از رخدادهای خاطره آمیز تاریخی، داستان اسارت دختر یزدگرد است. آن دختر ماه رخسار را پیش عمر آوردند. هنگامی که عمر را دید، گفت: «آه پیروز باد هرمز!» عمر پنداشت او را ناسزا میگوید. تصمیم گرفت او را بفروشد.
حضرت علی (ع) فرمودند: «تو نباید چیزی را که نمیدانی انکار کنی، چنین کاری برای تو روا نیست.» تا بالاخره دختر یزدگرد، امام حسین (ع) را به همسری برگزید. در این لحظههای شکوه مند، حضرت امیرالمؤمنین (ع) با نوعروس خویش به فارسی سخن گفتند: به او فرمودند: «چه نام داریای کنیزک؟»(1)
پاسخ داد: «جهان شاه.» (2)
حضرت، فرمودند: «بله تو شهربانو و خواهرت، مروارید، دختر کسری است.» (3)
شهربانو: «او خواهر من است.» (4)
حضرت علی (ع) فرمودند: «راست گفتی.»
در رویداد شیرین دیگری حضرت علی (ع) با یک اصفهانی که به محضرشان شرف یاب شده بود هم به زبان فارسی و هم به لهجه اصفهانی سخن گفتند.
و در روایت دیگر آمده است:
گروهی از مردم خراسان به محضر امام صادق (ع) شرف یاب شدند، آن حضرت در آغاز فرمودند: «من جمع مالاً عذبه الله علی مقداره؛ هر کس مالی بیندوزد و به حراستش کوشد خداوند به اندازه همان مال، او را عذاب میکند.» خراسانیان به زبان فارسی گفتند: «ما زبان عربی را نمیفهمیم. آن گاه حضرت به زبان پارسی فرمودند: هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد.» (5)
امام رضا (ع) در وصف ایشان فرمودند: «ویکلّم اهل خراسان بالدریة؛ و او با مردم خراسان با فارسی دری سخن میگفت.» (6)
درباره فارسی سخن گفتن امام رضا (ع) روایات فراوانی داریم از جمله:
به خدا سوگند، من درنگ نکرده بودم که مردی از خراسان بر ما وارد شد و به زبان عربی سخن گفت. امام رضا (ع) به زبان فارسی به او پاسخ دادند. آن مرد خراسانی گفت: «اصلحک الله» مرا از این که به فارسی سخن بگویم باز نداشت مگر این که پنداشتم شما نمیتوانید نیک به فارسی سخن بگویید. (7)
امام رضا (ع) فرمودند: پیراسته است خدا. اگر من نتوانم نیکو پاسخ تو را بگویم، پس برتری من بر تو چیست؟»
ابو هاشم جعفری گفت: در خدمت امام رضا (ع) ناهار میخوردم، آن حضرت برخی از غلامانش را به زبان صقلبی و فارسی فرا میخواند و چه بسا من این غلامم را که آگاهی اندکی از فارسی داشت به محضر آن حضرت میفرستادم، آن حضرت او را آموزش میداد و چه بسیار که غلامش در گفتار فارسیش گیر میکرد و آن حضرت، لکنت او را میگشود.» (8)
پینوشت:
1. بحارالانوار، ج 46، ص 10(باب 1، ج 21)
2. همان، (ج 97، ص 57) نقل شده که او گفت: شاه زنان
3. همان
4. همان، ج 46، ص 10. البته در ج 97، ص 57 آمده است. گفت: آریه. گفتنی است: این حدیث با توجه به نقلهای گوناگونی که از آن وجود دارد، تنظیم شده است. نک: بصائر الدرجات، ص 355(جزء هفتم، باب 11، حدیث 8)؛ بحارالانوار، ج 40، ص 171 و ج 100، ص 57.
5. بحارالانوار، ج 47، ص 119 (باب 5، روایت 162)
6. بحارالانوار، ج 49، ص 80
7. بحارالانوار، ج 25، ص 133
8. بصائرالدرجات، ص 356؛ نک: بحارالانوار، ج 49، ص 87
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید