش را به زباله دان تاریخ بیندازد.
طلاق را باور کنید
از آنجایی که فشار روانی طلاق بسیار بالاست، سیستم روانی افراد معمولا برای مواجه نشدن با احساسات ناخوشایند از روش مقابله ای انکار و کوچک نمایی استفاده می کند که برای سازگاری اولیه تا حدودی لازم است، اما چنان چه این روش ادامه پیدا کند احتمال این که فرد دچار افسردگی و بیماری های «روان تنی» بشود، زیاد است؛ بنابراین لازم است همان طور که برای اتفاقات خوش و ناخوش زندگی خود مانند ازدواج، تولد فرزند، فوت عزیزان و ... مراسمی برگزار می کنید که بتوانید تشخیص دهید و بپذیرید که وارد مرحله جدیدی از زندگی شده اید و مسئولیت جدیدی دارید، درباره این اتفاق ناخوشایند هم مراسم برگزار کنید. البته منظور از برگزاری مراسم این نیست که جشن طلاق برگزار کنید بلکه منظور این است که با یادآوری ایام خوش در زندگی قبلی تان چیزهایی که از آن یاد گرفته اید، مانند نکات مثبت طرف مقابل و ...را روی کاغذ بنویسید و بعد با پاره کردن و یا سوزاندن آن که نشانه ای از خاتمه آن رابطه است به نوعی با این واقعیت مواجه شوید.
شناخت احساسات ناشی از طلاق
در حلقه حمایتی مانند خانواده، دوستان و مشاور قرار گرفتن بسیار موثر است زیرا آن ها می توانند احساسات ناخوشایند از قبیل خشم، گناه، غم و اندوه را که به دلیل از دست دادن منبع دلبستگی در شما به وجود آمده است از شما دور کنند و کمک کنند تا زندگی بهتری داشته باشید. به رسمیت شناختن طلاق کمک خوبی به افراد مطلقه می کند، بنابراین افرادی که جدایی را تجربه می کنند نباید تلاش کنند که از این احساسات ناخوشایند فاصله بگیرند بلکه باید آن ها را به عنوان بخشی از موضوع جدایی بپذیرند.
در نهایت این نکته را بخاطر داشته باشید که ازدواج یک رابطه دو طرفه، طلاق یک تصمیم دو نفره و بازگشت به زندگی هم نیازمند تصمیم و خواست دو نفر است. ساختن دوباره یک زندگی کاری نیست که بتوانید تنهایی انجامش دهید. اگر فقط یکی از احساسات بالا را هم داشته باشید در مسیر اشتباه قرار دارید. این موارد به خراب کردن آینده خودتان یا دست کم به تعویق انداختن یک زندگی شاد است. بعد از طلاق همه انرژی و زمان تان را صرف بازگشت به زندگی عادی و ساختن یک آینده بدون اشتباه کنید. اگر به تنهایی نتواستید این احساسات و نگرش های غلط را از خودتان دور کنید، حتماً دنبال کمک حرفه ای بروید یا از مشاوران سایت ما کمک بخواهید.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید