گاهی ما در به کار بردن عبارت مثبت، خسّت به خرج می دهیم، انگار که مثلا عبارت مثبت، مثل "امروز چقدر زیبا شدی" وزن سنگینی داشته باشند و ستون فقرات ما توان بلند کردن این اجسام سنگین را نداشته باشد. باور کنید یک جمله حال آدم را خوب می کند و شاید روز آدم را عوض کند. پشت تاکسی می بینم که نوشته است: "بر چشم خوب رحمت." این سال ها چشمانم عادت کرده که وقتی پشت یک خودرویی می بینم چشم، بلافاصله و چشم بسته حدس می زنم که در ادامه چشم کلماتی مثل بد و لعنت را هم ببینم اما حالا در یک ترافیک بعدازظهری دیدن یک عبارت متفاوت پشت یک تاکسی حال مرا خوب می کند. راننده نوشته است بر چشم خوب رحمت و این عبارت را ضرب در صدها و هزاران چشم هایی کنید که قرار است در خیابان ها و کوچه ها این عبارت را ببینند.
کلمات ما انرژی دارند ردّ انرژی آن ها را دنبال کنید
کلماتی که ما به کار می بریم انرژی دارند. وقتی کسی می گوید من حالم خوب نیست، انرژی منفی این کلمات را به حال بد خود اضافه می کند اما کسی هم ممکن است بگوید من امروز حالم خوب نیست و با افزودن یک قید این انرژی را کم تر کند یا نه یک گام فراتر بگذارد و بگوید تن من امروز سرحال نیست و به این ترتیب بین خود و تن فاصله بیندازد طوری که حساب خود را از حساب تن جدا کند یا از این هم فراتر برود و بگوید تن من امروز نیاز به استراحت دارد و به این ترتیب حتی صفت منفی را به تن خود هم نسبت ندهد.
از این زاویه آیا مراقب کلماتی که در خانه به کار می بریم هستیم؟ کلماتی که به همسر و فرزندان مان می گوییم. آیا اگر دانش و آگاهی ما درباره انرژی و تأثیرگذاری کلمات و واژه هایمان بیشتر شود و بدانیم کلمات می توانند آدم ها را زخمی کنند یا نه زخم های آن ها را ببندند، کلمات می توانند پناه ادم ها باشند یا نه سرپناه آن ها را خراب کنند آیا با وسواس و بینش بهتری از کلمات استفاده نمی کنیم؟
افعال منفی و چرخاندن لقمه دور سر
در زندگی و دور و بر خودمان بگردیم و ببینیم آیا می شود از این همه موج منفی عبارت هایمان به سمت کلمات و جملات مثبت تر راهی پیدا کنیم؟ فرض کنید که سفره خانه تان پهن شده یا سر میز غذا نشسته اید. همسرتان از شما می پرسد غذا چطور بود؟ و شما طبق عادت می گویید بد نبود. شما می دانید که غذا خوب بوده و طعم و مزه غذا هم مطابق میل شما بوده و شما هم محتویات بشقاب تان را تا آخر خواهید خورد اما چون عادت دارید در خانه و بیرون خانه از افعال منفی استفاده کنید، این جا هم همان عادت را به کلمات تسری می دهید و می گویید بد نبود اما این کلمه آن چیزی نیست که همسرتان انتظار دارد. او برای این غذا زحمت کشیده و زمان صرف کرده بنابراین اگر مثلا غذا به نظر شما خیلی خوب بوده چرا نباید همان ستاره ای را به او داد که مستحق آن ستاره بوده است، همچنان که اخلاقی نیست ما به یک عمل بد بگوییم خوب، اخلاقی نخواهد بود آنچه خوب است با لفظ بد از آن یاد کنیم حتی اگر در ادامه از فعل "نبود" استفاده کنیم و به این ترتیب با وصل کردن "بد" به "نبود" یک جمله شبه مثبت بسازیم، در حالی که این کار شبیه چرخاندن لقمه به دور سر می ماند وقتی خیلی راحت می شود گفت خوب بود چرا از بد نبود استفاده می کنیم.
مبلغان ادبیات رحمت و امتنان باشیم
چند سال پیش در جایی دیدم کسی جلوی خانه اش نوشته بود رحمت خداوند بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال نریزد. آن سال ها دیدن عبارت هایی نظیر "لعنت خدا بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد" سکه رایج و مد روز بود.
اما تصور کنید وقتی کسی می گوید رحمت خداوند بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال نریزد هم از طرفی همان درخواست را مطرح کرده و هم با زبان خوشایند و همراه با لبخند این خواسته را طرح کرده است. آیا نمی شود تصور کرد کسی که با این ادبیات محترمانه و مثبت روی دیوار چنین عبارتی را نوشته با همسر و فرزندان خود نیز چنین برخورد و مواجهه ای خواهد داشت و برعکس کسی که به راحتی از افعال منفی استفاده می کند در مواجهه با اعضای خانواده خود نیز از چنین لحن و ادبیاتی بهره می برد؟
از منفیجات مثل نقل و نبات استفاده نکنیم
واقعیت آن است که اگر می خواهیم خانواده ای پیشرو با فضای رشد و کمک و همدلی داشته باشیم یکی از راه هایش مراقبت از واژه هایی است که به هم نسبت می دهیم. اگر عادت کرده ایم مثل نقل و نبات از واژگان منفی استفاده کنیم با مراقبت بیشتر تلاش کنیم تا آنجا که می شود با دید مثبت تری از افعال و واژه های مثبت بهره ببریم و موج و انرژی خوب و بالابرنده این واژه ها را به همدیگر پیشکش کنیم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید