خشم
برای بسیاری از کودکان خشم قوی ترین بادوام ترین و پیچیده ترین هیجانی است که پس از جدائی والدین با آن دست به گریبانند کودکان اگر خود را حامی والدین احساس کنند، خشم خود را که معمولاً بعداً دوباره ظاهر می شود و غالباً بیراهه می رود، فرو می خورند.
هنگامی که والدین قرار ملاقاتی دارند یا ازدواج می کنند، کودکان احساس می کنند که کسی نیست منحصراً از آنها مراقبت کند. آنها احساس می کنند در این جهان کسی مدافع آنها نیست.
بازگشت به گذشته
وقتی کودکان به بلوغ می رسند تجربیات قرار ملاقات خود آنها، روابط جدی و مخصوصاً آمادگی برای ازدواج و انجام وظیفه پدری و مادری، خاطرات جدائی پدر و مادرشان را دوباره زنده می کند.
کودکان حساس هستند گوش های آنها گفتگوی والدین را می شنود و چشمان آنها حالت های صورت شان را می بیند. هرچه بزرگسالان در پنهان کردن مشکلات ارتباطی خود بیشتر تلاش کنند، کودکان متوجه تنش ها درونی، غم پنهان و خشم فرو خفته آنها خواهند شد. آنها احساس می کنند که در اطرافشان اتفاق بدی در حال رخ دادن است و نمی دانند چرا کسی در این باره با آنها صحبت نمی کند. بی خبر نگه داشتن کودکان و نوجوانان موجب می شود تا آنها به طور مخاطره آمیزی احساس آسیب پذیری کنند بسیاری از کودکان در حالی از آنچه که نمی توانند توضیح دهند و درک کنند به وحشت می افتند و تلاش می کنند شکاف ها را با سناریوهای تخیلی خود پر کنند کودکان دیگری که ترس ها و نگرانی های خود را درونی می سازند، این نگرانی های فرو خفته غالباً از طریق بیماری ها رفتار ناهنجار و مشکلات اجتماعی و تحصیلی بروز می کند.
کودکان اغلب خود را سرزنش می کنند که چرا نتوانسته اند با رفتار بهتر، جلوی طلاق والدین شان را بگیرند یا مانع از خشونت بین پدر و مادر شوند.
برای بزرگسالانی که از هم جدا می شوند، طلاق پایان کار است برای کودکان، طلاق غالباً آغاز راه است، آغاز یک کار ناتمام، آغاز بلاتکلیفی. ذهن کودک پر از پرسش می شود: کجا زندگی خواهم کرد؟ چند وقت به چند وقت، پدر یا مادر را خواهم دید؟ آیا نامزد پدر، او را ترک خواهد کرد؟ آیا مادرم ازدواج خواهد کرد؟ آیا پدر و مادرم هرگز با هم آشتی خواهند کرد؟
بزرگسالان مایل اند فکر کنند که کودکان بلافاصله پس از طلاق دوره غم را طی کرده و سپس به سادگی به حالت پیش از طلاق برمی گردند، این دیدگاه در ظاهر درست به نظر می رسد اغلب کودکان به دنبال کارهای روزانه خود می روند- مدرسه ورزش، باشگاه، درس، بازی های کامپیوتری و دیدن دوستان. آرامش ظاهری کودک به معنای آرامش درونی او نیست.
کودکان در خردسالی ممکن است از خود بپرسند: «چرا بابا و مامان از هم جدا شدند؟» و در بزرگسالی از خود خواهند پرسید: «واقعا عشق چیست؟ آیا زن و شوهر همیشه به هم وفادار می مانند؟ والدین من که این همه با هم ناسازگاری دارند چرا ازدواج کردند؟» وضعیت خانوادگی کودک در هر یک از رویدادهای مهم زندگی وی نظیر جشن تولد، جشن فارغ التحصیلی، مراسم ازدواج یا تشییع جنازه دوباره برجستگی پیدا می کند اگر طلاق به راه حل مناسبی نرسیده باشد در دو رنج آن دوباره خود را نشان می دهد.
سوالات مهم
کودکان در هر سنی وقتی والدین شان از هم جدا می شوند ناخودآگاه سه سوال در ذهنشان شکل می گیرد:
1- آیا من موجب این طلاق شدم؟
حتی اگر والدین، کودکان را مطمئن سازند که در این رویداد گناهی نداشته اند اما کودکان ممکن است تا مدتی طولانی گناه آزاردهنده را احساس کنند. کودکان مایلاند والدین خود را کامل ببینند این ویژگی موجب می شود که نقطه ضعف ها و اشتباهات پدر و مادر را نادیده بگیرند و خود را به خاطر مسائلی که موجب طلاق شده است سرزنش کنند.
2- چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
از زمان خردسالی، کودکان در سایه ی دو نفری که از او مراقبت می کنند احساس امنیت می نمایند اکنون فقط یک نفر حضور خواهد داشت بدتر اینکه آنها نگران این هستند که پدر یا مادر باقی مانده هم آنها را ترک کند. کودکان از این می ترسند که همه تکیه گاه های آنها فرو بریزد. این نگرانی اساسی همه کودکان و خصوصا نوجوانان است. در حالیکه جوانان ظاهراً از خانواده خود کنار می کشند، با وجود این میخواهند یک پناهگاه حمایتی داشته باشند تا هنگامی که اوضاع بسیار هولناک می شود یا مشکلی پیش می آید به آن مراجعه کنند.
3- آیا این رویداد برای من هم اتفاق خواهد افتاد؟
کودکان نگران آن هستند که در بزرگسالی و به هنگام ازدواج، تاریخ تکرار شود. آنها آینده ای را تصور می کنند که رنج درونی شده جدایی و طلاق بر آن سایه افکنده باشد. آنها از خود می پرسند آیا هر ازدواجی منجر به طلاق می شود به عنوان والدین یا مراقبین، می توانیم از تجربیات زندگی خود به عنوان یک وسیله آموزشی برای کمک به کودکان استفاده کنیم تا آنها هم بزرگسالان کار آزموده ای بشوند.
وقتی یکی از والدین پس از طلاق از زندگی کودک خارج می شود، کودک کاملاً گیج می شود. هر روز از خود می پرسد «اگر مادر یا پدر او را دوست دارد، چرا مرتبا به او تلفن نمی زند یا به دیدنش نمیآید؟»
به جز در مواردی که رفتار پدر یا مادر بالقوه برای کودک مضر است، کودکان پس از طلاق نیازمند حضور فعال هر دو والد در زندگی خود هستند در حقیقت براساس تحقیقات انجام شده، اگر والدین پس از طلاق به مسئولیت پدری و مادری خود پایبند باشند، کودکان از محبت و راهنمایی آنها بهره مند می شوند اما این موضوع در کشور ما رعایت نمی شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید