روانشناسي احساس چيست ؟
تمام اطلاعاتي که ما از جهان پيرامون خود داريم از طريق حواس ما بدست ميآيد. حواس ، ما را از خطرات احتمالي آگاه ميسازد و اطلاعات لازم را براي تفسير رويدادها و پيش بيني آينده در اختيار ميگذارد. همچنين از راه حواس است که لذت و درد را احساس ميکنيم، رنگها را تشخيص ميدهيم.
همه اين اطلاعات به ما کمک ميکنند تا فرآيندهاي پيچيدهتري چون ادراک و شناخت را داشته باشيم. در واقع بدون حواس اين فرآيندها نيز اتفاق نخواهد افتاد و ما نخواهيم توانست تواناييهاي ديگر ذهني خود را بکار بگيريم.
با توجه به علاقهاي که روانشناسان به بررسي اينگونه فرآيندهاي پيچيده و درک آنها دارند در مرحله اول لازم به نظر ميرسد که از گامهاي اوليه آغازين اين فرآيندها اطلاعات کامل داشته باشند. از اينجاست که به بررسي چگونگي احساسات انسان ميپردازند. روانشناسان احساس تلاش ميکنند از راه پروژهش کاربردي در زمينه فرآيندهاي حسي سعي دارند توانايي تمييز و تفسير محرکهاي حسي را در آدميان تعيين کنند تا اين توناييها بر الزامات تکاليف گوناگون منطبق شود.
موضوعات مورد بحث در روان شناسي احساس
بينايي
دستگاه بينايي انسان از چه اجزايي تشکيل يافته است؟ چگونه اين اجزاء فعاليت ميکنند و فعاليت آنها چه ارتباطي با يکديگر دارند؟ انطباق با تاريکي چگونه اتفاق ميافتد؟ پديده زنگ بيني به چه صورت است و چگونه رنگها را تشخيص ميدهيم؟ نظريههاي مختلف در رنگ بيني کدامها هستند؟
ابعاد روانشانسي رنگ ، مساله کوررنگي ، ردهاي تصويري طرح بيني و تفکيک ديداري ، پردازش عصبي طرحها ، بازشناسي طرحها و … از جمله مباحثي هستند که در بخش مربوط به بينايي توجه روانشناسان احساس را خود جلب کردهاند. همچنين روانشناسان احساس در پي آنند تا ارتباط اين حس را با فرآيندهاي ديگر ذهني مثل تفکر ، حافظه و … مورد بررسي قرار دهند. در اين راستا مبحث حافظه تصويري و تفکر مطرح ميشود.
شنوايي
دستگاه شنوايي انسان از چه اجزايي تشکيل يافته است؟ به چه محرکاتي پاسخ ميدهند و اين محرکات چه ويژگيهايي بايد داشته باشند تا احساس شوند؟ نظريههاي مربوط به شنوايي ، تاثيرات روان شناختي صداها ، مساله سر و صدا و … از جمله مواردي هستند که مورد توجه و بحث و بررسي روان شناسان احساس هستند. در اين راستا روانشناسان سعي ميکنند بين ويژگيهاي شنوايي و ادراک ذهني ارتباط پيدا کنند.
بويايي
بويايي از نظر تکاملي يکي از ابتداييترين و مهمترين حسهاست. هر چند که ظاهرا اهميت آن کمتر از بينايي و شنوايي به نظر ميرسد، اما اندام حس بويايي جايگاه برجستهاي را در مغز اشغال ميکند. جايگاهي شايسته ، حسي که بايد بر رفتار فرمان براند. از آنجائيکه بويايي از هر حس ديگر به شيوه مستقيم با مغز ارتباط دارد، از لحاظ کارکردهاي روان شناختي نيز بسيار مورد توجه بوده است.
شناسايي اجزاء دستگاه بويايي ، مناطق مغزي درگير در حس بويايي و کارکردهاي روان شناختي بويايي مثل تأثير آن در يادگيري ، حافظه و ادراک از موارد مورد بحث در حيطه روان شناسي احساس است.
به عنوان مثال ، دانشمندان دريافتهاند که حشرات و بعضي از جانوران راههاي بالاتر از حس بويايي براي برقراري ارتباط استفاده ميکنند. اين جانوران نوعي ماده شيميايي به نام فرومونها از خود ترشح ميکنند و در هوا پخش ميشود و همنوعان جانور را بسوي او جذب ميکند.
شواهد، حاکي از آنست که بقاياي تحولي نوعي فرومون ممکن است بر رفتار آدميان نيز اثر بگذارد. يکي از اين تاثيرات در رفتار جنسي ميمونها و انسان ديده شده است.
تأثيرات فرمونها هر چند به اندازه تاثير آنها در جانوران ردههاي پايينتر نباشد، چرا که عوامل فردي و اجتماعي ديگر در اين امر نقش دارند، اما هر چند خفيف هنوز در آدميان در کار است. سازندگان انواع ادکلنهاي زنانه و مردانه از اين يافته روانشناسي احساس کمک ميگيرند.
تداعي يک سو با شرايط و موقعيتهاي خاص و همچنين به ياد آوردن خودبخود يک بو و احساس آن از مطالب ديگر مورد بررسي در روانشناسي احساس بويايي است.
حتما به ياد داريد که گاهي يک بوي خاص انواعي از خاطرات را براي شما زنده ميکند، اينکه چه ارتباطي بين اين خاطرات و بو وجود دارد در حوزه روانشناسي احساس قابل بررسي است.
علاوه بر اين بخاطر آوردن احساس آن در ذهن به عنوان يک مساله جالب مورد توجه است. آيا اين بو همان تأثيرات عصبي يک بوي واقعي را بر ميانگيزد يا نه؟ چه عواملي در به يادآوري آن سهيم هستند؟ در قلمرو احساس مطرح هستند.
چشايي
بررسي اجزا درگير حس چشايي ، ارتباط آنها با ادراک چشايي ، تأثيرات رواني از بين رفتن چشايي و تفاوتهاي فردي در ادراک چشايي از جمله مباحث مورد علاقه روانشناسي احساس است.
تفاوتهاي فرهنگي در ترجيحات مربوط به مزهها نيز اغلب مورد بحث و جالب توجه روانشناسان بوده است. برخي از فرهنگها گرايشات بيشتري نسبت به يک مزه نشان ميدهند. به نظر ميرسد ترجيحات چشايي به مسائل فرهنگي ، جغرافيايي ، آب و هوا و … ارتباط دارد.
حسهاي پوستي
فشار ، درد ، گرما و سرما حسهاي اصلي پوستي هستند. احساسات ديگر پوستي مثل خارش ، غلغلک ، درد تند و تيز ، درد آرام آميزههاي مختلفي از همان چهار حس اصلي هستند. بررسي ماهيت روان شناختي اين احساسات اغلب مورد توجه روانشناسان است.
آگاهي از شيوه عمل اين حواس روانشناسان در بررسي پديدههاي پيچيدهتري مصل درک يک حس پوستي در شرايطي که محرک واقعي وجود ندارد ياري کرده است.
حس جنبش و تعادل
در واژگان روزمره واژهاي وجود ندارد که بيانگر دستگاه حسي بخصوصي باشد که ما را از موقعيت و جنبش اعضاي بدن خويش آگاه کند. به زبان اين حس را حس جنبش ميخوانند، يعني حس مربوط به ماهيچه ، زردپيها و مفصلها.
اگر حس جنبش نبود کار حفظ موقعيت بدن و راه رفتن ، بالا رفتن و کنترل حرکات ارادي از قبيل دراز کردن دست و يا چنگ زدن دستکاري بسياري دشوار ميشد. معمولا چندان توجهي به اين حس نداريم تا اينکه تصادفا پايمان به خواب ميرود و متوجه ميشويم که راه رفتن بدون اطلاع از تماس پا به کف تا چه حد سخت است.
حس تعادل نيز به عنوان همکار حس جنبش با موقعيت کل بدن در ارتباط است و جهت گيري بدن در فضا از تنظيم ميکند.
ارتباط روانشناسي احساس با ساير حوزهها
روانشناسي احساس با ساير حوزههاي روانشناسي ارتباط عميق دارد، بطوري که يافتههاي آن اغلب مورد استفاده در زمينه روانشناسي باليني ، روانشناسي صنعتي و سازماني بوده است.
ارتباط آن با حوزه روانشناسي فيزيولوژيک و روان شناسي ادراک بسيار عميقتر از ساير حوزههاي روان شناسي است. در حوزه روانشناسي تفاوتهاي فردي نيز از يافتههاي روانشناسي احساس استفاده فراوان ميشود.
در يگر شاخههاي علمي روانشناسي احساس با علوم زيستي ، فيزيولوژي و علوم پزشکي ارتباط نزديک دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید