مادر در تکوین ساختار وجودی فرزند، بیش از پدر مؤثر است، بویژه در مسائل اخلاقی و عاطفی او، از اهمیت خاصی برخوردار است. حضرت خدیجه همانند سایر مادران، بلکه افزونتر از آنان دخترش فاطمه علیهاالسلام را دوست میداشت و او را نوازش مینمود. ولی رنجها و غصههای وارده بر پیکر و دل نازنین آن مادر دلسوز، بویژه در شعب ابوطالب، با آن وضع جگر خراش، امکان ادامه زندگی را از او سلب کرد و مرگ، او را امان نداد و فاطمه علیهاالسلام را بیمادر کرد و غمی بر غمها افزود.
دختر گرانقدر رسولخدا که در رحلت جانگداز مادرش بیش از پنج سال نداشت، در فقدان مادر فوقالعاده بیتابی میکرد و لحظهای از گریه و ناله نمیایستاد. در این باره حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
هنگامی که حضرت خدیجهدار فانی را وداع گفت، دخترش فاطمه علیهاالسلام به سراغ رسولخدا صلی اللَّه علیه و آله آمده و با تمام غم و غصه به دور او میگردید و میپرسید: ای رسولخدا! مادرم کجا رفت؟ در حالی که پیامبر الهی جواب نمیداد، فاطمه علیهاالسلام مرتب به دور آن حضرت میگردید و سؤال میکرد: مادرم کو؟ رسولخدا متحیر بود، دخترش را چگونه قانع کند؟ و چگونه دختر را از مرگ مادر آگاه سازد؟
در این هنگام حبرئیل نازل شد و عرضه کرد: یا محمد! خداوند میفرماید: به فاطمه سلام مرا برسان و بر او بگو: مادرت در یک ساختمان زیبا در بهشت که بنای اصلی آن از مروارید و ستونهایش از یاقوت سرخ است، در کنار آسیه و مریم قرار گرفته است. فاطمه علیهاالسلام چون این پیغام الهی را بشنید گفت: خداوند خودش سلام است از او سلام و بر او سلام باد.
قابل توجه است که فاطمه علیهاالسلام حتی در سن پنج سالگی و دوران کودکی آنقدر عظمت دارد که خداوند بر او سلام و درود میفرستد و از جایگاه عظیم مادرش خبر میدهد. (1)
پینوشت:
بحارالانوار، ج 16، ص 1 و ج 7 43، ص 27، جلاالعیون شبر، ج 1، ص 136
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید