زندگي روزانه انسان، از حوادث تلخ و شيرين كه عامل فشار و آسيب ميشوند، انباشته شده است. فعاليتهاي بسيار، صداهاي بلند خطرات جاني و مناقشات خانوادگي،اجتماعي، سياسي، هر يك ميتواند عامل فشار باشند. واكنش اخطار ميتواند به وسيله حوادث خارجي يا افكار دروني، خاطرات يا تركيبي از هر دو شروع شود. عوامل فشار ممكن است شرايط محيطي مانند: صدا و مسائل اجتماعي مانند شلوغي جمعيت و مسائل شخصي و دروني مانند خاطرات بد و انتظارهاي غيرواقعي باشند دست يافتن به تعريف دقيقي از اصطلاح اضطراب بسيار دشوار است. به طور كلي اضطراب عبارت است از يك عامل ناشناخته و نامعلوم كه موجب پريشاني فكر، گاه بروز علائم خطر از جمله تپش قلب و رنگ پريدگي نيز مي شود. مطالعات نشان ميدهندكه برخي از افراد آمادگي بيشتري براي ابتلا به اضطراب دارند. واكنش اضطراب در طول زمان آموخته ميشود. به اين ترتيب افرادي كه سطح بالايي از استرس را تجربه ميكند تمايل به داشتن باورهايي دارند مبني بر اينكه در خطر هستند. از اين جهت هميشه مراقب و گوش به زنگ و خارج از كنترل هستند اين مطالعات نشان ميدهند كه تفكر و نحوه نگرش شخص نقش مهم در پاسخ اضطراب دارند. عوامل اضطراب شامل عوامل شناختي-عوامل رفتاري- فقدان امكانات مادي است. عوامل شناختي عبارتنداز كفر، سوءالظن و توهم، ترس مذموم، در سوره (بقره/ آيه 242) خداوند درباره ترس مذموم ميفرمايند: «الم تَرَ الي الذّين خَرَجُوا مِنْ ديارهِم الوف حَذَرالموت ... » (آيا نديدي جمعيتي را كه از خانههاي خود از ترس مرگ فرار كردند.»
عوامل رفتاري عبارتنداز: اعراض در رويگرداني از خدا، حسادت، همنشيني با افراد غيرمومن. پيامبر (ص) در مورد همنشيني با افراد غيرصالح ميفرمايند: «الوحدَهُ خير من جليس السوء ». (تنهايي از همنشيني بد بهتر است).
اگر بخواهيم درمان اضطراب مورد بررسي قرار دهيم ميتوانيم بگوييم هيچ روش درماني نميتواند بيماري اضطراب را به كلي از بين برد با اين حال روشهاي درماني امروزه به مراتب از روشهاي درماني گذشته معتبرترند. روشهاي درماني امروز به راحتي خوب و تأثيرگزار هستند. هدف درمان غلبه بر همه ناتواناييهايي است كه در اثر مسايل اضطرابي ايجاد ميشود به طور كلي، روشهاي مقابلهاي مذهبي در يك آرامش رواني مثل از بين رفتن اضطراب را ميتوان در سه مقوله جاي داد كه عبارتنداز: عوامل شناختي، عوامل رفتاري، عوامل مادي، عوامل شناختي عبارتنداز: ايمان ، يقين، ترس ممدوح.
خداوند در مورد ترس از شكوه خدا در سوره (انفال/ آيه 2) ميفرمايند: «اِنَّما المومنونَ الذّين اذا ذُكرالله و جلّت قلوبهم» (مومنان تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده ميشود. دلهايشان ترسان ميگردد.» عوامل رفتاري شامل: عبادات، توكل بر خدا، ورزش و نرمش، صبر، خداوند در سوره (شوري، 42) ميفرمايد: «ولِمن صَبَرَ و غَفَرَ إنَّ ذلكَ لِمَن عزمالامور» (و هركس كه صبر پيشه كند و گذشت نمايد بدون شك از كارهاي پرارزش است.»
امكانات مادي و آرامش شامل: ازدواج و خواب است. به طور كه خداوند در مورد خواب در سوره (نبأ/9) ميفرمايد: «و جَعلنا نَومَكُم سباتا» ( و خواب را براي شما مايه استراحت قرار داديم.»
مخلص كلام اينكه: برخي از روانكاوان سرچشمه اضطراب را به تولد ميكشانند و از حين خروج از شكم مادر. فرويد علت اساسي آن را جدال ميان بخشهاي سازنده شخصيت از نهاد و فراخور خود ميداند كه حاصل آن جدال ميان عوامل محيطي و داخلي است. برخي ديگر اضطراب را محصول تهديد ذكر ميكنند و ميگويد آن خود امري است كه زمينهساز بسياري از رفتارهاي غيرعادي است و يا تمايلي در افراد پديد ميآيد كه براي رسيدن به آن فعاليت ميكنند ولي نميتوانند خود را به آن برسانند و نيز گفتهاند اضطرابهاي شديد ناشي از احساس گناه است. گناهي كه آدمي نمي تواند آن را بروز دهد. در كل حاصل اضطراب عدم استقرار رواني و عدم اعتقاد در فعاليت است. البته اين نكته هم قابل ذكر است كه برخي عقيده دارند اضطراب واكنشي است كه علل خاص براي آن نميتوان پيدا كرد و از نوع يك حالت كلي و عموي ميباشد. ميگويند اضطراب دليل ويژهاي ندارد. اعتقاد آنها اين است اضطراب هيجاني است كلي و مبهم از بيم و اميد. اگر هم علتي براي آن بخواهند ذكر كنند بايد از انگيزههاي متضاد به دليل خواستها و تمايلات گوناگون بحث كرد. پس به طور كلي براي درمان اضطراب ميتوان به آموزههاي قرآني رجوع كرد. اسلام به عنوان يك مكتب و نظام كامل، نسبت به هر ابعاد وجودي انسان، اعم از مادي، معنوي، فردي، اجتماعي، توجه كافي مبذول داشته است. چرا كه در اسلام ديني است فطري و تأمين كننده نيازهاي فطري انسان،اسلام براساس مفاهيم و بينشهاي كلي نسبت به جهان، انسان و روابط انساني، نظام رفتاري خود را ارائه كرده است.
نویسنده:زهرا یوسفی مصری
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید