در اينجا سؤ الى مطرح مى گردد و آن اين است كه : آيا مرد مى تواند زن را معاينه و يا پرستارى كند؟ و آيا زن مى تواند مرد را معاينه كند و از او پرستارى نمايد، يا خير؟ و اگر مجاز است حدود آن چه مقدار مى باشد؟
در پاسخ به اين سؤ ال بايد گفت : چنانكه به روايات نگاه مرد و زن به يكديگر مراجعه نماييم ، همچنين نگاهى به آيه اى كه دستور مى دهد هر كدام ، زن و مرد، نگاه خود به يكديگر را كوتاه كنند، نتيجه مى گيريم كه اختلاط زن و مرد يعنى غير از پرستارى و معاينه مستلزم نگاه كردن ، مطلوب نيست و شرعاً ترغيب نشده است . اما در اينجا از ذكر دو مطلب ناگزير هستيم .
اوّل : پيرامون مداواى مرد توسط زن
1 - در تاريخ مطالعه مى كنيم كه ذكر شده ، تعدادى از زنان به مداواى بيماران و مجروحين مى پرداختند كه به زودى به آنها خواهيم رسيد ان شاءاللّه .
2 - على بن جعفر به نقل از برادرش (عليه السلام ) گفت :
((سأ لته عن الرجل يكون بأ صل فخذه ، او اليته الجرح ، هل يصلح للمرأ ة ان تنظر اليه او تداويه ؟ قال : اذا لم يكن عورة فلابأ س )).(358)
((از او در باره مردى پرسيدم كه در ران و يا كفل او زخمى باشد آيا شايسته است زن به آن نگاه كند و يا او را مداوا نمايد؟ فرمود: چنانكه عورت نباشد باكى نيست )).
در اينجا مراد از عورت به معناى اخص است ، نه عورتى كه نسبت به جنس مخالف مى باشد، چنانچه ظاهر عبارت حضرت ، همين است .
3 - چنانكه گذشت روايتى از على بن ابى حمزه نقل شد كه گفت : ((به ابى الحسن (عليه السلام ) عرض كردم : زن در حال حيض از بيمار پرستارى كند و بيمار در حد مرگ باشد چگونه است ؟ فرمود : باكى نيست . پس اگر ترسيدند و مرگ نزديك شد، از او دور شود، چرا كه فرشته ها از بودن زن حائض آزرده مى شوند)).(359)
اصل اين روايت اهميت دارد و وجود ((على بن ابى حمزه )) در سند آن ، ضررى نمى رساند؛ چرا كه اطمينان داريم شيعيان تا زمانى كه او منحرف نشده بود، از وى روايت مى كردند، اما بعد از انحراف و واقفى شدن او ديگر از او نقل حديث قبول نشده ؛ زيرا واقفى ها نزد شيعه ، هرگز مورد قبول نيستند. در اين مورد، در كتاب ((ولايت فقيه )) ذيل صحيحه عمر بن حنظله بحث نموديم كسانى كه طالب هستند به آن مراجعه كنند .
و احتمال اينكه اين دو روايت منصرف به پرستارى كردن و مداواى زنان و محارم براى مرد باشد، مورد قبول نيست ؛ به خاطر اينكه شاهدى براين انصراف وجود ندارد. مخصوصاً در روايت على بن جعفر .
بله ممكن است گفته شود : ناچاريم از اينكه آن را بر صورت ضرورت حمل كنيم و اين همان انصراف از روايت است . همچنانكه در روايات معالجه زن توسط مرد خواهد آمد. براين اعتبار كه حكم اولى و ثابت مشترك بين مرد و زن به واسطه آيات و روايات مطلق است و بين معالجه زن توسط مرد و بالعكس فرقى نيست .
امكان دارد اين انصراف مورد تأ ييد واقع شود به اينكه اگر اينجا دو طبيب يكى زن و ديگرى مرد باشد و يك مرد مريضى باشد و معالجه او را زن به عهده بگيرد، مردم چنين كارى را مورد انتقاد قرار مى دهند و آن را بعيد و عجيب مى دانند .
همچنين ممكن است كه آن انصراف فوق را پذيرفت به واسطه روايتى كه در باره نگاه به خنثى وارد شده و در آينده مى آيد؛ چون كه امام (عليه السلام ) در آن روايت ، آن را پذيرفته منتها به شرط عدم جواز نظر زن توسط مرد و بالعكس و به لزوم نظر در آيينه حكم كرده است .
البته اين انصراف مذكور، سالم از مناقشه نيست . پس مثال زدن به دو طبيب كه يكى زن باشد بر چنين چيزى دلالت ندارد؛ زيرا قريب به ذهن اين است كه اين مطلب به سبب فتاواى علما در طى عصرها در اذهان مردم جا گرفته ، بدون اينكه متصل به زمان معصوم باشد. پس چنين چيزى نمى تواند كاشف از رأ ى شارع باشد .
و اما نسبت به خنثى ، روايت مذكور ناظر است به صورتى كه به عورت خنثى نظر شود و حال آنكه كلام ما در نظر كردن به غير عورت است . همچنانكه اين روايت در بيان تكليف در مقام معالجه و مداوا وارد نشده است ، بلكه در مقام بيان يك راهى است كه به واسطه آن حقيقت خنثى به خاطر ارث بردن ، شناخته شود . جز آن ، ما مى توانيم ادعا كنيم كه سيره اى كه در زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و بعد از ايشان معمول بوده ، عهده دار شدن زنان براى معالجه و مداواى مردان بوده است ؛ چرا كه براى ((رفيده )) در مسجد، خيمه اى بود كه در آن مريض ها را معالجه مى كرده و مجروحين را مداوا مى نمود و زمانى كه سعد بن معاذ مجروح شد، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) دستور داد تا او را در خيمه رفيده بگذارند تا از او پرستارى كند. و پيامبر(صلى الله عليه و آله ) در صبح و عصر از او عيادت مى كرد.(360) همچنان كه رفيده در روز جنگ بنى قريظه مجروحين مسلمانان را مداوا مى نمود.(361)
و گفته شده است كه ((كعيبه )) دختر سعيد الاسلميه خيمه اى در مسجد داشت براى مداواى مجروحين و مريضها و سعد بن معاذ نزد او مداوا گرديد تا اينكه به شهادت رسيد. واوخواهررفيده بوده .(362) وامكان داردكه هر دو از يك خيمه استفاده مى كرده اند.
زنانى از قبيل ((ليلى الغفاريه ، ام كبشة القضاعيه ، ام سلمه ، معاذة الغفاريه ، ام سليم ، ربيع دختر معوذ، ام زياد الاشجعيه ، ام ايمن ، ام سنان الاسلميه وام عطية الانصاريه ))،(363) تمامشان در جنگها به همراه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) مى رفتند تا مجروحين و بيماران را معالجه نمايند. و بخاطر همين مطلب (مداواى مجروحين و مريضها) ام عطيه در هفت جنگ به همراه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) رفت .(364) و زن ديگرى در شش جنگ براى مداواى مجروحين و مريضها پيامبر را همراهى كرد.(365)
از انس نقل شده كه گفت : رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) مى جنگيد و ام سلمه و زنان همراه او از انصار، آب مى دادند و مجروحين را مداوا مى نمودند.(366)
از ربيع دختر معوذ نقل شده است : ((ما با پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بوديم و آب مى داديم و مجروحين را مداوا مى نموديم و وارد قتلگاه مى شديم )).(367)
از ((حشرج بن اشجعى )) از جده اش ((ام ابيه )) نقل كرده كه ايشان گفت : ((من با پنج زن ديگر در جنگ خيبر براى مداواى مجروحين و كارهاى ديگر رفتيم . و پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) براى آنان سهمى از خرما اختصاص داد)).(368)
از ام سلمه نقل شده كه فرمود : ((رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) با ما، زنانى از انصار به جنگ مى رفت تا سقايت كنيم و مجروحين را مداوا نماييم )).(369)
از زهرى نقل شده كه : ((هميشه زنان به همراه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) در جنگها بودند و به مجروحين آب مى دادند و آنان را مداوا مى نمودند)).(370) و همانند اين كلام از مالك در عتيبه نيز نقل شده است .(371)
ابراهيم از جهاد زنان سؤ ال كرد. حضرت فرمود : ((آنان همراه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) بودند و مجروحين را مداوا مى نمودند و به جنگجويان آب مى دادند)).(372)
ابن عباس در جواب ((نجدة الحرورى )) نوشت : ((نامه اى به من نوشتى و سؤ ال كردى كه آيا پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به همراه زنان به جنگ مى رفت ؟ ايشان با زنان به جنگ مى رفت و آنان مجروحين را مداوا مى نمودند)).(373)
مسعودى و ديگران در باره واقعه روز ((عماس )) مى گويند: ((مسلمانان به جنگ با آنان روى آوردند، پس غالب شدند و آنان را پشت سرگذاشتند و زنان و بچه ها، شهدا را دفن مى كردند و مجروحان به سوى زنان مى آمدند و زنان آنان را معالجه مى كردند)).(374) پس همه اين مطالب تاءييدى است بروجودسيره اى برمداواى مردان توسط زنان همچنان كه روايت على بن ابى حمزه وعلى بن جعفر برآن دلالت مى كرد.لكن درمقابل مى بينيم كه :
1 - آنچه طبرانى نقل كرده از اينكه زنى از ((عذره )) از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) اجازه خواست تا با فلان لشكر همراه شود ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به او اجازه نداد. سپس آن زن گفت : يا رسول اللّه ! من نمى خواهم بجنگم ، بلكه مى خواهم مريضها و مجروحين را مداوا نمايم يا سقايت مريضها را انجام دهم . حضرت فرمود: ((مبادا اين سنّت شود و گفته شود: فلان زن به جنگ رفت و من هم به تو اجازه داده ام ، لكن تو سرجاى خود بنشين )).(375)
و به همين مضمون براى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) با ((ام كبشه قضاعيه )) نقل شده است .(376)
2 - همچنانكه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به ((ام ورقه انصارى )) براى رفتن به جنگ ، براى مداواى مجروحين و مريضها اجازه نداد.(377)
امّا حقيقت اين است كه : اين مطالب به گفتار پيشين زيان نمى رساند، بلكه مؤ يد آن است براى آنكه در اوّلى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) براى منع خود دليل آورده به اينكه : دوست ندارم اين مطلب سنّت شود. پس پيامبر(صلى الله عليه و آله ) دوست نداشت اين عمل به صورت عادت بشود كه زنان در جنگ اين چنين بروند و اگر اين مطلب نبود به آنان اذن مى داد.
و اما نسبت به ((ام ورقه )) دليل منع او براى ما روشن نيست و شايد بخاطر خصوصيتى است كه مربوط به او بوده است نه به خاطر اينكه چنين چيزى مطلقا براى زنان جايز نيست . و همين طور روشن شد كه ممكن است ادعا كرد : سيره در زمان رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) بر مداواى مردان توسط زنان بوده است . مگر اينكه گفته شود : چنين سيره اى از طرق غير شيعه ثابت شده ، پس حجيتى ندارد و بطلان اين حرف واضح است . يا اينكه ادعا شود كه مشهور، از دو روايت ابن ابى حمزه و على بن جعفر اعراض كرده اند و اين نزد بعضى موجب ضعف سند شده است از همين جاست كه بر فتوا دادن به مضمون اين دو روايت اقدام نشده است . يا اينكه اين دو روايت بر مورد ضرورت حمل مى شود. وهمه آنچه مقدم براين صورت شده اند نيز برضرورت حمل شود.(378)
و شايد بخاطر همين باشد كه مى بينيم اهل فتوا عموماً بين مرد و زن در اين مسأ له -همچنانكه خواهد آمد فرق نمى گذارند. همچنانكه حمل كردن بر صورت ضرورت يا غير ضرورت و ملاحظه آنچه شارع در مرزبندى خود براى ارتباطات زن و مرد اشاره كرده ، مى طلبد كه بر عجايز از زنان اكتفا شود؛ چنانچه اين مطلب واضح است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید