اول راهنما بعد استفاده
شما وقتی یک خودروی جدید می خرید به همراه آن خودرو، دفترچه راهنمایی هم به شما داده می شود که خریدار بداند نحوه استفاده مطلوب از این خودرو چیست. کم تر کسی را می توان یافت که بی اعتنا به دفترچه های راهنما باشد. گاهی کوچک ترین و به ظاهر کم اهمیت ترین چیزها مثل یک فلش با راهنما به خریدار عرضه می شود، حساب وسایل دیگر معلوم است از یخچال و جاروبرقی بگیرید تا تلویزیون و ماشین لباسشویی و اجاق گاز و نظایر آن.حال تصور کنید یک نوزاد به جمع خانواده کوچک دو نفره شما اضافه شده است. آیا این نوزاد دفترچه راهنما نمی خواهد؟ آیا پیچیدگی ها و ظرایف به کار رفته در یک نوزاد کم تر از یک ماشین لباسشویی، یخچال یا حتی یک خودرو است؟ مسلما هرکسی اندک انصاف و بینشی داشته باشد حکم خواهد کرد که یک نوزاد با توجه به تنیدگی روان و تن و ذهن و روحش پیچیده تر و ظریف تر از همه مصنوعات و دست ساخته های انسان است با این حال چرا ما کم تر سراغ دفترچه های راهنما را می گیریم؟
تولد نو رسیده مبارک
وقتی یک نوزاد به دنیا می آید والدین او در یک فضای کاملا جدیدی قرار می گیرند که برای آن ها بیگانه است. هر اندازه هم که شما بگویید ما در طول زندگی خود نوزادان را از نزدیک دیده ایم - نوزادان فامیل و خانواده و همسایه ها و نظایر آن - اما آنچه در تولد نوزاد شما به وقوع می پیوندد کاملا بکر و بدیع و تکرارناپذیر است، بنابراین پرسش های بسیاری برای والدین ممکن است ایجاد شود. برخی البته با حساسیت بیشتری در این باره رفتار و سعی می کنند از منابع مختلف به پرسش سوالات خود برسند. سطح سوالات و پرسش ها نیز با همدیگر متفاوت است. برخی از والدین همین که بدانند مثلا تغذیه کودک آن ها به راه است و نوزاد ویتامین ها و املاح و شیر و غذای مکمل خود را به خوبی دریافت می کند و وزن می گیرد و نمودار رشد وزن و قد او در یک الگوی استاندارد پیش می رود برایشان کافی است اما ممکن است برای والدین دیگر پرسش ها در سطوح بالاتری انجام شود مثلا آن ها از خود بپرسند چطور می شود از همان کودکی رفتارهای درست را به کودک خود یاد بدهند؟ چطور می شود به گونه ای رفتار کرد که کودک در الگوگیری رفتاری دچار تناقض نشود؟ مثلا پدر و مادر نگران باشند که نکند اختلافات و زاویه دیدهای ناهمگون آن ها در موضوعات مختلف به شکل گیری تناقض ها در ذهن کودک منجر شود و او را دچار اضطراب کند؟ یا مثلا من چطور می توانم کودکی خلاق داشته باشم ؟ یا چه کنم که جلوی خلاقیت کودکم را سد نکنم؟ چقدر باید اجازه دهم او شخصا پدیده ها و اشیای پیرامونی خود را تجربه کند و کجا در برابر این تجربه بایستم؟ آیا خط قرمزهای من برای جلوگیری از تجریه برخی از اشیا و پدیده ها خط قرمزهای منطقی است یا نه من به خاطر ترس های بی جهت جلوی این تجربه ها را سد می کنم؟پرسش هایی از این دست برای برخی از والدین در طول رشد یک نوزاد به وجود می آید و اگرچه پاسخ دادن به این سطح از پرسش ها به راحتی پاسخ دادن به دسته اول سوالات که بیشتر معطوف به رشد تن یک نوزاد و کودک است نیست اما نشان دهنده سلامت ذهن و رفتار والدین و عمق دغدغه های آن هاست.
شناخت و افزایش آگاهی
به پرسش آغازین برگردیم. همچنان که اگر کسی وسیله ای بخرد و بی اعتنا به دفترچه راهنمایش باشد از نگاه ما رفتار سبکسرانه ای مرتکب شده مسلما تربیت یک نوزاد و کودک بدون مراجعه به دفترچه راهنمای او مصداقی از همان رفتارهای سبکسرانه است. پرسش جدی ای که امروز می توان مطرح کرد این است که چه اندازه از والدین ما به منابع و متون معتبر و تخصصی و مشاوران و روانشناسان کودک مراجعه می کنند تا مطمئن باشند رفتار درست و استانداردی در این باره دارند. اگرچه در سال های اخیر با رشد تحصیلات دانشگاهی در کشور و به ویژه به وجود آمدن نسلی از مادران تحصیلکرده حساسیت های مادران در این زمینه بالاتر رفته اما به نظر می رسد آهنگ رشد مراجعه به مراکز تخصصی و مشاوران کودک و منابع معتبر علمی چندان پرشتاب نیست و همچنان حتی در شهرهای بزرگ و کلانشهرها با نقصان یا کمبود جدی مشاوران و روانشناسان کودک و مراکز تخصصی روانشناسی کودک مواجه هستیم. این موضوع نشان می دهد که هنوز ما با فرهنگ مراجعه به دفترچه راهنما در تربیت و تعامل با نوزاد و کودک مان فاصله داریم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید