مردى در طلب علم بیرون رفت و با سنگى روبرو شد، كه در آن نوشته شده بود: «مرا پشت و رو كن تا عبرت گیرى.»
پس آن مرد متحیّر ماند و ندانست كه چه كند. پس گذشت، سپس برگشت و آن را زیر و رو كرد و دید در آن سنگ این مطالب كنده شده: «تو به آن چه مىدانى عمل نمىكنى، پس چگونه آگاهى یافتن از آن چه را كه بدان عمل نمىكنى، مىطلبى؟» پس آن مرد از همان جا به منزلش بازگشت نمود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید