با مطالعه تاریخ اسلام و توجهی به قرآن کریم، به راحتی و وضوح به جریان هایی بر میخوریم که ریشه در این رذیله اخلاقی دارند؛ رذیله ی اخلاقی که ریشه ی بسیار ی از ناهنجاری ها و جنایات بزرگ است ...
یکى از ریشه هاى اصلى تمام بدى ها، رذیله حسادت است؛ رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ; سرچشمه صفات رذیله حسد است.» و از دام هاى بسیار خطرناک شیطان به حساب می آید، همان دامى که در نخستین روزهاى آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم (علیه السلام) «قابیل» را به کام خود فرو کشید و دستش را به خون برادرش «هابیل» آلوده کرد و اولین جنایت تاریخ زندگی انسان اتفاق افتاد: طَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ اَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَاَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ: نفس سرکش او، وى را مصمّم به کشتن برادر کرد و او را کشت و از زیانکاران شد.
جنایت بعدی مربوط به داستان حضرت یوسف (علیه السلام) است آنگاه که برادران او از روی حسد تصمیم به قتل او گرفتند و او را در چاهی افکندند. (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده مى کنند».
گفت: فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن که براى تو نقشه(خطرناکى) مى کشند، چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است.) (یوسف،4 و 5)
یوسف(علیه السلام) نه تنها چهره بسیار زیبایى داشت بلکه خلق و خوى او نیز در نهایت زیبایى بود و همین امر که از آینده درخشانى خبر مى داد نظر تیزبین پدرش یعقوب پیامبر را به خود جلب کرد و نخستین بذر حسد در دل برادرانش که از او بزرگتر بودند پاشیده شد.
یکی از برادران او گفت :یوسف را بکشید، یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید تا توجّه پدر فقط به شما باشد و بعد از آن (از گناه خود توبه مى کنید و) افراد صالحى خواهید بود»! (اُقْتُلُوا یُوسُفَ اَوِ اطْرَحُوهُ اَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ اَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صَالِحِینَ)
آرى امواج خروشان و خطرناک حسد آن قدر قوى و هولناک است که برادران را دعوت به کشتن برادر مى کند و سبب گناهان زیاد دیگرى از جمله گفتن دروغ هاى مختلف براى کتمان جنایت خود و نسبت دادن پدر به ضلالت و گمراهى و اهانت آشکار به مقام والاى این پیامبر بزرگ.
در قرآن کریم آیات دیگری راجع به حسد قوم یهود نسبت به مسلمانان و پیامبر اسلام وجود دارد که حاکی از خطری است که از این ناحیه ایشان را تهدید می کرده است و خدای متعال برای دفع آن می فرماید بگو: به خدا پناه مى برم از شرّ حسود هنگامى که حسد بورزد». (وَ مِنْ شَرِّ حَاسِد اِذَا حَسَدَ)
با آمدن حسادت، آرامش و سلامتی می رود
در این زمان هم کم و بیش در جای جای جامعه، محیط کار و خانواده می بینیم که افراد بعضاً این صفت رذیله را در خود پرورش داده اند و در طول زمان با پرورش این رذیله در خود، آرامش و حتی سلامت جسم خود را از دست داده اند و این سخن حضرت على علیه السلام است که می فرمایند: العجب لغفلة الحسّاد عن سلامة الاجساد: جاى شگفتى است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند.
در جایی دیگر امام صادق علیه السلام فرمود: الحاسد یضرّ بنفسه قبل ان یضرّ بالمحسود:شخص حسود قبل از اینکه به محسود زیان برساند به خود زیان مى رساند.
حسود همیشه بیمار است
امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرمایند: «صحّة الجسد من قلّة الحسد» حسد تشخیص انسان را دچار خطا می سازد و عبادت های انسان را خراب می كند، فضایل اخلاقی را نابود ساخته و عمر انسان را كوتاه می كند.
چگونه حسادت را در خود درمان کنیم؟
برای رهایی از بیماری روحی حسد باید در ابتدا ریشه ها و انگیزه های حسادت را بشناسیم؛ چنانچه ریشه های حسد اجمالاً عبارتند از: 1ـ عجب و خودپرستی و خودپسندی (كه انسان همه چیز خود را پسندیده بداند. خودپسند، زشتی های اعمال و رفتار ناپسندیده اش را خوب می شمارد و خود را از دیگران برتر می داند)، خوی پلنگی (كه پلنگ خود را بالاتر از همه می بیند و حسد، شخص حسود را پلنگ صفت می كند) 2 ـ تكبّر و خودفروشی، به عبارت دیگر بزرگی فروشی است، و اگر حسد از كبر و عجب ریشه بگیرد، حسودی خطرناك می شود. 3 ـ بخل، كه از خیر رساندن به دیگران دریغ نماید. 4 ـ حرص و طمع.
قدم دیگر آن است که آدمی با اصلاح نگرش خود به توحید و باور داشتن به معاد، نعمت ها و درجات والایى که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند چشم و دل از متاع دنیا باز دارد و تا می تواند دل در خدای و عنایت او ببندد.
قرآن خطاب به پیامبر (صلی الله و علیه وآله) مى فرماید: ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به. چشم از این متاع ناقابل دنیوى که به برخى دادهایم (براى امتحان) بازگیر و بر اینان اندوه مخور. (سوره حجر آیه 88)
اگر آدمى به حقیقت «معناى رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى» را دریابد دیگر چشم به امکانات و برخوردارى هاى این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه گزاف نخواهد گذاشت.
سطح توقعات را پایین آوریم
یكی از دستورات بهداشتی حسد، توقع نداشتن از دیگران است و انسان باید انتظارات خود را از دیگران كم كند.
بخشش، حسد را می سوزاند
دستور دیگر عفو است، منطق انسان كامل، بخشیدن و گذشت كردن و محبت است، كسی كه عفو دارد، حسد نمی ورزد. عفو سوزاننده شجره خبیثه حسد است و دوست داشتن و خشنودی از خوشبختی دیگران و خدمتگزاری به مردم از اصول بهداشت از حسد است.
یك دستور كلی برای بهداشت از حسد، بسیار قرآن خواندن و حفظ سوره های قرآن است. خواندن و مداومت بر ادعیه و مطالعه فضایل و مناقب اهلبیت(علیهم السلام)، تأثیر بسزایی در پیشگیری از آلودگی به حسد دارد.
همانند بیماری های جسمانی كه درمانشان متوقف بر دو اصل پیشگیری و استعمال داروست، در مورد بیماری های روحی نیز قدم اول، پاكیزه كردن روح از آلودگی هاست. حسود باید بداند كه حسادت برای او سودی ندارد، نه مقامش را بالاتر می برد و نه بر محبوبیتش می افزاید و نه... .
حسود باید بداند آنچه را كه بر آن حسد می ورزد اگر از دست دیگران درآید، معلوم نیست كه به دست او برسد. حسود خود را روسیاه و طرف مقابلش را رو سفید می كند، چرا كه طرف مقابل، مظلوم واقع می شود و مظلوم مورد عنایت حق است.
حسود باید آنچه را دلش می خواهد نكند، مثل بدگویی و غیبت و تهمت و... . حسود اگر بخواهد بیماریش زودتر درمان پذیرد، باید ضد دلخواهش رفتار كند، اگر به كسی می خواهد ضرر برساند، سعی كند به او خدمت كند و... . حرارت ایمان می تواند همه میكروبهای روحی را بكشد، ایمان ریشه حسد را می سوزاند.
دعا یعنی دست تضرّع و زاری به درگاه پروردگار دراز كردن و در پیشگاه مقدسش جبین بر خاك ساییدن و ذات پاكش را خواندن و درمان دردها را از او خواستن.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید