«آگاه باشید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمیشود و ظلمی که بازخواست میشود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد. و اما ظلمی که آمرزیده نمیشود، شرک به پروردگار است. چنانکه حق تعالی میفرماید: «همانا خدای کسی را که به او شرک ورزد، نمیآمرزد».
و اما ظلمی که آمرزیده میشود، ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره. و نیز ظلمی که بازخواست میشود، ظلم بندهای نسبت به بندهي دیگر است. قصاص و تلافی- چنین ظلمی- در آخرت سخت و دشوار میباشد و قصاص اخروی به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانهها نیست. قصاص در آخرت چنانست که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده میشود». (1)
یکی از آلودگیهای خطرناک و سقوط افکن که انسان در دوران زندگی به آن آلوده میشود، آلودگی به ستم است. و این آلودگی چنان دامنگیر آحاد انسانی است، که اندک افرادی را میتوان یافت که به ستم آلوده نباشند. چرا که حاکمیت و قدرت نفس اماره در وجود انسان به اندازهایست، که سرانجام آدمی را گرفتار آلودگی ظلم خواهد کرد. و این واقعیت تلخ را در اندک دقت و نگرشی به اقسام ظلم میتوان دریافت. زیرا به بیان امام علیهالسلام دامنهي ظلم گسترده و وسیع است و در منطق دین ظلم تنها ستم قدرتمندی بر ضعیفی نمیباشد، بلکه به بیان قرآن «شرک خود ظلم بزرگی است» بنابراین ظلم مفهوم عامی دارد و هر عقیده باطل و کار زشتی را شامل میشود. و آدمی در گذرای عمر سرانجام دچار فاجعهي ستم خواهد شد، مگر آنها که در نهایت دقت و مراقبت تقوای خدا را پاس میدارند. و همواره خویش را در محضر خدای علیم و بصیر مشاهده میکنند و به حرمت حضور در برابر حق تعالی از ارتکبا به ستم دست بازمیدارند.
ابن میثم بحرانی در شرح این بخش از گفتار امام علی (ع) مینویسد:
«سپس امام علیهالسلام ظلم را به سه قسمت تقسیم میکند:
اول: ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود و آن عبارتست از شرک به خدای احد و برهان نص و عقل هر دو بر این معنی دلالت دارد. و اما برهان نص (قرآن) فرمودهي حق تعالی:
«به درستی که خدای کسی را که به او شرک ورزد نمیآمرزد».
برهان عقلی: آمرزش عبارتست از نابودی آثار گناهان از صفحهي جانها و آنچه که از سوی پروردگار لازمهي پوشش آثار گناهان بر صحفهي جان میباشد، اینستکه آثار گناه به آتش جهنم سوخته شود.
دوم: ظلمی که بازخواست میشود و چارهای جز گرفتاری فاعلش به عقوبت و قصاص در رابطه با آن ظلم نیست. این ظلم همان ستم بعضی از بندگان نسبت به بعض دیگر است و بیان امام (ع) اشاره به همین مورددارد، آنجا که فرمود: «روزی که برای انبوه مردم از همنشینان و آشنایانشان قصاص خواهی میشود».
و اگر ظالم چنین ظلمی دستاویزی به بعضی از وسایل رهایی بخش از معارف الهی داشته باشد (اعتقاد بهمبانی مذهبی داشته باشد) پس از مدتی رهایی او از عذاب امری قطعی است. ولیکن زمان ماندگاری ایشان بر حسب شدت و ضعف آثار پلید گناهانشان متفاوت است و حدیث نبوی اشاره به این مضمون دارد، آنجا که فرمود: «پس از آنکه- بر اثر ماندگاری در آتش- مانند ذغال نیمسوختهای میشوند، ایشان را از آتش بیرون میآورند».
آنگاه امام علیهالسلام به بازداشتن مردم از ستمکاری پرداخته و ایشان را به شدت قصاص اخروی بیم میدهد. و تصدیق میکند که قصاص اخروی مانند زخم کارد و ضرب تازیانه در دنیا نیست، بلکه قصاص دنیایی در مقایسه با عقوبت آتش جهنم که وصف آن مشهور است، بسیار کوچک و ضعیف به نظر میرسد». (2) و ابن ابیالحدید نیز در شرح این بخش از کلام امام علیهالسلام مینویسد:
«امام علیهالسلام ظلم را به سه بخش تقسیم فرموده است:
اول: ستمی که بخشیده نمیشود: و آن عبارتست از شرک به خدای احد، یا اینکه انسان در حالی بمیرد که در رابطه با شرک به خدا اصرار ورزیده است. به عقیده هم مذهبان ما، چنین کسی که اقدام به انجام گناهان کبیره میکند، اگر چه سخنی از آنها نگوید، حکم وی حکم مشرک است. (یعنی شان و مقام شخص مذکور مقام و شان مشترک است).
دوم: لذتهای آمرزیده شده: و این همان گناهان کوچک است، نظر اهل مذهب ما در رابطه با کلام امام علیهالسلام «الظلم الذی یغفر» عبارت از گناهان صغیره است- که امکان بخشش آنها هست و خدای آن را میآمرزد.
سوم:- ظلمی- که به حقوق متقابل انسانها مربوط میشود، چنین ظلمی را خدای به آسانی رها نمیکند، چرا که چارهای به جز عقوبت فاعل آن ندارد. و به تحقیق این ظلم را از ظلم اول جدا ساخته است، زیرا که این ظلم بذاته مربوط به حقوق متقابل بنیآدم است، در حالی که ظلم نخستین چنین نیست...
آنگاه امام علیهالسلام یادآوری میکند، که قصاص اخروی شدید است و مانند کیفرهای دنیوی که مردم عهدهدار انجام آن میباشند نیست. چرا که عقوبت دنیوی عبارت از ضربت تازیانه است و در نهایت انسان مزه آهن را میچشد. و این همان سخن امام علیهالسلام میباشد، که فرمود «زخمی به وسیلهي کاردها» و «مدی» (جمع مدیه به معنای کارد) نیست، بلکه قصاص اخروی عقوبت بزرگی است، که بیان از تعبیر و وصف حقیقت و شدت درد و رنج آن عاجزاست». (3)
پینوشت:
1. ادامهي خطبهي 175 نهج البلاغهي فیض
2. شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی، ج 3، ص 364 و 363
3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، صص 392 و 393
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید