مالیات عبارتست از پولهائیکه که مأمورین وزرات دارائی هر کشوری طبق قانونی که دولت آن کشور تصویب کرده از کشاورزان و تجار و پیشهوران و ملاکین بر اساس برنامه خاصی سالانه میگیرد و به مصرف نیازهای عمومی میرساند، و این قرارداد مالیاتی یک قرارداد ثابتی نیست، بلکه طبق شرائط، تغییر و تبدیل مییابد.
اما بیتالمال اموالی است که از منابع متعدد گردآوری میشود، از طریق زکات، خمس، انفال، خراج، جزیه و...
گرچه به نظر کلی و وسیع، میتوان همهي این منابع را یک نوع مالیات مخصوص نامید، ولی آنچه در میان آنها شبیهتر به مالکیت به نظر میرسد «خراج» است، زیرا «خراج» در اسلام چنانکه شرح آن خواهد آمد، یکنوع مالیاتی است که حاکم اسلام با در نظر گرفتن مصالح عمومی و نیازهای اجتماعی ملت، و با توجه به وضع و شرائط و درآمد خراج دهندگان از آنها طبق موازینی میگیرد، نهایت اینکه در خراج اسلامی کاملاً رعایت عدل و انصاف و توجه به مصالح عمومی و فردی ملت خواهد شد، و نیز میتوان جزیه را یک نوع مالیات سرانه سالانه نسبت به اهل کتاب دانست که طبق شرائطی از آنها گرفته میشود.
در اینجا باید توجه داشت که بر اساس «ولایت فقیه» که در اسلام راستین وجود دارد، هرگاه شرائط طوری بود که منابع بیتالمال برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی، و برای جبران کمبودهای اقتصادی کافی نبود (1) «ولی امر» (حاکم شرع) طبق اختیاری که از طرف مالک اصلی (خدا) دارد (2) میتواند، مالیاتهای جدیدی فراخوار امکانات افراد، و شرائط زمان برای عدهای قرار دهد.
پینوشت:
1. نه از آن جهت که بیت المال کافی نیست بلکه بر اثر عدم اجرای آن بطور عموم این مشکل پیش آمده است.
2. بر اساس آیه 46 سوره انفال
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید