شاید در میان ابنیهای که در طول خلافت امویان(41-132هـ.ق/661-750م) در جای جای قلمرو اسلامی ساخته شده، مسجد جامع دمشق در سوریه از اهمیتی دوچندان برخوردار باشد. نوع معماری ویژه، وجود اماکن مقدس و همچنین تزئینات باشکوه و خارقالعاده به کارگرفته شده در این مسجد، اثری را شکل میدهد که امروزه میتوان آن را از درخشانترین بناهای معماری در سدههای اولیه هجری و دوران حکومت بنیامیه دانست.
خلافت امویان
مرکز قدرت امویان سوریه و پایتخت شان دمشق بود. این سلسله در دوران حکومت خود بیوقفه به کشورگشایی همت گماشتند؛ در سال 92 هـ.ق (711م) از تنگه جبلالطارق و همزمان از سِند عبور کردند و در نهایت فاتح اسپانیا و هند گشتند. تهاجم آنها به فرانسه سرانجام توسط «شارل مارتل» به سال 115هـ.ق (733م) و در جنگ «پواتیه» متوقف شد. در سال 93 هـ.ق (712م) سمرقند را گرفتند و در 98 هـ.ق (717م) پشت دیوارهای قسطنطنیه متوقف شدند. نهایت آنکه حکومت اموی توانست گسترهای از امپراتوری بیزانسی تا قلمرو حکومت ساسانی را از آن خود کند و تمامی این سرزمینهای تازه فتح شده، بستری مناسب برای نفوذ دستاوردهای هنر بیزانسی و ساسانی را بر پیکر تازه شکل گرفته هنر اسلامی فراهم ساخت.
از سوی دیگر خلفای اموی در زندگی، روشی تجملگرا را پیش گرفتند. علاوه بر آن تمامی شان، در موسیقی و شعر عرب مهارت داشتند و از همین رو به عنوان حامیانی سخاوتمند شناخته میشدند. کاخها و مساجد بسیاری در بلاد اسلامی ساخته و یا با پرداخت پولهایی گزاف از معبدی مسیحی، یهودی یا زرتشتی به بنایی اسلامی تغییر کاربری داده و تلاش شد با مختصر تغییراتی به نگرههای اسلامی و سلیقههای عربی نزدیک شود.
در میان خلفای اموی، خلیفه هشام (105-125هـ.ق/724-743م) و خلیفه ولید دوم (ولید بن یزید بن عبدالملک) (125-126هـ.ق/743-744م) نقش پررنگتری در ساخت بناهای عظیم برعهده داشتند. ولید دوم، برادرزاده خلیفه هشام، به سبب دوران طولانی ولیعهدیاش (105-125هـ.ق/724-743م) زمان مناسبی در اختیار داشت تا به بلندپردازیهای هنری خود در معماری بپردازد؛ بلندپروازیهایی که دوران خلافتش را به یک سال کاهش داد و به دلیل فشار بیش از حد به مردم و کارکردن اجباری کارگران، چهرهای منفور از وی در تاریخ به یادگار گذاشت و سرانجام به قتل رسید. البته عطش ساخت بناهای عظیم و باشکوه در تمامی دوران 90 ساله حکومت اموی و در میان خلفای ایشان دیده میشود. ابنیههایی که ساخت آنها مستلزم به کار گماشتن سرکارگرانی از حمص سوریه، معماران ایرانی، سنگ کاران مصری و آجرچینانی از عراق بود. چنین سفارشاتی علاوه بر بنّایان ماهر، اعم از سنگکار و نجار، آجرچین و اندودکار، مستلزم مصالح ساختمانی فراوان نیز بود که گاهی از بناهای یونانی و رومیِ موجود در محل وام گرفته میشد. گاهی نیز جماعتی مجبور میشدند گورستانهای قدیمی را غارت کنند و از تابوتهای سربی موجود، برای پوشش بامها و مسدود کردن فواصل میان قالبهای سنگی استفاده کنند. تمامی این موارد سبب شد انجام خدمات کارگری در عصر بنی امیه، بر رعیت سراسر سرزمینهای اسلامی به امری اجباری بدل شود. ابن مُقفّع (105-142هـ.ق/724-759م) تاریخنگار مشهور ایرانی، اطلاعاتی جامع در مورد سازماندهی چنین طرحهای ساختمانی داده و به روشنی تمام، رنج مردمانی را که در عصر اموی به کار ساختمانی مشغول بودند، به تصویر کشیده است. همین موارد پایههای براندازی بنی امیه را شکل داد و سلسله اموی نه فقط بر اثر کشمکش میان قبایل بلکه بر اثر نارضایتی مردم و نزاعهای درونی برای رسیدن به خلافت تضعیف شد و در نهایت توسط عباسیان سرنگون گشت.
مسجد جامع دمشق
یکی از مشهورترین بناهای ساخته شده در عصر اموی مسجد جامع دمشق است. ساخت این مسجد که میتوان آن را نگین درخشان معماری مذهبی اموی دانست، در دوران ولید دوم آغاز و در دوران خلافت سلیمان بن عبدالملک پایان یافت. هرچند مسجد جامع دمشق تنها در طول یک دهه ساخته شد، اما طراحی و تزئینات آن، از چنان کیفیتی برخوردار بود که در زمان کوتاهی پس از ساخت، از هرچه پیش از آن ساخته شده بود پیشی گرفت و اعراب آن را به عنوان یکی از عجایب جهان به شمار آوردند.
مسجد جامع دمشق، در ابتدا کلیسایی مسیحی بود که توسط ولید دوم با پرداخت هزینهای گزاف از مسیحیان خریداری شد. اصل بنای کلیسا نیز بر روی بازماندههایی از معبدی رومی بنا گشته بود، به طوری که دیوار بیرونی و اصلی مسجد کنونی، در واقع دیوار مقدس پرستشگاه ژوپیتر است. بنای مسجد در فضایی عظیم و گسترده، در حدود 158*100 متر مربع ساخته شد که یک و نیم برابر مساجد عراق بود.
منارههای مسجد
بنایی با چنین وسعت، بالطبع نیازمند بیش از یک مناره بود؛ برای مسجد سه برج دیدهبانی در ضلع شمال و جنوب غربی و جنوب شرقی در نظر گرفتند که نقشی برابر با مناره را جهت اقامه اذان بر عهده داشتند. این سه مناره که با پایهای مربعی و از سنگ ساخته شدهاند عبارتند از:
مناره شرقی که به «مناره البیضاء» و یا منارۀ عیسی مشهور است و برطبق برخی روایات در آخرالزمان، حضرت عیسی(ع) بر این مناره فرود خواهد آمد.
منارۀ شمالی که به «العروس» مشهور است، زیرا مردم در زمانهای گذشته و به هنگام مراسم ازدواج، این ستون را با نصب چراغ و پارچههای رنگی تزئین میکرده و آن را موجب برکت زندگی میدانستند.
مناره غربی که به مأذنۀ «آق بای» معروف است.
شبستان مسجد
بدنۀ اصلی مسجد، شبستانی است که در کل ضلع جنوبی و در امتداد دیوار قدیمی محوطۀ پرستشگاه رومی واقع شده است. این شبستان در داخل، دارای سه دالان سراسری است که با دو ردیف ستون با سرستونهای قورنتی (کورنتی) از یکدیگر جدا میشوند. ستونها به موازات دیوار قبله ساخته شده و دیوار بالای آنها با دهانههای قوسدار و ملایم قطع میشود و بر هر کدام از قوسهای میان ستونها، دو دهانه قرار دارد. ساخت مسجد جامع با طرح سه دالانی، تقلیدی از معماری کلیسایی در دوره باستان متأخر است که بعدها به عنوان یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این بنا درآمد. در واقع شبستان مسجد جامع دمشق اولین تالار نمازی است که دیوارهایی با قوسهای حمال و ستونهایی با فواصل وسیع دارد و به همین جهت به نمازگزاران این امکان را میدهد تا از پیشنماز خود، چشمانداز بهتری داشته باشند. در گوشهای از شبستان، محراب مسجد قرار دارد که با آن جواهرات و قندیلهای طلا و نقره، معرقهای زیبا و زنجیرهای طلا، در زمان خود از شکوهی بیمثال برخوردار بود و هنوز هم یکی از باشکوهترین محرابهای معماری اسلامی است.
گنبدهای مسجد
بر فراز شبستان مسجد، گنبدی زیبا از مرمر با پنجرههایی گریو قرار دارد که به «النسر» یا عقاب مشهور است. بخشی از روشنایی شبستان مسجد از طریق همین گنبد تأمین میگردد. دستور ساخت آن توسط ولید دوم داده شد و در نهایت گنبد بر روی ستونهایی طلاکاری شده قرار گرفت. علاوه بر گنبد النسر، سه گنبد دیگر در مسجد جامع دمشق موجود است:
«قبه المال» که محل اموال و ذخائر مسجد بوده؛ «قبه الغواره» که به صخره قربان نیز مشهور است و میگویند حضرت هابیل، قربانی خود را در این محل به درگاه خداوند پیشکش کرد. این گنبد کوچک، بر شش پایه ستون مرمرین و در وسط صحن حیاط مسجد قرار دارد؛ و سوم «قبه الساعات» که محل استقرار ساعت مسجد بوده و بعدها در قرن پنجم هجری به مسجد الحاق شده است.
قبور و مقامات موجود در مسجد
از جمله موارد دیگری که به تقدس و اعتبار مسجد جامع دمشق میافزاید، وجود برخی از قبور و مقامات انبیاء و اولیاءالله در مسجد است:
قبر و مقام حضرت هود(ع)؛ بسیاری از مورخین معتقدند که قبر حضرت هود در این مسجد است.
مقام حضرت خضر(ع)؛ محلی است که بر اساس روایات، حضرت خضر همواره درآن نماز میخواند.
مقام و محل دفن سر حضرت یحیی(ع)؛ محلی است که سر یحیی تعمیددهنده پس از شهادت در آن دفن شده است.
مقام رأس الحسین؛ زمانی که سرهای بریدۀ شهدای کربلا را به دمشق آوردند، سر مبارک آقا امام حسین(ع) به مدت سه روز در این اتاقک قرار گرفت.
محراب و مقام حضرت زین العابدین(ع)؛ محلی است که امام سجاد پس از حادثه کربلا و رسیدن به دمشق و در طول اسارت، در آن به نماز و عبادت میپرداختند.
تزئینات مسجد
علاوه بر تمامیِ موارد ذکر شده، استفادۀ خاص و ویژه از هنر موزائیککاری با سنگهای کوچک رنگی، مسجد جامع دمشق را امروزه به عنوان بنایی منحصربهفرد و درخور توجه تبدیل کرده است. این مسجد دارای بزرگترین مساحت پرشده با موزائیکهای طلایی در جهان است که سطح موزائیککاری شدۀ آن، فضایی معادل چهار هزار مترمربع را در بر میگرفته است. متأسفانه امروزه تنها بخش کوچکی از این اثر باشکوه بر جا مانده و اکثر آن در آتشسوزی سال1310هـ.ق (1893م) از میان رفته است. شکوه طرحها و تزئینات مسجد، زمانی بر دیدارکنندگان آشکار میشود که به داخل مسجد و حیاط وارد میشوند، زیرا دیوارهای خارجی بنا، نسبتاً ساده است. میتوان تصور کرد در زمان احداث مسجد، این تزئیناتِ موزائیکی بر زمینههای مطلّاکاری شده، که در ارتفاع بیش از هفت متر، کل سطوحِ رواقهای داخلیِ دور تا دور مسجد را پوشش میداد، خیال هر بینندهای را به فضایی رویایی و آن جهانی میبرد و او را به حیرت وامیداشت.
به طور کلی سبک این تزئینات متأثر از سنتهای رومی و مسیحی است و میتوان ردپای سنتهای غربی و هنرمندان بیزانسی را در آن پی گرفت. اسناد تاریخی گواه دیگری بر این مدعاست؛ بر اساس مدارک موجود از دوران ساخت مسجد، خلیفه ولید دوم از امپراتوری بیزانس درخواست اعزام صنعتگرانی ماهر برای تزئین مسجد را کرد، بنابراین با وجود سرکارگران و هنرمندانی بیزانسی و مسیحی تبار، وجود انگارههایی بر پایه فرهنگ و سنت غربی در این تصاویر دور از انتظار نیست.
مفاهیم مستتر در نقوش
در کل میتوان گفت تصاویر مسجد جامع دمشق، بناهایی از ابنیۀ معماری هستند که در میان انبوهی از درختان عظیم و رودخانههایی خروشان بر دیوار نقش بستهاند. به طور کلی پیرامون معنا و مفهوم این نقوش، دو نظریه از سوی کارشناسان فن ارائه شده است:
برخی معتقدند این نقوش که به «موزاییک بَرَدی» مشهور است، به مانند تصاویر مکشوفه در کلیساهای صدر مسیحیت در سوریه و لبنان، اشارههایی مختصر به بناهای شاخص در مکانهای واقعی دارند. به عبارت دیگر اینگونه موزائیک کاریها، تنها به مقصود نشان دادن حال و احوال جهان و شهرهای آن دوران آفریده شدهاند. در پی چنین دیدگاهی، برخی محققین تلاش کردهاند تا ابنیههایی را در جهان واقع بیابند که احتمالاً این تصاویر تجسم آنها بودهاند. موافقان این نظریه، تصویر آبهای روان را نشانگر رودخانۀ «بَرَدی» و بناها را نمایانگر شهر دمشق میدانند. برخی نیز این مناظر را به جای شهر دمشق، نمایانگر تجسمی نمادین از عظمت امپراتوری اموی و شهرهای دنیای اسلام تفسیر کردهاند که بر دیوارهای مسجد جامع پایتخت نقش بسته است. در واقع از چنین منظری، نقوش مسجد بر پایۀ استفادۀ سیاسی و به جهت نمایش شکوه امپراتوریِ اسلامی به کار گرفته شدهاند.
از سویی دیگر در قرآن كریم، به مسلمانان وعدههایی از بهشت و بناهای عظیم واقع در آن داده میشود که جایگاه مؤمنان راستین و حقیقی است؛ و همین موضوع سبب شده نظریۀ دوم پیرامون تفسیر این نقوش شکل گیرد. موافقان این نظریه، نقوش درختان عظیم به بلندای هفت متر بر پیکر طلاییِ دیوارهای مسجد را نشانگر تجسمی از باغهای بهشت میدانند که با غنایی بیمانند بر بستری از نور تجسم یافتهاند. این مجموعه بناهای بهشتی، به شکل شگفتآوری متنوعاند؛ بناهایی مکعبی که مانند سلسله جبال بر روی یکدیگر خیز برمیدارند. تالارهای ستوندار در فضایی نیم دایرهای باز میشوند و آلاچیقهای تماشایی با آن رودخانههای پرآب در پایین، ترکیببندی خارقالعادهای از بهشت موعود مسلمین را تجسم میبخشد؛ بهشتی که در خانهای آسمانی، در مسجد، در محل سجود مؤمنین تصویر شده است.
پیش از این اشاره شد که نوع تصاویر، به شدت متأثر از هنر بیزانسی است، با این حال رعایت نکاتی ظریف، آنها را به مرزهای هنر اسلامی نزدیک و از سنتهای مسیحی دور میکند؛ با دقت در این تصاویرِ شگفتانگیز، میتوان دریافت که این نقوش، چه تجسم دنیای واقعی باشد و چه عالمی بهشتی، به هر روی، فاقد تصویرپردازی از موجودات زنده است! در میان درختان پربار این تصاویر، هیچ پرندهای لانه ندارد و در رودهای پرآب آن هیچ ماهیای زندگی نمیکند. تجسم پیکرۀ آدمی که جای خود دارد. به عبارت دیگر، نقوش موزائیککاری شدۀ مسجد جامع دمشق، یکی از نخستین نمونههای اطاعت از ممنوعیت شبیهسازی در هنر اسلامی است. هرچند در کاخهای اموی تصاویر انسانی و خنیاگران، به کرات به چشم میخورد، اما در تزئینات این مسجد، به عنوان محلی قدسی و دینی، اصل ممنوعیت تصویر موجود زنده ـ به پیروی از سنتی که حضرت محمد(ص) پس از فتح مکه و پاکسازی کعبه از بتها و همچنین برخی احادیث شکل گرفت ـ رعایت شده است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید