قند در دلشان آب شده است . برای همچین روزی، روز شماری میکنند.دوست دارند به هر نحوی شده است در این روز قدر دانی کنند. میز و نیمکت های چوبی خالی ،تمیز و مرتب در سکوتی سرشار از هیجان قرار گرفته اند و منتظرند تا این سکوت را بشکنند...
دانش آموزان صف به صف وارد کلاس می شوند. کلاس پر می شود از شادی و نشاط، شلوغی و سر و صدا،شیطنت های کودکی و ...
بچه ها ساکت.... خانم معلم داره میاد...
حالا تمام کلاس سراپا انتظار می ایسند تا تو وارد شوی، به حرمت حضورت همه قیام می کنند،به مهربانی و دانشت درود می گویند...
تو وارد می شوی و از ذره ذره وجودت، نفست، معلوماتت جان میگذاری و پای تخته های چوبی کلاس گچ میخوری تا بذر واژه ها را در ذهن بچه ها بپاشی...
امروز روزیست که نه تنها دانش آموزانت بلکه تمام ملت به حرمت شکوهت قیام می کنند. امروز میخواهم از معلم بگوییم. از کسی که هنوز حضورش را در دل احساس میکنم و نوشتن و خواندن و تمام معلوماتم را مدیون او هستم. امروز میخواهم از آموزگاری بگوییم که رنگ چهره اش گهگاه از فرط خستگی زرد می شد اما خم به ابرو نمی آورد و با وقار می ایستاد و به سوالات بچه ها پاسخ می داد.
آری... امروز روز توست... تویی که معلم ریاضی بودی و نظم را به ما آموختی. معلم دینی بودی و انسانیت و گذشت را به ما آموختی... معلم ادبیات بودی و ادب را به ما آموختی...اگر امروز به جایی رسیده ام همه را مدیون زحمات تو خواهم بود.. آیا می توانم تو را وصف کنم...به راستی که شغل معلی شغل انبیا است.پس چگونه می توانم درباره کرامت و جایگاهت بگویم...
امروز روز کسیست که حس مسئولیت در شغل او موج می زند . معلم زنی که بار مسئولیت منزل و فرزندانش را بر دوش دارد حالا باید مسئولیت تعداد زیادی از بچه هایی را بر عهده بگیرد که از خانواده های متفاوت و با تربیت های مختلفی وارد جامعه ی کوچکی (مدرسه) شده اند.معلمان زن در انجام وظایف خود بسیار مسئولیت پذیر هستند و گاهی چند نقش را در مدرسه بر عهده می گیرند. گاهی مادری مهربان و دلسوز می شوند برای دانش آموزانی که برای فرار از شرایط سخت خانواده به مدرسه پناه آورده است، گاه معلمی نمونه برای رشد و تربیت دانش اموزان و گاهی مدیری که زمان و زندگی دانش اموزانش را به بهترین نحوه ممکن اداره و مدیریت می کند لذا همین حس مسئولیت یکی از عوامل فرسودگی شغلی به شمار می رود که بهداشت روانی معلم را سخت تحت تاثیر قرار می دهد.
برای درک سختی این شغل کافی است خود را جای معلم زنی بگذارید که هر روز در حال سرو کله زدن با بچه های بازیگوشی است که باید کلاس را ساکت کند و درس بدهد. ساکت کردن یک بچه هم کار آسانی نیست اینکه دیگر یک کلاس است!. گاهی برخی از مادران حوصله ی نگه داشتن و درس دادن به فرزند خودشان را هم ندارند حال تصور کنید یک معلم زن هستید که گاهی برای ساکت کردن کلاس صدایش بالا می رود. نفسش میگیرد.حنجره اش می سوزد... شروع به تدریس میکند... امتحان میگیرد و برگه ها را تصحیح میکند... با خستگی تمام به خانه می رود و در همان حال که هنوز صدای سر و صدای بچه ها در گوشش است به درست کردن شام خوشمزه و بازی جدید با فرزندش فکر می کند... در همین حال که به خانه می رسد به ساعت نگاه می کند... آخ یک ساعت دیگر فرزندم می آید ... باید زودتر ناهار را درست کنم... با همان لباس های بیرون شروع میکند به غذا درست کردن ...میز ناهار را آماده میکند و یک نگاهی به آینه می اندازد؛ با چهره ی درهم و خسته خود مواجهه می شود... موهایش را شانه می زند و با کمی آرایش چهره ی خسته اش را پنهان می کند تا با نشاط به استقبال فرزند و همسرش رود... این کار هر روز و هروز تکرار می شود... به راستی که جایگاه تمام معلمان جامعه علی الخصوص معلمان زن ستودنی است.
تنها می توانم در این روز در برابر مقامت سر تعظیم فرود آورم و از پیشگاه خداوند متعال مسئلت دارم تا سایه ات همچنان بر سر دانش آموزان امروز ، فردا و نسل آینده پایدار باشد و به برکت وجود تو روز به روز شاهد پیشرفت های علمی در جامعه باشیم ...
با آرزوی موفیت و سربلندی برای تمام معلمان عزیز سرزمینم …
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید