مال بهتر است یا ثروت؟؟!
پول، با اینکه بهترین وسیله قدرت و کارگشایی و حاجت زدایی است، از طرف معلمین اخلاق نکوهش شده است. در عین حال باید به این نکته توجه داشت که پول بیشتر مذمت شده نه مال. مذمت پول از آن جهت که پول است، در واقع مذمت گنج و ذخیره کردن و مذمت رباخواری است که البته ذم مطلق است، اما ذم مال، ارشاد به ناپایداری آن است و اینکه نباید مفتون ثروت شد.
«اهلک الناس الدرهم البیض و الدینار الصفر؛ مردم را درهم و دینار سفید و زرد هلاک کرده است»
امام علی علیه السلام: «یا صفراء یا بیضاء غری غیری؛ ای (دینار) زرد و (درهم) سفید کسی غیر از من را بفریبید».
از طرف دیگر، ساده انگاری و بی مبالاتی نسبت به مال نکوهش شده است: «و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما»؛ «و اموالی را که خداوند برای قوام زندگی شما قرار داده در اختیار سفیهان قرار ندهید». (نساء/5)
شاید سرّ این بدانگاری پول و ثروت، قدرت غیرقابل انکاری است که در پشت نقاب خوش و خط خال پول نهفته و سبب می شود که انسان به قدرت پول، اعتقاد کاذب پیدا کند و در ورطه هلاکت بیفتد. این اغواگری به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه، مستی حاصل از نعمت است.
امام علی علیه السلام می فرماید: «فاتقوا سکرات النعمه و احذروا بوائق النقمه»؛ «پس از مستی نعمت زدگی و رفاه بپرهیزید و از عواقب شوم کیفر الهی حذر کنید.» (نهج البلاغه، خطبه 151) از مستی های نعمت بترسید.
در خطبه 187 نیز، آینده وخیمی را برای مسلمین پیشگویی کرده و می فرماید: «ذاک حیث تسکرون من غیر شراب بل من النعمه و النعیم؛ در آن روزگار نه از می خوارگی بلکه از فرط نعمت و خوش گذرانی مستی می کنید». تنها شراب نیست که مست کننده است، خیلی چیزهای دیگر هم مست کننده است، با این تفاوت که مست کنندگی شراب جنبه جسمانی دارد یعنی تأثیری روی بدن و اعصاب می گذارد و لهذا در همه افراد یکسان اثر می گذارد ولی یک چیزهای دیگری است که روی جسم اثر نمی گذارد، مستقیم روی روح انسان اثر می گذارد و قهراً بستگی به روح ها پیدا می کند، روح های ضعیف بسا هست با ذره ای از این امور از خود بی خود می شوند، گویی عقل از سر انسان می پرد.
ثروت غیرعادلانه
در عصر پس از رحلت پیامبر اکرم نیز سرازیر شدن نعمت های بی حساب به سوی جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیض های ناروا، جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن "دنیا زدگی" و "رفاه زدگی" کرد. علی علیه السلام با این جریان که خطر عظیمی برای جهان اسلام بود و دنباله اش کشیده شد مبارزه می کرد و کسانی را که موجب پیدایش این درد مزمن شدند انتقاد می کرد. خودش در زندگی شخصی و فردی درست در جهت ضد آن زندگی ها عمل می کرد، هنگامی هم که به خلافت رسید در صدر برنامه اش مبارزه با همین وضع بود.
علت این مبارزه گفتمان دنیاپرستی برخی بود که: «من ماهی این قدر درآمد دارم، من فلان چیز را دارم.» همین "دارم" ها مستی و سکر می آورد. این است که حضرت می فرماید بترسید از مستی نعمت ها که نعمت های الهی شما را مست نکند و کمتر کسی است که نعمت او را مست نکند، یعنی عقلش باز سر جای خودش باقی باشد و آن حالت بی هوشی در او پیدا نشود. این مستی ها و غرورها برای مردم پیدا می شود.
سخن آخر
یکی از غرورها و مستی ها، این است که رو آوردن نعمت ها به خود را دلیل یک نوع شایستگی معنوی و یک شایستگی ذاتی می شمارند که اگر شما می بینید این ها را داریم، لیاقتش را داریم که داریم، آدمی که لیاقت نعمت خدا را در دنیا دارد، همان هم لیاقت نعمت خدا را در آخرت دارد و آن که در این دنیا لیاقت نعمت خدا را نداشته است در آخرت هم نخواهد داشت. سران قریش می گفتند ما نمی دانیم دنیای دیگری هست یا نه ای مسلمان ها! ولی یقین بدانید اگر دنیای دیگری هم باشد باز وضع ما از شما بهتر است، چون همین دنیا این امر را نشان می دهد!! امیرالمومنین علیه السلام، شهید راه عدالت ورزی در راه برطرف کردن این مستی هاست.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 151 ، 187
- بحار الانوار،ج 62،ص 327 با اندک اختلاف
- مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، صفحه 229 -231
- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، صفحه 261
- مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن جلد 8، صفحه 318-320
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید