كار مشروع براى زن يك وظيفهاى دينى است
1- مرحوم حرّ عاملى، در كتاب شريف وسائل الشّيعه فرمودهاند: «مستحب است زن به كار بافندگى و ريسندگى مشغول باشد» و براى اين مسأله بابى را قرار دادهاند.(1)
2- قالَ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ(ع): قالَ رَسُولُالله(ص) فى كَلامٍ كَثيرٍ: وَ نِعْمَ الّلْهوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرأَه الصّالِحَه.(2)
حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرمود: پيامبر اكرم(ص) بارها مىفرمود: بافندگى و ريسندگى براى زنِ صالح و شايسته سرگرمى خوبى است. (يعنى هم كار توليدى است، و هم در اختيار، و هم سبك و هم مناسب با ذوق و سليقه خانمهاست، كه مىتواند به خوبى ساعات فراغت آنها را به طور سالم پر نموده و در آمدزا نيز باشد.)
3- العياشى (فى تفسيره) عن محمد بن خالد قال: مَرّ ابراهيم النخعى على امراه و هى جالسه على باب دارها بكره، و كان يقال لها: ام بكر و فى يدها مغزل تغزل به، فقال لها: يا ام بكر أما كبرت أماانَ لك ان تضعى هذا المغزل؟ فقالت: و كيف اَضعه وَ قَد سَمِعْتُ عَلِىّ بْنِ اَبى طالِبٍ(ع) يَقُولُ: هُوَ مِنْ طَيّباتِ الْكَسْبِ.(3)
در كتاب تفسير شريف عياشى نقل شده است كه شخصى به نام ابراهيم نخعى، پيرزنى را مشاهده كرد كه مشغول بافندگى و ريسندگى بود. با تعجّب به او گفت: آيا زمان آن نرسيده است كه كار را كنار بگذارى؟! او در جواب گفت: چگونه اين كار را بكنم و حال آن كه از على بن ابىطالب(ع) شنيدم كه فرمود: اين عمل از شغلهاى پاك (و پسنديده) است.
قالَ رَسُولُ الله (ص): ثَلثٌ تَخْرُقُ الْحُجُبَ وَ تَنْتَهى اِلى ما بَيْنَ يَدَىِ الله: صَريرُ اَقْلامِ الْعُلَمأِ، وَ وَطْىُ اَقْدامِ الْمُجاهِدينَ، وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمُحْصِناتِ.(4)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: سه چيز است كه حجابها را پاره مىكند و به پيشگاه عظمت خدا مىرسد: صداى گردش قلمهاى دانشمندان به هنگام نوشتن؛ و صداى قدمهاى مجاهدان در ميدان جهاد؛ و صداى چرخ نخريسى زنانِ پاكدامن (يعنى جامعهاى درحال پيشرفت است كه هميشه علما و دانشمندانشان در حال نوشتن و رشد دادن علم باشند، و رزمندگان آن هميشه در حال تمرين و يا پيشروى باشند و حتّى زنان داخل منزل هم كار توليدى داشته باشند).
چند نكته درمشروع بودن كار و شغل بانوان
الف) اصل شغل خلاف شرع نباشد
خوانندگى كردن زن اگر غنا باشد حرام است و درآمد آن هم حرام مىباشد.(5)
ب) رعايت حقوق دگران بشود
سؤال: دخترى هستم كه علاقه دارم به خاطر خدمت به انقلاب در سپاه پاسداران وارد شوم ولى پدرم موافقت نمىكند، خواهشمندم حكم شرعى را بيان فرماييد؟
جواب: پاسدار شدن خواهران هم با مراعات وظايف شرعيه مانع ندارد، ولى شما مراعات رضايت پدرتان را بكنيد.(6)
سؤال: رفتن دختران امدادگر كه وجودشان در جبهه جنگ مفيد است اگر پدر و مادر راضى نباشند چه حكمى دارد؟
جواب: اگر موجب اذيّت پدر و مادر است رضايت ايشان را تحصيل كنند.(7)
سؤال: زنى با تحصيلات عاليه و تخصّص در امور مختلف، مىخواهد در ادارات يا كارخانهها مشغول به كار شود و از تخصّص خود استفاده كند؛ امّا شوهرِ او مخالفت مىكند. آيا منع شوهر جايز است؟ آيا زن مديون هزينههايى كه از بيت المال، خرج تحصيل او شده نيست؟
جواب: چون اشتغال نوعاً ملازم با خروج از منزل و صرف ساعاتى از وقت مىباشد، لذا شوهر مىتواند منع كند، دراين صورت زن مديون نيست؛ زيرا تعهّدى نسبت به اشتغال ندارد.(8)
سؤال: مردى كارمند با زنِ كارمندى ازدواج مىكند؛ پس از ازدواج، شوهر رضايت به ادامه كارمندى همسرش نمىدهد، با توجّه به اين كه زن در زمان ازدواج كارمند بوده، آيا شوهر حقّى دارد يا نه؟
جواب: در فرض سؤال چنانچه زوج مىدانسته كه زوجه اجير است و با اين حال اقدام به ازدواج كرده، حقّ ممانعت از ادامه كارِ او را ندارد.(9)
سؤال: زنى در يكى از ادارات شغلى دارد، به شرط ادامه شغل، با مردى ازدواج كرده و زوج هم اين شرط را پذيرفته است، آيا بعد از ازدواج، زوج مىتواند از ادامه شغلِ زوجه ممانعت كند يا نه؟ و اگر قبل از ازدواج، شاغل نباشد، ولى بعد از ازدواج، شغلى اختيار كند و زوج هم مانع نشود، آيا بعد از مدّتى مىتواند مانع از ادامه شغل زوجه شود يا نه؟
جواب: در فرض سؤال اوّل، زوج نمىتواند مانعِ ادامه شغل زوجه خود شود و همچنين در فرض دوم كه زوج متوجّه بوده و مانع نشده، تا مدّت قرار داد تمام نشود، زوج نمىتواند مانع از ادامه شغل او بشود.(10)
سؤال: در صورتى كه مرد با رفتن زنش به دانشگاه، اداره و هر محيط ديگرى مخالف باشد زن شرعاً چه وظيفهاى دارد؟
جواب: بايد رضايت شوهر را جلب كند؛ مگر اين كه در عقد ازدواج شرط كرده باشد.(11)
سؤال: اگر شوهر اجازه اتخاذ شغلى را به همسر خود دهد آيا بعد از طى مراحل خاص و اشتغال، شوهر مىتواند بگويد: «اجازه ادامه كار را نمىدهم» و يا اجازه اوّل التزام به تمام لوازم آن مىباشد؟ در اين مورد آيا تفاوتى بين كار موقت و دايم هست؟
جواب: هرگاه زن قراردادى با اجازه شوهر نسبت به مدتى با اداره يا مؤسسهاى بسته است آن قرارداد لازم الاجراست و شوهر حق ممانعت ندارد و اين در صورتى است كه هنگام عقد، اجازه كار بيرون زن شرط نشده باشد و الا احتياجى به اجازه شوهر در عقد قرارداد نيست؛ ولى در هر حال بايد شؤون شوهر و خانواده را رعايت كند.(12)
1- وسائل الشيعه، ج 12، ص 174.
2- همان.
3- همان، ص 174.
4- يكصد و پنجاه درس زندگى، آيه الله مكارم شيرازى، ص 20، درس دهم.
5- تحريرالوسيله، ج1، مكاسب محرّمه.
6- استفتاآت امام، ج 1، ص 503، سؤال 37.
7- همان، ص 499، سؤال 26.
8- جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 262، سؤال 1627.
9- جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 463، سؤال 1629.
10- همان، سؤال 1631.
11- استفتائات جديد حضرت آيهالله مكارم، ج 2، ص 335، سؤال 966.
12- همان، ص336، سؤال 968.
تصرف مرد در اموال زن
تصرف مرد در اموال زن بايد با رضايت او باشد.(1)
وَ اتُوا النّسأَ صَدُقاتِهِنّ نِحْلَه فَاًِّنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَىٍْ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً.(2)
و مهريه زنان را (بهطور كامل با شيرينى) به عنوان يك بدهى (يا يك عطيّه) به آنها بپردازيد، و اگر آنها با رضايت خاطر چيزى از آن را به شما بخشيدند آن را حلال و گوارا مصرف كنيد.
عَنْ سَماعَه بْنِ مِهْران عَنْ اَبى عَبْدِالله(ع) قالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الله عَزّوَجلّ: «فَاًِّنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَىٍْ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مريئاً» قالَ: يَعْنى بِذلِكَ اَمْوالَهُنّ الّتى فى اَيْديهِنّ مِمّا مَلَكْنَ.(3)
شخصى به نام سماعه مىگويد: از امام صادق(ع) از معناى فرموده خداوند (در قرآن كريم كه فرموده است:) «پس اگر آنها (زنانتان) چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف كنيد» سؤال كردم؟ امام(ع) فرمود: منظورِ خداوند اموالى است كه زنها مالك آن هستند.
سؤال: آيا شوهر مىتواند ملك پدرى همسر خودش را بدون اجازهاش بفروشد يا اجاره دهد؟
جواب: خير. شوهر نمىتواند ملك زنِ خود را بدونِ اجازه او بفروشد يا اجاره دهد.(4)
سؤال: با توجه به اين كه زن و مرد شريك زندگى يكديگرند آيا مرد مىتواند بدون اذن زن خود وجهى به ديگران بذل و يا كمك كند، همچنين آيا زن مىتوان بدون اذن مرد از درآمد شوهر، ولو به صورت صدقه، به كسى بذل و بخشش كند؟
جواب: مرد و زن هر كدام اختيار دار مال خويش هستند و بدون رضايت ديگرى حق تصرف در مال او ندارند.(5)
1- وسائل الشيعه، ج 12، ص 199.
2- نسأ 4.
3- وسائل الشيعه، ج 12، ص 12 ؛ تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 441.
4- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 2، ص 400، سؤال 1057.
5- استفتائات جديد حضرت آيهالله مكارم، ج2، ص 376، سؤال 1100.
چند نكته درباره خمس
.1 قالَ عَلِىّ(ع): شَرّ الأَمْوالِ ما لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ حَقّ الله سُبْحانَهُ.(1)
حضرت على(ع) مىفرمايد: بدترين اموال، مالى است كه حقّ خداوند از آن خارج نشده باشد.
.2 تا خمس مال را ندهد نمىتواند در آن مال تصرّف كند اگر چه قصدِ دادنِ خمس را داشته باشد و تصرّف در آن حكم غصب دارد.(2)
.3 اگر به واسطه قناعت كردن چيزى از مخارجِ سالِ انسان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. و همچنين موادِّ غذايى روزانه مانند برنج، روغن، حبوبات و... اگر سر سال زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.(3)
.4 سؤال: شخصى در ماه جمادى الأول بيست هزار تومان به بانك تحويل داده براى سفر حج، و قصدِ پس گرفتن ندارد، اگرچه قرعه به نامش نيفتد، حتى حاضر است كه اگر فوت كرد يكى از فرزندانش برود، و سال حساب خمسش نيمه شعبان است. آيا اين مبلغ را بايد حساب كند يا اين كه چون تحت تصرّفش نيست مثل اينكه به كسى قرض داده باشد هر وقت به دستش آمد خمسش را بدهد.؟
جواب: اگر قرعه براى همين سال به نام او درآمد خمس ندارد و اگر براى سالهاى بعد درآمد بايد حساب كند مگر اين كه قبلاً استطاعت داشته و نتواند به حج برود مگر اين كه پول را بدهد.(4)
.5 سؤال: پولى كه براى ثبت نام سفر حج پرداخت شده و سال خمسى بر آن گذشته و هنوز قرعه به نام او اصابت نكرده آيا مشمول خمس مىباشد؟
جواب: چنانچه حِجهالاسلام قبلاً بر او استقرار پيدا نكرده باشد لازم است خمس را بپردازد.(5)
.6 وسايلِ زندگى يا زيورآلات اگر از درآمد سال خريده شده و بيش از شأن او هم نبوده و سال هم بر آن گذشته است در صورتى كه بفروشد بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) فرمودهاند: همان زمان (پس از فروش) بايد خمس آن را بدهد مگر آنكه با جنس ديگرى معاوضه كند و بعضى از فقها فرمودهاند: اگر پولش تا زمان حساب سالش باقى بماند خمس دارد.(6)
.7 اگر براى جهيزيه پول كنار گذاشته شود و سال بر آن بگذرد به فتواى تمامى فقها خمس دارد بهجز حضرت آيهالله فاضل كه فرمودهاند: به پول كنار گذاشته شده خمس تعلق مىگيرد. مگر اين كه براى تهيه جهيزيه مورد نياز و در حدّ شأن خود، راهى غير از اين نداشته باشد و نتواند يكجا تهيه كند كه در اين صورت به پس انداز خمس تعلّق نمىگيرد و اما در مورد جهيزيه تهيه شده در طول سالها با توجه به اين كه يكجا نمىتوانند تهيه كنند و معمول آن شهر هم همين است تمامى فقها فرمودهاند خمس ندارد.(7)
.8 هديه و بخششى كه به كسى داده مىشود، اگر بداند متعلّقِ خمس بوده و دهنده خمس آن را نداده است بايد خمس آن را بپردازد و اگر علم ندارد، در صورتى كه از مخارج سالش زياد بيايد، بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) و حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله اراكى(ره) و حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: بايد خمس آن را بپردازد، و بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله فاضل و حضرت آيهاللهمكارم فرمودهاند: بنابر احتياط واجب بايد بپردازد، و بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) احتياط مستحب دارند.(8)
.9 پرداخت خمسِ سال گذشته از درآمد سال جديد خمس دارد به طور مثال كسى مبلغى خمس بدهكار مىشود و چون ندارد دست گردان مىكند كه به اقساط بپردازد در زمان پرداخت اگر از درآمدهاى سال بعد بپردازد بايد اوّل خمسِ آن درآمد را بدهد سپس بابت قسطِ سال گذشته بپردازد.(9)
.10 بعضى از اموالى كه خمس ندارند در زير بيان مىشود:
الف: به فتواى تمامى فقهايى كه فتاوايشان در اين كتاب آمده است، مهرى كه زن مىگيرد خمس ندارد.(10)
ب: تمامى فقهايى كه نظرشان در اين كتاب آمده است فرمودهاند: ارثى كه به انسان مىرسد خمس ندارد، مگر آن كه بداند خمس به آن مال تعلّق گرفته و آن شخص نپرداخته است، كه بايد خمس آن را بدهد. و نيز اگر در خودِ آن مال خمس نباشد، ولى انسان بداند كسى كه آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهكار است، بايد خمس را از مالِ او بدهد، ولى بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: اگر كسى كه مال از او به ارث رسيده به دادن خمس عقيده نداشته يا آن كه خمس نمىداده، لازم نيست وارث خمسِ واجب بر او را بپردازد.(11)
مسأله: اگر با كسى خويشاوندى دورى داشته و بى اطّلاع بوده است، و ارثى از او به انسان برسد كه از مخارج سالش زياد بيايد، بعضى از فقها، مانند حضرت آيهالله سيستانى و حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله اراكى(ره) و حضرت آيهالله مكارم و حضرت آيهالله فاضل فرمودهاند: بنابر احتياطِ واجب بايد خمس آن را بپردازد و بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) اين احتياط را مستحب دانستهاند.(12)
جواب: مؤونه (هزينه زندگى) خمس ندارد، (مگر از پول غير مخمّس خريده باشد)؛ بنابراين آنچه از درآمدش در بين سال به مصرفِ خوراك، پوشاك، خريدِ منزل، اثاثيه و وسايلِ منزل، عروسى، جهيزيه دختر، زيارت و مانند اينها مىرساند در صورتى كه از شأن او زياد نباشد و زيادهروى هم نكرده باشد، خمس ندارد.(13)
سؤال: در بسيارى موارد از جمله مسايل خمس فرمودهايد (درحدّ شأن) لطفاً بفرماييد معناى شأن و ملاكِ آن چيست؟
جواب: در اين موارد، «شأن» به معناى موقعيّت و حاجت و نياز است و حدّ شأن، يعنى به اندازه موقعيّت و حاجت. و اين معنا نسبت به افراد و جامعهاى كه در آن زندگى مىكنند متفاوت است و ملاكِ تشخيصِ آن عرف است. به طور مثال اگر كسى به شخصى چيزى اهدا كند كه درعرف، بى مورد و اسراف محسوب شود به طورى كه دهنده را ملامت كنند، گفته مىشود هديه دادن در حدّ شأن او نيست.(14)
سؤال: شخصى مقدارى از درآمد خود را براى خريد نوارهاى مبتذل ويديوئى مصرف كرده است، آيا اين پول جز مؤونه او به حساب مىآيد؟
جواب: پولى كه در راه حرام صرف شود جز مؤونه نيست و بايد خمس آن پرداخت شود.(15)
سؤال: آيا به پولى كه در راه اسراف و يا خريد اشياى غير ضرورى و چيزهايى كه در شأن انسان نيست؛ مثل بعضى از دكورها و قابهاى نفيس مصرف مىشود، خمس تعلق مىگيرد؟
جواب: بلى بايد خمس آنها را بپردازد.(16)
سؤال: در جلسات ترحيم و هفته و چلّه، گلهاى گرانقيمتى به صورت تاج گل به اين مجالس مىبرند كه اين گلها پس از مدتى به سطل زباله ريخته مىشود. اولاً: آيا بردن چنين گلهاى گرانى از مصاديق اسراف مىباشد و ثانياً: آيا خمس دارد؟
جواب: اگر قيمت زيادى براى آن مىپردازند بعيد نيست كه مصداق اسراف و مشمول خمس باشد؛ مگر اين كه براى امر مهمى تهيه شود.(17)
سؤال: آيا معيار، جهت معافيتِ خمس، استفاده كردن آنها تا مدّت يك سال از تاريخِ خريد است و يا استفاده كردن از آنها تا رسيدن سال خمسى؟
جواب: استفاده ميزان نيست، و معيار، نياز فعلى و شؤون است.(18)
.11 كسى كه سالها حساب سال نداشته است:
سؤال: كسى كه چند سالى از حساب سالش گذشته، براى محاسبه خمس، بايد موجودىِ فعلى را حساب كند يا اين كه مخارج سابق و وسايلى را كه خريده نيز در نظر بگيرد؟
جواب: موجودى فعلى را حساب كند و آنچه در زندگى صرف كرده و معلوم نيست كه از ربح بين سال بوده را با حاكمِ شرع مصالحه كند.(19)
.12 تغيير مرجع تقليد و اختلاف فتوا در خمسِ بعضى از اشيا:
سؤال: اگر شخصى قبلاً از مجتهدى تقليد مىكرده كه خمس بعضى از اشيا را واجب نمىدانسته؛ ولى فعلاً از مجتهدى تقليد مىكند كه خمس را در آن چيز واجب مىداند، آيا بايد اين شخص خمس آن را بدهد يا نه؟
جواب: اگر عين مال موجود است بايد خمس آن را طبق تقليد فعلى بپردازد.(20)
.13 نمونهاى از بانوان صالحهاى كه اهل خمس و در ارتباط با امام زمانشان(ع) بودهاند:
پس از شهادتِ امام صادق(ع) در نيشابور، عدّهاى از دوستان و پيروان حضرت جمع شده و شخصى به نام محمّدبن على نيشابورى را به عنوان نماينده خودشان انتخاب كردند، واموالى كه از وجوهات شرعيّه نزد آنان بود به او سپردند، كه به امامِ پس از ايشان برساند؛ ولى چون نمىدانستند امامِ پس از امام صادق(ع) كيست؛ بزرگانِ آنها هفتاد نامه دربسته مهر شده به او دادند كه جاى جوابها را در هرنامه خالى گذارده بودند و به او گفتند: هر كس اين نامهها را بدون اينكه مهر سرِ آنها را بشكند، بدون بازكردن، پاسخش را نوشته باشد اين اموال را به او بده. محمّد بن على نيشابورى مشاهده كرد، زنى به نام شطيطه يك درهم و مقدار كمى پارچه آورده است و مىخواهد كه به عنوان سهم امام به امام(ع) رسانده شود، محمّدبن على نيشابورى گفت: من خجالت مىكشم كه اين مقدار ناچيز را به امام(ع) بدهم. شطيطه گفت: آنچه بر ذمّه من مىباشد همين است و من دوست ندارم خداوند را ملاقات كنم و از سهم امام(ع) چيزى درگردن من باشد، تو فقط واسطهاى، اين را به آن بزرگوار برسان.
محمّد بن على نيشابورى به مدينه آمد، يكى از كسانى كه ادعاى جانشينىِ امام صادق(ع) را داشت عبدالله افطح بود كه پس از امتحانِ او دريافت كه او امامِ حق نيست. (خيلى غصه دار شد كه نمىتواند امام را به راحتى بيابد كه ناگاه) صداى نوجوانى را شنيد كه به او چنين گفت: آنكس را كه مىخواهى اجابت كن! پس او را به خانه حضرتِ موسى بن جعفر8 برد. محمّدبن على نيشابورى مىگويد: وقتى خدمت حضرت رسيدم فرمود: چه زود مأيوس شدى، چرا سراغ دگران مىروى، من حجت خدا و ولى الله هستم و جواب تمامى نامهها را دادهام. (مىگويد: چند عدد از آن نامهها را بازكردم، با كمال تعجّب ديدم جواب سؤالها داده شده است!) سپس امام(ع) فرمود: آن يك درهمِ شطيطه را بياور كه در فلان جا گذاردهاى و همچنين آن پارچهاى را كه او داده است. او مىگويد: از سخنان حضرت مبهوت شده بودم. و امانت شطيطه با بقيّه اموال را خدمت حضرت آوردم. حضرت اموال را قبول نكرده و فرمودند: به صاحبانش برگردان. و فقط آن يك درهم و پارچه كم شطيطه را قبول كردند. (آرى درآمدهاى مشروع، با خمس، حلال و پاك شده و قابل تصرّف مىگردد؛ امّا درآمدهاى نامشروع، با دادن خمس حلال نمىشود.) سپس حضرت حرفهايى كه بين من و شطيطه در ارتباط با كمى اموال ردّ و بدل شده بود بيان كردند و فرمودند: سلام مرا به شطيطه برسان و اين كيسه را كه حاوى چهل درهم است به او بده و پارچهاى نيز مرحمت كردند و فرمودند: اين هديّه من براى شطيطه است آن را براى كفن خود بگذارد؛ زيرا پنبه آن از مكانى است كه به نام (مادرمان) فاطمه(س) مىباشد كه خواهرم «حليمه» آن را آماده نمودهاست و به او بگو: از زمان رسيدن تو به نيشابور او نوزده روز بيشتر زنده نخواهد بود، و من خودم براى نماز خواندن بر بدنش خواهم آمد و زمانى كه مرا ديدى مبادا به كسى چيزى بگويى.
محمّدبن على نيشابورى مىگويد: در همان تاريخ شطيطه از دنيا رفت و من حضرت را ديدم كه بر بدن او نماز خواندند.(21) (آرى خوشا به حال آنانى كه پاك زندگى كرده و زندگى پاك دارند و خوشا به حال بى بى شطيطه كه هنوز مزارش محلِّ زيارت خاص و عام در نيشابور است و خوشا به حال همه بانوان صالحه گذشته و حال.)
1- ميزان الحكمه، ج9، ص308.
2- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1790؛ استفتاآت امام، ج1، ص430، سؤال 263.
3- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1756؛ استفتاآت امام، ج1، ص384، سؤال 120.
4- استفتاآت امام، ج1، ص359، سؤال 46.
5- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 2، ص 194، سؤال 439.
6- همان، ص354، سؤال 33 و 65 - 69 و 72 و 74 و 83 و 173.
7- استفتاآت امام، ج1، سؤال 18 و 24 و 25؛ جامع المسائل آيهالله فاضل، ج1، ص193، سؤال 746؛ توضيح المسائل مراجع، كتاب الخمس، مسأله 1777.
8- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1753، 1763.
9- استفتاآت امام، ج1، سؤال 172 و 174؛ منهاج الصالحين حضرت آيهالله خوئى1؛ حضرت آيهالله سيستانى، كتاب الخمس، بحث ديون؛ العروه الوثقى، ج2، كتاب الخمس، مسأله 71.
10- توضيح المسائل مراجع، زير مسأله 1754.
11- همان، مسأله 1755.
12- همان، مسأله 1754.
13- همان، مسأله 1775 ؛ استفتاآت امام ج1، ص363، سؤال 50 و 51 و 60 و 89 و 105 و 106.
14- جامع المسائل آيهالله فاضل، ج2، ص193، سؤال 434.
15- همان، ص190، سؤال 729.
16- همان، ص193، سؤال 730.
17- استفتائات جديد، حضرت آيهالله مكارم، ج 1، ص 95، سؤال 316.
18- استفتاآت امام، ج1، ص362، سؤال 36 و 54 و 55 و 91 و 92 و 93.
19- همان، ص 417، سؤال 217.
20- همان، ص 371، سؤال 78.
21- بحارالانوار، ج48، ص74؛ رياحين الشريعه، ج4، ص 362.
زن و استقلال اقتصادى و مالى(1)
لِلرّجالِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنّسأِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبْنَ.(2)
مردان نصيبى از آنچه بهدست مىآورند دارند و زنان نصيبى. (و نبايد حقوق هيچيك پايمال گردد.)
در تفسير شريفِ اطيب البيان(3) در توضيحِ كلمه «نصيب» مىفرمايد: چه از منافِع دنيوى به تجارت و كسب و زراعت و غير اينها و چه از منافع اخروى از مثوبات بهواسطه ايمان و تقوا.
مسأله: (نفقه زن بر مرد با شرايطش واجب است و) در استحقاق نفقه شرط نيست كه زن نياز داشته باشد؛ بنابراين نفقه زن بر شوهرش واجب است گرچه زن از ثروتمندترين و بىنيازترين افراد باشد.(4)
سؤال: زنى چند سال قبل در خانه شوهر، علاوه بر انجام امور خانهدارى، فرش هم مىبافته و قيمت آن صرف در معاش و خريد لوازم خانه و تعميرات خانه مىشده است. ضمناً جهيزيهاى با پول شيربها كه قبلاً از شوهر گرفته، به خانه شوهر برده است، كه بعضى از آنها فروخته شده و بعضى مستهلك شده و از بين رفته، فعلاً شوهرش مىخواهد او را طلاق دهد. آيا زنِ مزبور حقّى دارد يا نه؟
جواب: در فرض سؤال، اموالى كه ملكِ زن بوده، اگر شوهر بدون اذن او فروخته و صرف در تعمير خانه يا لوازم ديگر كرده، ضامن است و فرقى در اين نيست كه از جهيزيه فروخته باشد يا از اموالِ ديگرِ زن، اما اگر زن به شوهر اذن داده كه از اموال او بفروشد، و مجّاناً چيزى را براى خود بخرد، يا مال او در اثر استعمال از بين رفته باشد شوهر ضامن نيست و اما فرشى كه براى شوهر بافته، اگر به قصد مجّانى بوده، حقِ مطالبه اجرت ندارد. و اگر به امر شوهر و به عنوان اخذ اجرت بافته است، استحقاق اجرت دارد.(5)
سؤال: زيد زوجه خودش را مطلّقه كرده است. قبل از اين كه جريان طلاق پيش بيايد، زوجه را مطابق عرف محلّى كارگرىِ شاليزار، به كار واداشته است، بفرماييد آيا دستمزد زوجه، به زوج تعلّق مىگيرد يا به زوجه؟
جواب: مزد كارِ زوجه متعلّق به خود زوجه است و به زوج مربوط نيست، مگر اين كه به او بخشيده باشد.(6)
سؤال: زنى كه با اجازه شوهر جهت مردم بهطور مزدى قالى بافته، آيا اين مزد قالى به شوهر مىرسد يا مال خودِ زن است؟
جواب: اجرت قالى بافى، ملك خودِ قالى باف است، مگر آن كه قراردادى در بين باشد.(7)
سؤال: مردى همسرش را طلاق داده است، زن مىگويد خدمات من در خانه تبرّعى نبوده، لذا مطالبه اجرت المثل مىكند، آيا ادّعاى زن مسموع است يا خير؟
جواب: از قضيّه مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى بهطور كلّى اگر زن به تقاضا و دستور شوهر كار كرده، و قصد تبرّع و مجّانى نداشته است، حق اجرت المثل دارد، و ادّعاى زن مسموع است، مگر اينكه بيّنه بر خلاف اقامه شود.(8)
سؤال: زن كارمندى است كه با اجازه شوهر كار مىكند و حقوق مىگيرد، آيا مىتواند حقوق خود را بدونِ اجازه شوهر مصرف كند، يا صدقه دهد، يا هديه به كسى بدهد، يا در تمام اين موارد، اجازه شوهر لازم است؟
جواب: تصرّفاتِ زن در اموالِ خودش جايز و صحيح است. حتّى اگر شوهر نهى كند. بلى در نذر اگر مزاحم حقوقِ شوهر باشد، نذرِ زن باطل است و لازم است با اجازه شوهر باشد.(9)
سؤال: آيا زنِ شوهر دار مىتواند از مال شخصى خود در موارد تبرّع بدون اجازه شوهر استفاده كند؟
جواب: اشكالى ندارد.(10)
1- تفسير نمونه، ج 17، ص 314.
2- نسأ، 32.
3- اطيب البيان، ج 4، ص 68.
4- تحريرالوسيله، ج2، كتاب النكاح، فصل فى النفقات، مسأله 19 ؛ منهاج الصالحين حضرت آيهالله خوئى1؛ حضرت آيهالله سيستانى ، كتاب النفقات.
5- مجمع المسائل حضرت آيهالله گلپايگانى1، ج 2، ص 250، سؤال 664؛ جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 1، ص 465، سؤال 1639.
6- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 1، ص 466، سؤال 1461؛ مجمع المسائل حضرت آيهالله گلپايگانى1، ج 2، ص 250، سؤال 666.
7- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 1، ص 466، سؤال 1641؛ مجمع المسائل، ج 2، ص 250، سؤال 666.
8- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 1، ص 466، سؤال 1644.
9- همان، سؤال 1043.
10- استفتائات جديد حضرت آيهالله مكارم، ج1، ص 236، سؤال 840.
حقوقى كه بر اموال زن تعلّق مىگيرد
اوّل: حج
سؤال: زنى مقدارى طلا دارد و از آن استفاده مىكند و مال ديگرى غير آن ندارد و اگر آنها را بفروشد توانايى رفتن به حج را خواهد داشت، آيا زيور آلاتِ زن مستثنا از استطاعت است يا اين كه به وسيله آنها زن مستطيع شده و بايد آنها را بفروشد و به حج برود و چنانچه مرده باشد بايد براى او نايب بگيرد؟
جواب: اگر داشتنِ زيور آلات براى او لازم نيست و نداشتن آن عيب نيست، مستطيع است و بايد به حج برود.(1)
مسأله: زنى كه مهريهاش وافى براى مخارج سفر حج هست و آن را از شوهر خود طلبكار است، اگر شوهرش تمكّن از اداى آن را ندارد، زن حقّ مطالبه ندارد و مستطيع نيست و اگر تمكّن دارد و مطالبه آن براى زن مفسدهاى ندارد با فرض اينكه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مىدهد، لازم است زن مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه مفسدهاى دارد مستطيع نيست و اختلاف فقها در مقدار مفسده است؛ بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) فرمودهاند: مثل اينكه ممكن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر شود؛ و بعضى مانند حضرت آيهالله مكارم فرمودهاند: حتى اگر منجر به طلاق نشود؛ ولى مشكلات مهمّى در زندگى او حاصل گردد، و بعضى مانند حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) فرمودهاند: مجرّد طلاق باعث عدم وجوب حج نيست. بلى اگر صرف مهريه در حج موجب شود كه زندگى او مختل شود، حج بر او واجب نيست و بعضى مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) فرمودهاند: در صورتى كه مطالبه براى او حرجى يا در آن خوف ضرر باشد حج بر او واجب نيست.(2)
مسأله: هرگاه زنى با كسب مىتواند مخارج خويش را متكفل شود و مخارج حجّش را نيز دارد و در صورت رفتنِ او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مىافتد اگر به زحمت افتادنِ شوهر موجبِ حرج براى زن نباشد مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانعِ استطاعتِ زن نمىشود.(3)
سؤال: زنى براى حج ثبت نام كردهاست؛ ولى شوهرش كه او هم استطاعت داشته به عللى ثبت نام ننمودهاست، آيا زن مىتواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد كه در آينده هر دو باهم ثبت نام نمايند يا نه؟
جواب: اگر زن مستطيعه است نمىتواند نوبت خود را به شوهرش بدهد؛ ولى اگر نوبت را به او داد، حجِّ شوهر صحيح است (ولى زن گناه كرده است).(4)
سؤال: خانمِ خانهدارى كه حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهايى را نمىدهد و مىگويد چون براى حج اسم مرا ننوشتهاى من اجازه نمىدهم، وظيفهاش چيست؟ و آيا بدون اجازه شوهر مىتواند به حج برود يا نه؟
جواب: در سفر حجِّ واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حجّ واجب خود را به جا آورد ولو اينكه شوهر او راضى به مسافرتِ او براى حج نباشد.(5)
دوم: نفقه پدر و مادر
سؤال: شخصى چند فرزند پسر و دختر دارد، آيا نفقه او بر خصوص پسر بزرگ واجب است، يا فرقى ندارد و بر همه است؟
جواب: در باب نفقه و تأمين مخارج، فرقى بين پسر و دختر و بزرگ و كوچك نيست؛ بلكه بر همه فرزندان واجب است كه مشتركاً و به طور مساوى نفقه پدر و مادر را تأمين و آنها را اداره كنند. بلى چنانچه بعضى از فرزندان قدرت مالى ندارند تكليفى ندارند و در اين صورت فقط بر آنانكه توان دارند واجب است.(6)
سوّم: بدهىها و جريمههاى شرعى
سؤال: بدهىهاى شرعى زن، مانند كفّاره روزه يا كفّاراتى كه احياناً در حج و عمره واجب مىشود؛ آيا بر شوهر است؟
جواب: خير. اين قبيل بدهىها بر شوهر نيست و اگرزن مال دارد، بر خودش واجب است و الاّ تكليفى ندارد.(7)
سؤال: زنى به واسطه مريض بودن درماه رمضان روزه نگرفته و تا ماه رمضان بعدى قضاى روزهها را هم نگرفته يا آن كه عصياناً روزه خود را خورده است و تمكّن به كفّاره هم ندارد غير از مهريّهاى كه از شوهر طلبكار است آيا واجب است از مهريّه به اندازه كفّاره از شوهرِ خود گرفته و اداى كفّاره نمايد يا خير؟
جواب: كفّاره واجب است ولو اينكه از مهريّه بگيرد و بپردازد.(8)
چهارم: خمس
سؤال: من دخترى هستم كارمند آموزش و پرورش، خرج مادر و خواهرم به عهدهام مىباشد، تا به حال خمسى پرداخت ننموده، و سالى براى خود تعيين نكردهام در اين باره از كسانى پرسش نمودهام كه گفتهاند چون سال نداشتهام به كليّه وسايل زندگى خمس تعلّق مىگيرد؛ بدين جهت صورت وسايل زندگى ام را كه قبلاً خريدارى كردهايم به شرح زير به اطّلاع مىرسانم: دو تخته فرش، مقدارى وسايل آشپزخانه، وسايل ديگر زندگى،...، خانهاى هم جهت سكونتِ خودم و برادرم با خانوادهاش از طريق گرفتن وام با هم خريدارى نمودهايم كه در حال حاضر هر ماهه من و برادرم مبلغى بابت قسط اين وامها مىپردازيم ضمناً سال گذشته هم به مقدار بيست هزار تومان ديگر جهت تعمير خانه از بانك وام گرفتهايم؛ خواهشمند است با اين اطّلاعات كه در اختيار شما گذاشتم، براى من روشن بفرماييد چه مبلغى بايد خمس بپردازم، در ضمن در اين زمينه سؤالاتى نيز دارم كه اميدوارم جواب آنها را عنايت بفرماييد:
.1 آيا مىتوانم ماهيانه به طور قسط خمس را بپردازم، چون مىدانم برايم امكان اين كه يكجا بپردازم نيست؟
.2 آيا سالى را كه تعيين مىكنم، مىشود هر وقت باشد، يا اين كه بايد ماه مشخصّى از سال باشد؟
.3 اگر كسى را بشناسيم كه سيّد باشد و احتياج داشته باشد، مىتوانيم خودمان خمس را به او بدهيم يا اين كه بايد به حاكمِ شرع داد كه پرداخت كند؟
.4 اگر حاكم شرع، خودش مقلّد امام نباشد، مىتوان خمس را به او داد؟
.5 كفّاره روزه را به كسى كه مقلّد امام نيست دادهام كه از طرف من وكالت داشته باشد به مستحق بپردازد، آيا قبول است؟
.6 وسايلى كه نامشان برده شده،قبلاً خريدارى شده، آيا خمس را بايد به قيمت قبلى بدهم يا قيمتِ فعلى؟
.7 آيا به وسايلى كه جهت جهيزيه خريدارى شده چون نمىتوانستم يكجا خريدارى كنم، كم كم خريدارى كرده و نگه داشتهام براى خواهرم، خمس تعلق مىگيرد؟
جواب: اگر اجناس مذكوره را از حقوق در وسط سال تهيه كردهايد و به قدر شأن و نياز باشد، خمس واجب نيست و همچنين آنچه به واسطه وام تهيه شده و از مايحتاج زندگى باشد، از قبيل خانه و تعمير آن، خمس ندارد.
پاسخ 1: به يكى از نمايندگان اينجانب مراجعه(كنيد) و با دستگردان كردنِ خمس با او، تدريجاً بپردازيد.
پاسخ 2: سال از وقتى شروع مىشود كه اوّل حقوق، به شما رسيده و پايان سال، گذشت يك سال كامل از آن وقت مىباشد.
پاسخ 3: سهم سادات (نصف خمس) خود را مجازيد به سيد فقير بدهيد.(9)
پاسخ 4: خمس بايد به مرجع تقليد و يا نمايندگان او برسد، كه از طرفِ او اجازه در وجوهِ شرعيه دارند.
پاسخ 5: اگر اطمينان داريد كه به طورى كه در شرع مقرّر است به مصرف رسانده، كافى است.
پاسخ 6: هر چه متعلّق خمس است بايد به قيمت فعلى حساب شود.
پاسخ 7: خمس واجب نيست، مگر بدانيد كه از پولى كه سال بر آن گذشته تهيه شده.(10)
سؤال: خانمى با دو فرزند خود زندگى مىكند و خرج معاش خود را از راه سرمايهاى كه دارد به دست مىآورد، اگر اين سرمايه را به كسى كه خمس مالش را نمىدهد، داده باشد تابراى او كار كند، وضع پولى كه از اين راه به دست مىآيد چيست؟
جواب: اگر با پول غير مخمّس مخلوط نشده باشد مانع ندارد و الاّ بايد از حاكمِ شرع اجازه بگيرد.(11)
سؤال: تا كنون مدتى تمام حقوق خود را پس انداز مىكردهام تا در موقع لزوم (ازدواج) از آن استفاده كنم و مقدارى از آن را نيز به برادرم قرض دادهام تا در موقع مناسب آن را پس بگيرم، وظيفهام نسبت به خمس حقوقم چيست؟
جواب: هر مقدار از حقوق كه پس انداز كردهايد و سال بر آن گذشته خمس دارد، هر چند بعد از سال آن را قرض داده باشيد بلى اگربين سال قرض داده باشيد، هر وقت وصول شد بايد خمس بدهيد.(12)
سؤال: آيا به جهيزيه زنى كه به خانه شوهر آمده، و پدرش خمس مالش را نپرداخته خمس تعلق مىگيرد يا خير؟
جواب: اگر يقين نداشته باشد كه در جهيزيه خمس است، لازم نيست خمس بدهد و اگر يقين دارد بايد به حاكم شرع مراجعه كند و در صورت پرداخت خمس يا اجازه، مىتواند در جهيزيه تصرف نمايد.(13)
1- استفتاآت امام، ج 1، ص 438، سؤال 14.
2- مناسك حج محشّى، چاپ حج و زيارت سال 1377، ص40، مسأله 47.
3- همان، مسأله 53.
4- همان، ص52، مسأله 73.
5- همان، مسأله 87.
6- جامع المسائل آيهالله فاضل، ص 396، سؤال 1048؛ استفتائات جديد حضرت آيهالله مكارم، ج1، ص237، سؤال 845.
7- جامع المسائل آيهالله فاضل، ص 399، سؤال 1053؛ منهاجالصالحين حضرت آيهالله خوئى1؛ حضرت آيهالله سيستانى، كتاب النفقه.
8- استفتاآت امام، ج 2، ص490، سؤال 18.
9- اين اجازه خصوصى است و ديگران بايد هر كدام براى مصرف سهم سادات كسب اجازه كنند و در غير اين صورت نمىتوانند شخصاً آن را به كسى بپردازند.
10- استفتاآت امام، ج1، ص 390، سؤال 138.
11- همان، ص 418، سؤال 221.
12- همان، ص 351، سؤال 20.
13- همان، ص 353، سؤال 26.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید