گاه برخی از والدین با پیاده سازی اصول تربیتی ناقص، ناخواسته فرزندانشان را به سمت کارهای اشتباه سوق می دهند.
بیایید کمی به سالهای گذشته برویم سالهایی که خانه ها پر بود از جمعیت؛ دختران، پسران، عروس هاو دامادها. انگار شب و روزهای خانواده ها با میهمانی های دورهمی عجین شده بود و حتی گاه تمام فرزندان در اتاقهای خانه ای مانند خانه بزرگ پدرسالار ساکن می شدند و حیاط ها پر بود از کودکان و بازیهای کودکانه.
اما امروزه تغییر زندگی و رونق آپارتمان نشینی باعث شده دیگر خبری از آن همه شور و هیجان در خانه ها و حیاطها نباشد و خانواده ها کم جمعیت تر از قبل شوند.
با وجود برکت بودن فرزند در خانه و خانواده، اما متاسفانه برخی از مردان و زنان با بیان عبارتی مثل " بچه های امروزی مانند قدیم نیستند" یا " بچه های امروزی دیوار راست را بالا می روند"چندان رغبتی به تولد فرزندان بیشتر نشان نمی دهند اما واقعا کودکان نسل دیروز با کودکان نسل امروز متفاوت هستند یا اینکه شیوه تربیتی والدین تغییر کرده است؟
بسیاری از زوجین با آگاهی از تمام شیوه های مدرن و به روز تربیتی سعی می کنند حتی قبل از تصمیم به بچه دار شدن روی رفتارها و مسائل یادگیری فرزندشان کار کنند تا فرزندی ایده آل و موفق را به بار آورند اما متاسفانه علیرغم نیت خیر، گاهی اقدامات اشتباه یا ناقصی را انجام و سپس صفتهای ناپسند مثل شیطنت زیاد را به فرزندانشان نسبت می دهند.
روشهای تربیتی را سبک سنگین کنید
مژگان نیکنام دکترای روانشناسی با اشاره به سیستم تربیتی استبدادی وکنترل گری والدین برای فرزندانشان بیان کرد: محدودیت و کنترل بیش از حد فرزندان، همواره آنها را به سمت کارهای پنهانی و به اصطلاح یواشکی سوق می دهد که می تواند عواقب رفتاری نامناسبی را برای آینده شان به همراه داشته باشد.
با وجود تمام راههای مختلف برای افزایش آگاهی از روشهای تربیتی کودکان اما والدین از نافرمانی و لجبازی فرزندان خود گله مند هستند، وی در این خصوص افزود: اکثر خانواده های امروزی از دست رفتارهای نابجا یا شیطنت آمیز فرزندانشان کلافه هستند و متاسفانه به جای ریشه یابی اصول رفتاری خود، آن را در طبیعت کودکان نسل امروز جویا می شوند، درحالیکه باید اندکی شیوه های تربیتی را ملاک قرار داد و آنها را سبک و سنگین کرد.
جلوه شیرین خرابکاری دور از چشمان والدین
این دکترای روانشناسی گفت: طبیعتا انجام کارهای مخفیانه، در کودکان و افراد با سنین پایین تر بیشتر خود را بروز می دهد، بعنوان مثال کودک در هنگام انجام حرکتی که آن را درتصورش مجاز می داند، وقتی با ممانعت والدینش روبه رو می شود، نقشه مخفیانه انجام دادن آن را می کشد یا درهنگام افشای کارش آن را بلافاصله به دروغ انکار می کند.
وی افزود: بدون شک چنین رفتاری در دوران ونوجوانی، جوانی و بزرگسالی رخ می دهد که والدین و اطرافیان با مطلع کردن فرد از نتایج مثبت ومنفی آن رفتار می توانند فرد را برای همیشه از انجامش بازدارند.
وی درباره دروغگویی افراد اظهار داشت: انکار برخی رفتار ناپسند درسنین کودکی گاهی ناشی از حالت فانتزی، خیالباف و تصویرساز کودکان است اما در صورت تکرار و با بالاتر رفتن سن این مسئله تبدیل به یک عادت و سپس صفت دروغگویی فرد می شود که به دلیل اضطراب و فاش شدن کارش اتفاق افتاده است.
وقتی یک گوش در و دیگری دروازه می شود
از آنجا که کودک در دوران رشد منطقی نیست نمی تواند معنی صحبت درباره فواید و مضرات زندگی سالم و ناسالم را متوجه شود، لذا باید بصورت عملی و کاربردی عواقب کارها و نتایج را به او نشان داد، نیکنام در این خصوص بیان کرد: والدین همواره باید در مقابل ممانعت از انجام برخی رفتار ناپسند توسط کودک، روشها و رفتارهای مناسب جایگزین را پیشنهاد کنند چرا که اگر کودک نسبت به رفتار درست مطلع نشود، همان حرکت را به دور از چشمان والدینش انجام می دهد و در صورت آشکار این موضوع، بلافاصله به انکار و حاشای رفتار خود پناه می برد.
والدین کافی است بعنوان مثال درهنگام ممانعت از خوردن نوشابه فرزندشان، نوشیدنی خوش طعم و مفیدتری را مقابل کودک قراردهند در آن صورت مطمئنا او بدون ابراز علاقه ای به خوردن نوشابه، نوشیدنی جایگزین را می پسندد.
وقتی نیاز و ناز کودک اشتباه گرفته می شود
نیکنام ارائه رفتارهای مناسب جایگزین را تنها مختص کودکان ندانست و عنوان کرد: بنابراین ارائه این رفتارها یکی از بهترین روشهای پیاده سازی الگوی تربیتی کامل و صحیح است که باعث می شود کودک در مقابل محرومیت، اشتیاق بیشتری از خود بروز نداده و درنهایت کارش با یک مکانیزم دفاعی به دروغگویی (درهمان سن و حتی بزرگسالی) و انکار ماجرا ختم نشود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا برای برخی از رفتارهای کودک نمی توان جایگزین های مناسبی پیشنهاد کرد، گفت: گاهی اوقات کنترل گری های والدین اشتباه است و متاسفانه آنها طبق تصورات خود رفتار کودک را ناپسند تلقی می کنند.
این دکترای روانشناسی افزود: بعنوان مثال تمام کودکان در سن دو سالگی تمایل به لمس اشیا و درک آنها دارند و برای تکمیل ویژگی های خود دست به این کار می زنند اما متاسفانه والدین با بی توجهی به این نیاز کودک، او را مدام منع و دعوا می کنند که در این صورت نه تنها کودک دست از کار خود نمی کشد بلکه تمام اوقات زندگی بر خانواده تلخ خواهد شد.
کودک باید کودکی کند
امروزه محدودیت و اجبارهای بیش از اندازه والدین، کودکان را مشتاق به کارهای پنهانی کرده، تا جایی که دیگر نسبت به هرچیزی که والدین منع می کنند واکنش نشان می دهند.
البته این نکته را هم والدین باید در نظر داشته باشند که عواملی مثل زندگی در آپارتمانهایی با اتاقهای کوچک یا تک فرزندی بر روحیه و شیطنت کودکان بسیار موثر است چرا که کودک باید بتواند علاوه بر کسب تجربه های مختلف انرژی خود را در فضایی باز (مانند حضور در پارکها) ضمن بازی با کودکان هم سن و سالش تخلیه کند و در غیراین صورت شروع به لجبازی با پدرو مادرش می کند.
عمده وقتتان را به کودکتان اختصاص دهید
مادران تا دوسالگی فرزندشان ضمن تنظیم ساعتهای خود با زمان آنها، باید کاملا در اختیارشان باشند و از آن سن به بعد که کودک رشد حرکتی و زبانی دارد ( شروع به حرف زدن و راه رفتن می کند) هرچند که عمدتا باید اوقات خود را با والدینش بگذراند اما می تواند گهگاه هم در فضایی جداگانه از والدینش (مثلا مهدکودک) بازی کند.
سرگرم کردن بیش از یک ساعت و نیم کودکان (بخصوص از سنین بسیار پایین) با دنیای مجازی و بازی های رایانه ای کار درستی نیست و والدین باید همواره برای بازی با فرزندانشان وقت گذارند و عمده وقت سرگرمیشان با آنها رقم خورد.
با توجه به فرآیند مهم و بسیار پیچیده تربیت کودکان ، بنابراین آگاهی والدین از اصول تربیتی صحیح، بسیار در لجبازی، نافرمانی یا اضطرابهای جدایی کودکان موثر است و هرچند که حدود 30 درصد مشکلات کودکان به مسائلی چون پیش فعالی بر می گردد اما والدین باید بتوانند تمام روشهای اصولی تربیتی را به نحو احسن پیاده کنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید