امام صادقعلیه السلام فرمود: «پیامبرصلی الله علیه وآله خوش مجلس بود. وقتی با مردم رو به رو میشد، پیشانیش چون چراغی روشن آنان را به خود جلب میکرد» (1)
رسول خداصلی الله علیه وآله با مردم شوخی میکرد و منظورش آن بود که آنها را مسرور سازد. (2)
امام رضاعلیه السلام فرمود: «رسول خدا مزاح میکرد و جز مطالب حق چیزی نمیگفت» (3)
مرد عربی پیش رسول خدا میآمد و هدیه برای آن حضرت میآورد و میگفت: پول هدیه را مرحمت کن. حضرت میخندید و هروقت غمگین میشد، میفرمود: «اعرابی چه شد؟ کاش میآمد» (4)
رسول خدا هنگامی که یکی از اصحاب را غصهدار و مغموم میدید با مزاح کردن او را مسرور میساخت و میفرمود: «خداوند کسی را که با ترشرویی با برادرانش روبهرو شود دشمن دارد» (5)
از رأفت و مهربانی حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله آن بود که با اصحاب خود مزاح میکرد تا عظمت و بزرگی او در دل آنان هراس ایجاد نکند تا بتوانند به او نگاه کرده و نیازهای خود را باز گویند. (6)
یکی از شوخیهای آن حضرت چنین بود که پیرهزنی خدمت آن حضرت آمد. حضرت فرمود: پیرهزن وارد بهشت نمیشود. پیره زن شروع به گریه نمود. حضرت فرمود: تو در آن روز پیرهزن نیستی. خداوند میفرماید: ما زنان را خلقتی مجدّد و بکارت میبخشیم. (7)
پدر بزرگ خالدالقسری زنی را بوسید. آن زن نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و از او شکایت کرد. حضرت او را احضار فرمود. آن مرد اقرار کرد که چنین کاری را کرده است و گفت: ای زن اگر میخواهی قصاص کنی من حاضرم که قصاص شوم. حضرت و اصحاب خندیدند. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آیا دوباره چنین کاری خواهی کرد؟ عرض کرد: نه به خدا سوگند، حضرت از کیفر او گذشت. (8)
پینوشت:
1.مناقب، ج 1، ص 155
2.مکارم الاخلاق، ج 1، ص 21؛ کافی، ج 2، ص 663
3.مستدرک، ج 2، ص 76؛ کشف الغمه، ج 1، ص 2
4.کافی، ج 1، ص 663
5.کشف الریبه، ص 82
6.کشف الریبه، ص 82
7.تنبیه الخواطر، ج 1، ص 112
8.مناقب، ج 1، ص 149
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید