خانه‌ي علی و فاطمه علیهماالسلام حقاً کانون صفا و صمیمیت بود. زن و شوهر با کمال صداقت در اداره‌ي آن همکاری و معاونت داشتند و در امور خانه‌داری کمک می‌کردند. در آغاز زندگی خدمت رسول اکرم رسیدند و از آن جانب خواهش کردند که کارهای خانه را در میانشان تقسیم کند.
رسول خدا فرمود: کارهای داخل خانه را فاطمه (علیهماالسلام) انجام دهد و کارهای خارج بر عهده‌ي علی (علیه‌السلام) باشد.
فاطمه می‌گوید: خدا می‌داند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای خارج خانه به عهده‌ی من نیفتاد. (1)
روزی به یکی از اصحاب فرمود: می‌خواهی از وضع خودم و فاطمه برای تو تعریف کنم؟ آن‌قدر در خانه‌ام آب آورد که آثار مشک بر بدنش دیده می‌شد. آن‌قدر آسیا می‌کرد که دست‌هایش تاول زد. آن‌قدر در نظافت و تمیز کردن و روفتن خانه و پختن نان و غذا زحمت می‌کشید که لباس‌هایش کثیف می‌شد. بدین‌جهت کار بر او سخت شد. گفتم: خوب است خدمت پیغمبر بررسی و جریان را برایش بیان کنی شاید خادمی برایت تهیه کند تا در امور خانه‌داری به تو کمک کند.
فاطمه علیهماالسلام خدمت رسول خدا رسید. دید با گروهی از اصحاب صحبت می‌کند، خجالت کشید حاجتش را اظهار کند بدون عرض حاجت به خانه برگشت. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) احساس کرد که فاطمه حاجتی داشته. لذا، بامداد روز بعد به منزل ما تشریف آورد سلام کرد، پاسخ دادیم. داخل خانه شد و نزد ما نشست. فرمود: فاطمه جان دیشب، به چه منظور به منزل ما آمدی؟ فاطمه علیهماالسلام خجالت کشید حاجتش را بگوید. من عرض کردم: یا رسول‌الله فاطمه آن‌قدر آب آورده که بند مشک در سینه‌اش اثر گذاشته، آن‌قدر آسیا گردانیده که دست‌هایش آبله کرده، آن‌قدر در نظافت خانه کوشیده که لباس‌هایش گردآلود و کثیف شده، آن‌قدر غذا پخته که لباس‌هایش چرک شده. من گفتم خدمت شما برسد شاید خادم و کمک کاری به وی عطا کنی.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه جان می‌خواهی عملی به شما تعلیم کنم که از خادم بهتر باشد؟ وقتی خواستی بخوابی سی‌وسه مرتبه بگو: سبحان‌الله سی‌وسه مرتبه بگو: الحمدللَّه. و سی‌وچهار مرتبه بگو: الله‌اکبر. این ذکر صد مرتبه بیش نیست ولی در نامه‌ي عمل هزار حسنه دارد. فاطمه جان اگر این ذکر را هر روز صبح بگویی خدا کارهای دنیا و آخرتت را اصلاح خواهد نمود. فاطمه در جواب پدر گفت: از خدا و رسول راضی شدم. (2)
در حدیث دیگر چنین دارد: فاطمه علیهماالسلام احوالش را برای پدر تعریف کرد و تقاضای کنیز نمود. رسول خدا گریه کرد و فرمود: فاطمه جان به خدا سوگند چهارصد نفر فقیر در مسجد سکونت دارند که نه غذا دارند و نه لباس. می‌ترسم اگر کنیز داشته باشی اجر و ثواب خدمت در خانه از تو فوت شود. می‌ترسم علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام در قیامت از تو مطالبه‌ي حق کند. سپس تسبیح زهرا را به او یاد داد. امیرالمؤمنین فرمود: برای طلب دنیا نزد رسول خدا رفتی ولی ثواب آخرت نصیبمان شد. (3)
یک روز پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به خانه‌ي فاطمه تشریف برد، دید علی و فاطمه مشغول آسیا کردن هستند. پرسید کدامتان خسته‌تر هستید؟ علی علیه‌السلام فرمود: فاطمه. رسول خدا جای فاطمه نشست و علی را در آسیا کردن کمک نمود. (4)
جابر می‌گوید: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فاطمه را دید که لباس کم‌ارزشی پوشیده و با دستش آسیا می‌کند و بچه‌اش را در دامن نهاده شیر می‌دهد. از دیدن این منظره اشکش جاری شد و فرمود: دختر عزیزم سختی و مرارت دنیا را بچش تا به شیرینی نعمت‌های آخرت نائل گردی.
عرض کرد: یا رسول‌الله خدا را بر نعمت‌هایش سپاس می‌گویم.
پس این آیه نازل شد: خدا در قیامت آن‌قدر به تو عطا می‌کند که راضی شوی. (5)
امام صادق علیه‌السلام فرمود: علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام هیزم و آب‌خانه را تهیه می‌کرد و خانه را می‌روفت. و فاطمه علیهماالسلام آسیا می‌کرد و خمیر درست می‌کرد و نان می‌پخت. (6)
یک روز از بلال از وقت معمول دیرتر به نماز صبح حاضر شد. رسول خدا علت دیر آمدن را پرسید. عرض کرد: وقتی به مسجد می‌آمدم از منزل فاطمه علیهماالسلام عبور کردم دیدم مشغول آسیا کردن است و بچه‌اش گریه می‌کند. عرض کردم: ای دختر پیغمبر یکی از کارهایت را به من واگذار کن، تا شما را کمک کنم.
فرمود: بچه‌داری از من بهتر ساخته است اگر میل داری در آسیا گرداندن کمک کن. من آسیا کردن را بر عهده گرفتم، ازاین‌جهت دیرتر به مسجد آمدم. (7)
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: به فاطمه ترحم کردی خدا به تو ترحم کند.