ما در تاریخ کسی را پیدا نمیکنیم كه طرز فكر حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام را داشته باشد كه به زندان افتاده باشد، از خانوادهاش دور شده باشد و حتی تحت شكنجه قرار گرفته باشد و خدا را به خاطر این نعمت شكر كرده باشد!. «كانَ یَشكُرُ اللهَ تَعالَی عَلَی مَا أعطَاه لَه مِن نِعمةِ التَّفَرُّغ لِلعبادَةِ!»
این عبادتهایی كه در مسجد، حج و ... میکنیم به نظر عارف اموری نسبتاً سطحی میآید. عارف از این هم میخواهد دقیقتر باشد.
آن چه وقتی است؟ آن وقتی است كه در سیاه چال زندان هم به یاد خدا باشد!. آنجا است كه حتی فكر اینکه من خانه دارم، همسر دارم، بچه دارم و ... اصلاً نیست. خودش هست و مقام رحمت الهی كه در دلش درخشندگی دارد و سرتاسر وجودش را گرفته است!.
ابن صبّاغ مالكی از علمای اهل تسنن در كتاب «فصول المهمة» نقل میکند: یكی از جاسوسان دولتی و درباری كه مأمور بود وضع آن حضرت را اطلاع بدهد اینطور اطلاع داد و گفت: من شنیدم كه او با خدا مناجات میکند و میگوید:
«اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنِّی كُنتُ أسئَلُكَ أنْ تُفرغَنی لِعِبادَتِكَ»؛ خدایا تو میدانی كه یكی از خواستههای من این بود كه تمام دل و وجودم در عبادت تو قرار بگیرد؛ «فَقَد فَعَلتَ»؛ الآن كه وارد سیاه چال شدهام همان است كه میخواستم! «فَلَكَ الْحَمدُ»؛ پس من از تو تشكر میکنم كه دعای مرا مستجاب كردی!.
نقل شده است كه حضرت موسی بن جعفر(علیهالسلام) در ابتدای شب وارد مسجد پیامبر شدند و به سجده افتادند. شنیده شد كه عرض میکنند:
«عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِكَ»؛ گناه من در درگاه تو خیلی بزرگ است!. «فَلیَحسُن العَفوُ مِن عِندِكَ»؛ كاری كن كه عفو تو آن را در بر بگیرد. «یا أهلَ التَّقوی وَ یا أهلَ الْمَغفِرةِ»؛ ای خدایی كه اهل تقوی و مغفرت هستی.
«فَجَعَلَ یُرَدِّدُها حتَّی أصبَحَ»؛ این ذكر را آنقدر گفتند تا اینکه اذان صبح شد!.
اگر این ذكر یك سال هم طول میكشید ایشان اصلاً خسته نمیشدند؛ چون در یك عرش و مقامی قرار گرفتهاند كه حتی فرشتگان هم به آنجا راه ندارند.
اینها حالات انسانی است. دنیا برای چنین انسانهایی آفریده شده است.
مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید