عمروعاص
مادر عمروعاص «نابغه» نام داشت، وی اسیری بود که «عبدالله بن جدعان» او را خریده بود. او زنی آلوده و بیپروا بود، عبدالله وی را آزاد ساخت. وقتی عمرو متولد شد، ابولهب، امیه بن خلف، هشام بن مغیره، ابوسفیان و عاص بن وائل هر کدام ادعا کردند که عمرو فرزند آنهاست. ولی مادرش با اینکه عمرو به ابوسفیان شبیهتر بود گفت: عمرو فرزند عاص است، و این به خاطر کمکهای مالی بود که عاص به او مینمود، ابوسفیان همواره میگفت: من تردید ندارم که عمرو فرزند من است زیرا از نطفه من منعقد گردیده است!
عاص بن وائل که به ظاهر پدر عمرو خوانده شد، از دشمنان سرسخت پیامبر (ص) و از کسانی بود که رسول خدا (ص) را استهزاء مینمود و آیه «انا کفیناک المستهزئین» درباره او و همکارانش نازل شد.
عاص در اسلام به «ابتر» معروف بود زیرا هم او بود که دربارهي پیامبر (ص) به قریش میگفت: بزودی این «ابتر» خواهد مرد و خاطرهاش فراموش خواهد شد. این حرف را میزد چون رسول خدا پسر نداشت. پروردگار سوره «کوثر» را نازل فرمود که «ان شانئک هو الابتر» (براستیکه دشمن تو ابتر است).
عمرو نیز از کسانی بود که همواره در مکه پیامبر (ص) را میآزرد و سنگ سر راه او میریخت، چون میدانست نیمه شبها پیامبر (ص) برای طواف میرود و ممکن است در کوچههای تاریک صدمه ببیند.
او از نفراتی است که در بین راه به زینب دختر رسول خدا (ص) هنگام مهاجرت حمله کرد و او را کتک زد، بطوریکه جنین زینب سقط شد و رسول خدا (ص) از این موضوع ناراحت گردید و به آنها نفرین نمود. همچنین است که اشعار فراوانی در مذمت پیامبر (ص) گفت و به بچههای مکه میآموخت تا هنگامی که پیامبر (ص) از جائی عبور میکرد با صدای بلند بخوانند. و نیز او بود که مأموریت یافت زمامدار حبشه را بر ضد مسلمانان مهاجر به آن کشور بشوراند. عمروعاص در صورتی حاضر شد با معاویه بیعت کند که معاویه در برابر آن، حکومت مصر را به او بدهد. او همواره ملحد بوده و در الحاد و بیدینی او تردیدی نیست و معاویه نیز مانند او بوده است.
اشعث
نام اصلی وی «معدی کرب» پسر «قیس اشج» از قبیله «کنده» میباشد، قبیله «مراد» پدرش را کشتند. اشعث مرتد شد و با مسلمانان جنگید، زیاد بن لبید از طرف ابوبکر مأمور جنگیدن با او شد و او در این میان اسیر گردید. وی را دست بسته به نزد ابوبکر بردند او اشعث را عفو کرد و خواهرش «ام فروه» را که از چشم نابینا بود به ازدواج وی در آورد. اشعث همان است که دخترش را به امام حسن (ع) داد و دختر او بود که امام (ع) را مسموم ساخت. اشعث در میان اصحاب امام علی (ع) همانند «عبدالله بن ابی» (از منافقین زمان پیامبر «ص») در بین اصحاب پیامبر (ص) بود که در زمان خود رئیس منافقان بود. ابن ابیالحدید مینویسد: «هر ناراحتی در خلافت علی (ع) پیش میآمد و هر اضطرابی که روی میداد اصل آن اشعث بود. و هم او بود که با علی (ع) مخالفت کرد و با نصب ابوموسی اشعری فتنه خوارج را ایجاد کرد. فرزند او محمد بن اشعث در شهادت امام حسین (ع) شرکت داشت.»
عایشه
وی دختر ابوبکر بود و پیامبر (ص) او را به زنی گرفت. در دوران حکومت عمر، اهمیت او گسترده شد تا جایی که عمر دو هزار درهم به سهمیه او نسبت به سایر زنان پیامبر افزود. او در زمان عثمان ابتدا رابطه خوبی با او داشته اما کمکم به این فکر افتاد تا طلحه را که از خاندان «بنی تمیم» بود یعنی همان طایفهای که ابیبکر و خود او نیز از همان بودند به خلافت برساند، لذا با عثمان به مخالفت پرداخت. دشمنی عایشه با علی (ع) و فاطمه (ع) بسیار زیاد بود. به حدی که وقتی خبر شهادت علی (ع) را شنید بسیار خوشحال شده و شعری نیز سروده بود، و در همان حال وقتی بچهای را برای نامگذاری نزد او آوردند، او را بنام عبدالرحمن یعنی به نام قاتل علی (ع) نامید. همین کینه ورزی و حسادت او باعث شد که طلحه و زبیر او را به میدان بکشند و جنگ جمل را پایهریزی کنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید