چه کساني با هوشند؟ آنها که در شغل شان موفق هستند؟ آنها که محقق و دانشمند و نابغه اند؟ نظريه هاي جديد روان شناسي مي گويد همه اينها به علاوه خيلي هاي ديگر! آنها مي گويند ورزشکارها، هنرمندها، تراشکارها و هر شغل ديگري که به ذهن تان مي رسد آدم هاي باهوشي هستند. آنها مي گويند تست هاي سنتي روان شناسي که بهره هوشي (IQ) را مي سنجند فقط توانايي هاي منطقي ـ رياضي، زبان شناختي و تا حدي عملي ما را مي سنجند.
در صورتي که بسياري از توانايي هاي ديگر در آدميزاد وجود دارد که به معناي واقعي نشان دهنده هوش است. يعني مي توانند براي سازگار شدن با موقعيت هاي جديد به کار ما بيايند اما کاملا فراموش شده اند.
بر همين اساس نظريه پرداز جديدي به نام گاردنر مي گويد هوش هاي متنوع تري در آدميزاد وجود دارد. او هفت نوع هوش در آدميزاد شناسايي کرده است: زبان شناختي، تصويري، موسيقايي، بدني، منطقي، ميان فردي و درون فردي.
گاردنر مي گويد اگر ما بتوانيم رشته تحصيلي و شغل مان را بر اساس نوع هوش مان انتخاب کنيم، رضايت بيشتري از زندگي مان خواهيم داشت.
در اين مطلب مي خواهيم بگوييم که چطور مي شود نوع هوش مان را تشخيص دهيم و بر اساس آن، چه رشته هاي تحصيلي و شغلي را انتخاب کنيم
١. [[[ هوش زبان شناختي ]]]
هر نوع توانايي ذهني که به کلمه ها ربط داشته باشد، نشان دهنده هوش زبان شناختي است. با اين حساب کساني که اطلاعات عمومي زيادي دارند، مي توانند با کلمه ها بازي کنند، شعر مي گويند و داستان مي نويسند هوش زبان شناختي بالايي دارند.
نشانه ها:
1. کتاب ها برايش خيلي مهم است.
2. مي توانند قبل از خواندن، صحبت کردن يا نوشتن، کلمات را در ذهن شان بشنوند.
3. کلمات را وقتي از راديو مي شنوند بيشتر درک مي کنند تا وقتي که تلويزيون تماشا مي کنند.
4. از سرگرم کردن خود و ديگران با لغاتي که تلفظ سخت يا بي معني دارند لذت مي برند.
5. موقع رانندگي بيشتر از توجه کردن به مناظر، خواندن نوشته هاي بيلبوردها برايشان جذاب است.
6. موقع حرف زدن بيشتر از چيزهايي که شنيده يا خوانده اند استفاده مي کنند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ کتابدار، مسئول بايگاني، متصدي (موزه، کتابخانه، نمايشگاه و...)، ناشر، مترجم، نويسنده يا گوينده راديو و تلويزيون، روزنامه نگار، وکيل، منشي و معلم زبان فارسي يا انگليسي.
٢. [[[ هوش منطقي ـ رياضي ]]]
کساني که توانايي انجام محاسبات رياضي شان قوي است، استدلال هاي منطقي را خوب مي فهمند و البته خوب هم استدلال مي کنند، بهره بالايي از هوش منطقي ـ رياضي دارند. معمولا در مدارس ما به اين نوع هوش خيلي بها داده مي شود.
نشانه ها:
1. به راحتي مي توانند حساب و کتاب هايشان را ذهني انجام دهند.
2. هنوز از بازي هاي علمي يا حل مسائل بغرنج فکري که احتياج به تفکر منطقي دارند لذت مي برند.
3. الگوها، ترتيب يا تسلسل منطقي رويدادها را دنبال مي کنند.
4. معتقدند تقريبا هر مطلبي يک توضيح عقلاني دارد.
5. دوست دارند نقص هاي روشني را که در گفتار و رفتار مردم و محيط زندگي و محل کار آنها پيدا مي شود، پيدا کنند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ حسابرس، حسابدار، مامور خريد، کارگزار بيمه، رياضيدان، محقق، متخصص آمار، کارشناس سيستم هاي رايانه اي، کارشناس مالي، کارشناس فني، دفتردار، معلم و استاد علوم پايه و تجربي
٣. [[[ هوش جسمي ـ حرکتي ]]]
ورزشکارها يک گروه بزرگ از هوشمندان بدني حرکتي را تشکيل مي دهند. البته غير از اين گروه کسان ديگري هم هستند که با مهارت هاي حرکتي شان مي توانند پول در بياورند.
نشانه ها:
1. حداقل يک رشته ورزشي را به صورت حرفه اي پيگيري مي کنند.
2. برايشان مشکل است که يک مدت طولاني بدون تحرک بنشينند.
3. بهترين ايده ها وقتي به ذهن شان مي رسد که مدت طولاني قدم مي زنند يا مي دوند يا يک فعاليت جسمي ديگر انجام مي دهند.
4. دوست دارند اوقات فراغت شان را در طبيعت بگذرانند.
5. هنگام صحبت کردن با ديگران خيلي زياد از حرکات دست يا شکل هاي ديگر زبان بدن استفاده مي کنند.
6. براي اين که بيشتر در مورد چيزي بدانند بايد آن را لمس کنند.
7. خودشان را آدم هاي منظم و آراسته اي مي دانند.
8. براي آموختن يک مهارت جديد به جاي مطالعه کردن بايد آن را عملي انجام دهند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ فيزيوتراپيست، فعال در صنعت توريسم، بازيگر، مانکن، کشاورز، مکانيک، نجار، صنعتگر، معلم تربيت بدني، کارگر کارخانه، ورزشکار حرفه اي، محيط بان و جواهرساز.
4. [[[ هوش فضايي]]]
هر چه کساني که از نظر کلامي با هوش هستند در ذهن شان کلمه دارند، آدم هاي با هوش فضايي در ذهن شان تصوير دارند. آنها از هر چيزي مي توانند يک تصوير در ذهن شان بسازند.
يعني مثلا اگر شما بگوييد عدالت در ذهن آنها ترازو مي آيد. البته اين نصف ماجراست. آنها مي توانند اين تصويرها را خلق کنند. يعني اين که يک چيز ملموس به عنوان فرآورده هوش تصويري شان به شما تحويل دهند.
نشانه ها:
1. وقتي چشمان شان را مي بندند تصاوير تجسمي روشني را مي بينند.
2. نسبت به رنگ ها حساس هستند.
3. گاهي با يک دوربين عکاسي يا فيلمبرداري آنچه را در اطراف مي بينند، ضبط مي کنند.
4. از حل پازل ها، مازها و ساير معماهاي بصري لذت مي برند.
5. خواب هايي که مي بينند کاملا واضح است.
6. معمولا مي توانند در نواحي ناشناخته مسير را درست پيدا کنند.
7. به راحتي مي توانند تصور کنند اگر يک شي را از يک دورنماي مستقيم از بالا نگاه کنند آن را چگونه خواهند ديد.
8. ترجيح مي دهند نوشته هايي را بخوانند که تصويرهاي زيادي دارند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورند؟ مهندس، معمار، نقشه کش شهري، گرافيست، دکوراتور داخلي، عکاس، معلم هنر، مخترع، خلبان، کارشناس آثار هنري و مجسمه ساز.
5. [[[ هوش موسيقايي ]]]
وقتي مي گوييد تقريبا هيچ تفاوتي بين ريتم، زير و بم، تن صدا و نغمه ها درک نمي کنيد مطمئن باشيد هوش موسيقايي پاييني داريد، اما اگر مي توانيد صداي سنتور را از بين ملغمه اي از سازها تشخيص دهيد و مي فهميد يک نفر دارد فالش مي خواند، احتمالا هوش موسيقايي بالايي داريد. توانايي هاي موسيقايي را اولين بار گاردنر به عنوان يک هوش مطرح کرد.
نشانه ها:
1. صداي آوازشان دلنشين است.
2. وقتي که يک نت موسيقي اشتباه نواخته مي شود مي توانند تشخيص دهند.
3. يک ساز مي نوازند.
4. زندگي بدون موسيقي برايشان بي ارزش است.
5. اگر يک آلبوم موسيقي را يک يا دو بار گوش کنند مي توانند آن را درست بخوانند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ نوازنده، سازنده و فروشنده آلات موسيقي، آهنگساز، خواننده، معلم موسيقي و منتقد موسيقي.
6. [[[ هوش ميان فردي ]]]
آدم هايي که مي توانند خيلي خوب و زود با افراد ديگر رابطه برقرار کنند، بخوبي احساسات آنها را تشخيص دهند و درک کنند و البته خوب آنها را مديريت و رهبري کنند از هوش ميان فردي برخوردارند.
نشانه ها:
1. از آن آدم هايي هستند که ديگران براي مشاوره يا توصيه گرفتن به آنها مراجعه مي کنند.
2. ورزش هاي گروهي را به ورزش هاي فردي ترجيح مي دهند.
3. وقتي با مشکلي مواجه مي شوند به جاي حل آن ترجيح مي دهند از فرد ديگري کمک بگيرند.
4. تلاش براي تعليم دادن يک فرد يا گروه برايشان لذتبخش است و مي دانند اين کار را چطور بايد انجام دهند.
5. خودشان را يک مدير خوب مي دانند.
6. در ميان جمع، احساس آرامش و آسودگي مي کنند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ سرپرست، مدير، کارمند اداري، داور، جامعه شناس، مردم شناس، مشاور، روان شناس، پرستار، مسئول روابط عمومي، فروشنده، مسئول آژانس مسافرتي و مدير روابط عمومي.
7. [[[ هوش درون فردي ]]]
کساني که خيلي خوب درون خودشان را مي کاوند و از اين درونکاوي براي هدف هاي زندگي شان استفاده مي کنند، هوش درون فردي بالايي دارند. اين نوع آدم ها بسيار مستقل و فرديت يافته اند. آنها همه زواياي تاريک و خود، عيب ها و توانايي هايشان را مي شناسند.
نشانه ها:
1. هميشه اوقات تنهايي شان را به فکر کردن به مسائل مهم زندگي مي گذرانند.
2. عقايدي دارند که آنها را از جمع مجزا مي کند.
3. سرگرمي يا علاقه هاي ويژه اي دارند که برايشان اهميت زيادي دارد.
4. اهداف مهمي در زندگي دارند که هميشه به آنها فکر مي کنند.
5. ديدگاه واقع بينانه اي نسبت به نقاط ضعف و قوت خودشان دارند.
6. خودشان را فردي با اراده يا از لحاظ فکري مستقل مي دانند.
7. دفترچه خاطرات يا يادداشت روزانه شخصي دارند.
چه شغل هايي به دردشان مي خورد؟ روان شناس، مشاور، عالم الهيات، برنامه ريز و کارآفرين.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید