در مورد نامگذاري فرزندان به عبد الحسين و ... بايد گفت كه وهابيت معنای عبد را نفهمیده اند و به علت تفسير اشتباه از این كلمه به عبادت و پرستش (در نامهایی مثل عبدالحسین)، حكم به حرمت چنين نامگذاري كرده اند .
در واقع عبادت دو معني دارد :
1- پرستش كه جز براي خداوند صلاحيت ندارد .
اطاعت : كه مقصود از عبد الحسين و عبد النبي و ... همين معني است .
در قرآن كريم آمده است :
وأنكحوا الأيامي منكم والصالحين من عبادكم وإمائكم (سوره نور آيه 32)
بي همسران خود را و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد .
خداوند متعال در اين آيه كلمه عبد را در مورد بندگان به كار برده است و علت آن اين است كه اين بنده بايد از مولايش اطاعت كند . يعني همان معناي دوم ؛ بنا بر اين اگر كسي خود را عبد النبي يا عبد الحسين و... بنامد و مقصودش اطاعت از رسول گرامي اسلام و اهل بيت او عليهم السلام باشد ، عمل وي مخالف دستورات دين نخواهد بود .
در اين زمينه علماي اهل سنت نيز فتوا به حليت داده اند . از آن جمله مي توان به فتاواي زير اشاره نمود :
1- وكذا عبد الكعبة أو الدار أو علي أو الحسن لإيهام التشريك ومثله عبد النبي علي ما قاله الأكثرون والأوجه جوازه لا سيما عند إرادة النسبة له صلي الله عليه وسلم (نهاية المحتاج للشافعي الصغير ج 8 ص 148 ط دار الفكر بيروت 1404)
در صورتي نامگذاري به عبدالكعبه يا عبد الدار يا عبد العلي يا عبدالحسن يا عبد النبي ، حرام است كه موجب توهم شرك باشد؛ اما نظر درست آن است كه اين چنين نامگذاري جايز مي باشد ، بويژه اگر هدف ازاين نامگذاري انتساب صاحب نام به افراد ياد شده باشد.
2- قوله وكذا عبد النبي أي وكذا يحرم التسمية بعبد النبي أي لإيهام التشريك أي أن النبي شريك الله في كونه له عبيد وما ذكر من التحريم هو معتمد ابن حجر
أما معتمد الرملي فالجواز وعبارته ومثله عبد النبي علي ما قاله الأكثرون والأوجه جوازه لا سيما عند إرادة النسبة له صلي الله عليه وسلم (إعانة الطالبين للدمياطي ج2 ص 337 ط دار الفكر بيروت.)
وي كه گفته است " عبد النبي" مقصود وي آن است كه حرام است نامگذاري به عبد النبي زيرا توهم شرك دارد ؛ يعني پيغمبر شريك خداست در اينكه مردم عبادت وي را مي كنند . و حرام بودن اين نامگذاري نظر ابن حجر است . اما نظر رملي جواز است
عبارت وي چنين است كه :
ومانند اينهاست عبد النبي طبق نظر اكثر و نظر درست جواز است ، مخصوصا اگر مقصود نسبت دادن خود به رسول خدا باشد .
شبيه همين مطلب در كتاب حواشي الشرواني ج 9 ص 373 ط دار الفكر بيروت و حاشية الجمل علي شرح المنهج لسليمان الجمل ج5 ص 266 ط دار الفكر بيروت و... نيز آمده است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید