پيشرفت هاي علمي ، تکنولوژي و صنعت در چند قرن اخير با سرعتي فزاينده ، باعث رفاه بيشتر انسان شده است.
ما در گرماي تابستان ، سرماي زمستان را به منزل مي آوريم، در سرماي زمستان نيز گرماي تابستان.
بادر دست گرفتن کنترل تلويزيون ، مي توانيم گوشه و کنار دنيا را بطور زنده به تماشا بنشينم.
ماشين، قطار، هواپيما و ... ،مفهوم فاصله را براي ما عوض کرده است.
جارو برقي، ماکروويو، لباسشويي ، ظرفشويي ، يخچال ، اجاق گاز ، کامپيوتر و اينترنت و هزاران وسايل برقي و الکترونيکي تمام اتوماتيک ، منجر شده است که هم کارها آسانتر گردند و هم در وقت صرفه جويي شود.
ولي با وجود تمام اين رفاه و امکانات ، چرا روز به روز احساس آرامش و خوشبختي در ما کمتر مي شود؟!
لطفاً خواندن اين مطلب را همن جا متوقف کنيد و با تمام هوش و اطلاعات خود به اين سئوال پاسخ گوئيد!
چرا هنوز وقتي مي خواهيم به آرامش برسيم ، به کوه و دشت و دريا مي زنيم و به روستا و طبيعت بکري مي رويم که کمتر اينگونه رفاه ها در آنجا موجود است؟!
آيا واقعاً تکنولوژي ، صنعت و رفاه ، موجب از بين رفتن آرامش انسان مي شوند؟!
آيا رفاه ، همان آرامش است؟
آيا با رفاه به آرامش مي رسيم؟
آيا رفاه زمينه ساز آرامش است؟
آيا رفاه با آرامش در تعارض است؟
آيا اصولاً آرامش انسان با رفاه رابطه دارد؟
بدون پاسخگويي به سئوالات بالا قادر نيستيم ، آرامش را در آغوش بکشيم.
رفاه بيشتر با کيفيت مسير زندگي مرتبط است در حاليکه آرامش وابسته به هدف و معناي زندگي است.
رفاه يک شرايط بيرون از ماست و اسباب و وسايل و امکاناتي است که در پاسخ به نيازهاي بيشتر فيزيکي ما، کاربرد دارد.
ليکن آرامش يک ديد و حس در درون ماست و برداشت ما از موقعيتي هست که داريم.
در حاليکه رفاه بيشر به جنبه سخت افزاري نظر دارد و به تکنولوژي و امکانات بيروني وابسته است؛ آرامش جنبه نرم افزاري دارد و با اهداف ، طرز تفکر و احساس دروني فرد مرتبط است.
رفاه بيشتر با کيفيت مسير زندگي مرتبط است در حاليکه آرامش وابسته به هدف و معناي زندگي است. شما اگر يک اتومبيل آخرين مدل داشته باشيد ممکن است سفر راحتي انجام دهيد ، ولي هدف سفر شما ممکن است يک جشن عروسي يا يک مراسم عزا باشد. و اين هدف و مقصد است که روي حالات ، روحيه و آرامش شما تاثير مي گذارد، نه مدل ماشين شما.
اکنون به رابطه رفاه و آرامش بر مي گرديم؛ با اين وصف، امکانات، وسايل و رفاه ، مسير زندگي را سهل و آسان مي کنند ، ولي براي کسب آرامش بايد روي معنا و هدف زندگي تامل کرد.
اگر وقت اين افکار فلسفي را نداشته باشيم يا لزومي نبينيم که هدف و معناي زندگي خود را جستجو کنيم؛ پس نمي توانيم آرامش را به آغوش بکشيم . ( در واقع نمي خواهيم که آرامش را تجربه کنيم)، چون بي هدف شده و سرگردان مسائل روزمره مي گرديم.
تا وقتي که تمام انرژي خود را در مسير و در امکانات و رفاه متمرکز کنيم ، سهم کمتري به آرامش مي رسد. همواره لازم است ، بخشي از افکار ، انرژي و توان خود را صرف جهت يابي هدف و معناي زندگي خود بکنيم.
امکانات، وسايل و رفاه ، مسير زندگي را سهل و آسان مي کنند ، ولي براي کسب آرامش بايد روي معنا و هدف زندگي تامل کرد.
روانشناس و مشاور مي تواند در اين بعد اخير به مراجعان کمک کند. يعني کمک کند مراجعان اهداف و معناي زندگي خود را بيابند و به آنها کمک نمايد تا موانع و مشکلات احتمالي مسير را رفع نمايند.
مشاور و روان شناس براي مراجعان، هدف و معناي زندگي را تعيين نمي کنند ، بلکه به آنها کمک مي کنند تا خود نسبت به معناي زندگي خود آگاهي و بينش بيابند و اين فهم معناي زندگي ( صرفنظر از ميزان رفاه مراجعان) ، به آرامش آنها کمک خواهد کرد.
رابطه رفاه و آرامش در زندگي شما چگونه است؟!
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید