باید برخوردمان جوری باشد که با حرکتمان با برخوردهایمان به عدالت و عدالت خواهان بها بدهیم و به فسق و به طرفداران فسق برخورد منفی داشته باشیم.
آیات بایکوت در قرآن زیاد است، به نظر می رسد که بایکوت در اسلام یه جورایی در جایگاه هایی با امر به معروف و نهی از منکر بی ارتباط نیست ... مثلاً می گوید: (أَعْرِضْ عَنْهُم) (مائده،42) ازش اعراض کن، (لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً) (الكافی ج2ص31) گواهی اش را قبول نکن، پشت سرش نماز نخوان، حتی داریم منافقین اگر مردند به جنازه اش نماز نخوان؛ وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدا سَرِ قبرشان نرو؛ (لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ) (توبه، 84)
این ها همه لسان قرآن و روایات است ... بنابر این اینکه گاهی اوقا گفته می شود: من حریف این رفتار ها نمی شوم، حداقل اعراض و بایکوت کردن رفتارها و گفتارهای زشت این است که لااقل وقتی نگاهش می کنی چهره ات را عبوس کن که فکر نکند کار خوبی می کند.
سیره پیامبر اسلام طبق دستور قرآن این بود كه در مواردى اعراض مى كرد و افراد یا گروه ها یا مجالس را به اصطلاح بایكوت مى كرد و در جامعه آنان را تحقیر و منزوى مى نمود و در روایات نیز این مسئله بسیار به چشم مى خورد.
در آیه 68 سوره انعام مى خوانیم: هرگاه كسانى را دیدى كه در آیات ما (به قصد تخطئه نه فهم حقیقت) كنجكاوى و گفتگو دارند، از آنان روى برگردان «فاعرض عنهم» تا مسیر سخن عوض و وارد بحث دیگرى شوند. نظیر این آیه را در سوره نساء آیه 140 نیز مى خوانیم: كه اگر شنیدید آیات خداوند مورد كفر و استهزاء قرار گرفته است با آنان ننشینید تا در موضوع دیگرى بحث كنند.
شیوه ای از شیوه های امر به معروف و نهی از منکر
به هر حال اعراض از بدى ها و مبارزه منفى با زشتكاران یكى از شیوههاى نهى از منكر و نشانه غیرت و تعهد و دلسوزى مكتبى است. انسان نباید در جامعه فاسد هضم شود بلكه باید جامعه را عوض كند و اگر نتوانست، با خروج از مجلس یا هجرت از منطقه، كار باطل را محكوم كند. در حدیث مىخوانیم نشستن با اشرار سبب سوءظن به خوبان مىشود.
نمونه دیگر بایكوت را در آیه 4 سوره نور مىخوانیم كه كسانى كه نسبت زنا به زنان پاكدامن و شوهردار مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهى آنان را هرگز نپذیرید «لا تقبلوا لهم شهادةً ابداً» از اعتبار انداختن گواهى افراد نوعى بایكوت و به انزوا كشاندن است.
شخصی رفیق و دوست شماست، با یکدیگر صمیمی و محشور و معاشر هستید، روابطتان با یکدیگر دوستانه است، رفت و آمد دارید، با هم گرم می گیرید، مسافرت می روید، میانتان هدایایی مبادله می شود. یک وقت اطلاع پیدا می کنید که همین رفیق و دوست صمیمی شما دچار فلان عمل زشت شده است، فلان کار زشت را مرتکب می شود، فلان گناه قطعی و مسلم را مرتکب می شود. یکی از درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر که باید اجرا شود این است که شما نسبت به او سردی نشان دهید، بی اعتنایی کنید، اعراض کنید و آن صمیمیتی را که سابقا به او نشان می دادید بعد از این نشان ندهید...
در اجتماع بزرگ تر اگر کسی کار اشتباهی کرد و یا گناهی را مرتکب شد، اگر هر کسی که رد شود چهرهاش را درهم کشد طرف می فهمد که توی دلها جایگاهی ندارد و بالاخره این بایکوت کردن و اعراض ها تأثیر می گذارد و فرد از کار اشتباهش اگر حتی به طور کلی هم دست نکشد، حداقلش این است که در ملأ عام و در انظار مردم این کار را نمی کند و قبح و زشتی رفتار از بین نمی رود، اما اگر من و شما به او بخندیم و یا حتی سکوت نابجا داشته باشیم و بی تفاوت از کنارش عبور کنیم اون را به این عمل زشت تشویق کرده ایم ... اعراض از زشتی ها و تشویق به خوبی ها خودش نوعی امر به معروف و نهی از منکر است ... در حقیقت اسلام از ما می خواهد که بی تفاوت زندگی نکنیم ...
کلام آخر
(أَعْرِضْ عَنْهُم) داریم اعراض کن،پس ما باید برخوردمان جوری باشد که با حرکتمان با برخوردهایمان به عدالت و عدالت خواهان بها بدهیم و به فسق و به طرفداران فسق برخورد منفی داشته باشیم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید