یک گنهکار در میان مردم، مانند کسی است که با گروهی سوار کشتی می شود و هنگامی که در وسط دریا قرار می گیرد، به سوراخ کردن جایگاه خویش می پردازد. اگر دیگران او را از این کار خطرناک باز ندارند، آب به کشتی نفوذ می کند و یک باره همگی غرق می شوند.
جامعه به سان کشتی است. سرنشینان کشتی تنها تا حدی آزادند که موجب هلاک دیگران نشوند. هرگاه مسافری از این آزادی استفاده نادرست کند و بخواهد با میخ یا تیشه بدنه کشتی را سوراخ کند، همه مسافران بنابر غریزه دفاعی خود، به شدت با او مبارزه می کنند و عمل او را حرکتی از روی نادانی و محدود نگری می پندارند. بی شک سستی و بی توجهی آنان، خطر غرق شدن و نابودی همگان را به دنبال خواهد داشت. از این رو، همه مؤمنان در بازداشتن افراد از ارتکاب گناهان و زیر پا نهادن ارزش های الهی، متعهد و مسئولند.
در قرآن کریم داریم که می فرماید: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ؛ (یس (36) آیه 20 ( مردی (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید، گفت: ای قوم من! از فرستادگان خدا پیروی كنید.
در آیه مورد بحث و آیات بعدی به بخشی از مبارزات رسولانی كه در این داستان به آنها اشاره شده آمده است، و آن مربوط به حمایت حساب شده و شجاعانه مؤمنان اندك از آنها است كه در برابر اكثریت كافر و مشرك و لجوج ایستادند و تا سر حد جان از پیامبران الهی دفاع كردند.
مردی كه در سوره یس به بیان در مورد او پرداخته شده به نظر غالب مفسران نامش "حبیب نجار" است. او از كسانی بود كه در برخوردهای نخستین با رسولان پروردگار به حقانیت دعوت آنها و عمق تعلیماتشان پی برد، و مؤمنی ثابت قدم و مصمم از كار در آمد، هنگامی كه به او خبر رسید كه در قلب شهر مردم بر این پیامبران الهی شوریدهاند، و شاید قصد شهید كردن آنها را دارند، سكوت را مجاز ندانست، و چنان كه از كلمه "یسعی" بر می آید با سرعت و شتاب خود را به مركز شهر رسانید و آنچه در توان داشت در دفاع از حق فرو گذار نكرد.
تعبیر به" رجل" به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نكته است كه او یك فرد عادی بود، قدرت و شوكتی نداشت، و در مسیر خود تك و تنها بود، در عین حال نور و حرارت ایمان آن چنان او را روشن و گرم ساخته بود كه بی اعتنا به پیامدهای این دفاع سرسختانه از مبارزان راه توحید، وارد معركه شد، تا مؤمنان عصر پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در آغاز اسلام كه عده قلیلی بیش نبودند سرمشق بگیرند و بدانند حتی یك نفر مؤمن تنها نیز دارای مسئولیت است و سكوت برای او جائز نیست.(مكارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 346؛ علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج17، ص 122)
حبیب نجار به تأسی از قدمت امر حضرت آدم ، نخستین انسان روی زمین، که دعوت کننده به نیکی ها بود؛ وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکرد و همین تبعیت او بود که در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ایشان حبیب را از صدیقین معرفی کرده اند.(شیخ صدوق، الأمالی، ص 476)
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
در سوره آل عمران آمده است: باید از شماها گروهی وجود داشته باشند که مردم را به نیکویی و خیر فرا خوانند و به معروف امر کنند و از منکر باز دارند و آنان رستگارانند. (آل عمران: 104)
از این آیه استفاده می شود که امر به معروف و نهی از منکر، دو مرحله دارد: یکی مرحله فردی که هر کس باید به تنهایی وظیفه نظارتی خود را انجام دهد و دیگری مرحله همگانی و دسته جمعی که در این حال، همه مردم موظفند برای پایان دادن به نابسامانی های اجتماعی دست به دست هم بدهند و با یکدیگر همکاری کنند.
در جایی دیگر آمده است که «چرا دانشمندان و عالمان دین، آنان [مردم] را از سخنان گناه آلود و خوردن مال های نامشروع باز نمی دارند؛ چه زشت است کاری که می کنند. (مائده: 63)
در آیه ای از سوره توبه هم آمده است: مردان و زنان مؤمن، دوستان و هواداران یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و از خدا و پیامبر فرمان برداری می کنند. خداوند آنان را مورد رحمت قرار دهد که خدا عزیز و حکیم است. (توبه: 71)
با توجه به سوره توبه، در حقیقت امر به معروف و نهی از منکر کردن ریشه در علاقه افراد به یکدیگر است. به عبارتی اگر کسی فردی یا افرادی را دوست دارد و از خودش می داند، به آن ها تذکر می هد و آن ها را به خوبی ها دعوت می کند. بنابراین نباید از امر به معروف و نهی از منکر نه بترسیم و نه خجالت بکشیم، از طرفی هم باید کساانی را که این عمل و وظیفه ی خود را انجام می دهند مدح کرده و از آن ها سپاسگزار باشیم.
رمز پایداری یک جامعه
امام علی «علیه السلام» در بخشی از سخنان حکیمانه خویش با استناد به قرآن کریم، بی تفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی انحطاط دولت های گذشته معرفی می کند و برای جلوگیری از سقوط جامعه اسلامی مردم را به انجام این وظیفه که رمز پایندگی و بالندگی تمدن اسلام است، فرا می خواند و می فرماید: «... انّما هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلُکُم حَیْثُما عَمِلُوا مِنَ الْمَعاصی وَ لَمْ یَنْهَهُمْ الرّبانیُّونَ و الاخْبارُ عَنْ ذلکَ» «به درستی کسانی که پیش از شما هلاک شدند، مرتکب گناهانی می شدند و دانشمندان و نیکان، آن ها را از آن باز نداشتند و نهی از منکر نکردند.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید