امروز روز جهانی خانواده است. روز جهانی برای مفهوم زیبایی که با شنیدن آن احساسی از تعلق و دوست داشتن برایمان تداعی میشود. در طول هفته تمام تلاش خدمتگذاران شما در این بخش در این جهت است که در کنارتان باشد و کمکتان کند تا خانوادهای سالم و موفق داشته باشید که در این صورت هم خودتان از زندگی لذت میبرید و هم موفقیت فرزندانتان را تضمین میکنید و هم کمک بزرگی به اجتماعمان کردهاید. این روز را به شما همراهان عزیز تبریک میگو ئیم و توجه شما را به مصاحبهای که به همین مناسبت برایتان با خانم دکتر بهرامی تهیه کردیم جلب میکنیم:
برای مطالعهٔ مصاحبهٔ قبل اینجا کلیک کنید.
- خانم دکتر بهرامی این مصاحبه قرار است برای روز خانواده آماده شود، تعریفی که شما از این مفهوم دارید، چیست؟
خانواده یعنی بنیانی که در آن تمام نیازهای اساسی انسانها اعم از عاطفی، روانی، جسمی و ... به شکل ایمن و سالم تأمین شود که البته برای تأمین این نیازها و روابط در داخل خانواده، قوانین و چهارچوبهایی مشخص وجود دارد. که البته با توجه به فرهنگها و شرایط از خانوادهای به خانوادهٔ دیگر کمی متفاوت است. خانواده یک موسسه کوچک با تأثیر گذاری بالاست و مانند همهٔ مؤسسات با کارکرد مناسب باید تابع قوانینی باشد. خانواده سالم کارکرد سلامت جسم و روان انسان را تضمین میکند و بسیار حیاتی است و به همین علت در طول تاریخ با تمام تغییراتی که بشر کرده است همواره خانواده و جود داشته و از اهمیت آن کم نشده است. امروزه ریشهٔ هر معضلی را که بررسی میکنند به اختلال در کارکرد خانوادهها میرسند. پس کار در این حوزه بسیار مهم است و بر کل جامعه تأثیر میگذارد.
برای حفظ نشاط خانواده در درجهٔ اول زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته باشند و اصطلاحاً به یک تویی رسیده باشند، یعنی فقط تو. اگر این احساس بهم بخورد، عشق و علاقهٔ بینشان بهم میخورد و وقتی عشق کم رنگ شود، فاصله زیاد میشود و خود این زیاد شدن فاصله احتمال عدم تعهد در طرفین را بیشتر میکند.
- حالا که صحبت از ارزش و اهمیت خانواده شد، تعهد داشتن در ارتباطات خانوادگی چقدر میتواند به حفظ این نهاد کمک کند؟
شما هر قرار دادی که میبندید به اصول آن متعهد میشوید. و اصلاً تضمین اصلی هر قراردادی میزان تعهد طرفین است به آن قرارداد. از آن جایی که ازدواج نیز نوعی قرار داد محسوب میشود و مهمترین و اثر گذار ترین قرار داد نیز میباشد، پس ضرورت تعهد در آن بیشتر احساس میشود.
برای حفظ نشاط خانواده در درجهٔ اول زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته باشند و اصطلاحاً به یک تویی رسیده باشند، یعنی فقط تو. اگر این احساس بهم بخورد، عشق و علاقهٔ بینشان بهم میخورد و وقتی عشق کم رنگ شود، فاصله زیاد میشود و خود این زیاد شدن فاصله احتمال عدم تعهد در طرفین را بیشتر میکند.
روی صحبت ما هم با خانمهاست هم با آقایان. اگر تعهد به طرف مقابل فراموش شود زندگی بهم میریزد و در چنین شرایطی فرزندان و کارکرد خانواده هم تحت تأثیر قرار میگیرند.
در دین اسلام که به آقایان اجازه داده شده، ازدواج مجدد داشته باشند هم شرایط سختی وضع شده که گویی اصل بر همان تک همسری است. شرط رعایت عدالت که عدالت همه جانبه را در بر میگیرد، شرطی بسیار سخت است که از عهدهٔ کسی بر نمیآید. اگر عدالت عاطفی رعایت نشود آن وقت احساس ناامنی و ترس در خانواده ایجاد میشود و این احساسها منجر به رفتار آسیب زا در طرف مقابل و فرزندان میشود. همسرانی که همسرشان به آنها خیانت کرده است نمیتوانند به وظیفهٔ مادری خود نیز به خوبی عمل کنند پس فقط همسر نیست که آرامشش فدای رابطهٔ سوم میشود بلکه فرزندان هم قربانی میشوند.
- آیا مسائل مالی در داخل خانواده مهم است؟
یکی از مسائلی که قبل از ازدواج باید راجع به آن شفاف صحبت کرد مسائل مالی است مثلاً قرار گذاشته شود اگر در آینده مسکنی خریداری شد، به نام طرفین باشد و...
در مواردی که طرفین از صفر زندگی خود را شروع میکنند، باید شریک هم باشند. گاهی زن شاغل است و درآمد خود را صرف زندگی میکند که خوب احتمال شریک بودن در اموال بیشتر است اما گاهی خانمی خانه دار است، بر مشکلات مالی همسر صبر میکند، با دانش و سیاست خود امور مالی خانواده را هدایت میکند و در مرور زمان خانواده و همسر از لحاظ مالی، شرایط بهتری پیدا میکنند. بدون شک چنین همسری باید شریک زندگی شوهر خود باشد و فرزندان از نحوهٔ تعامل مالی والدین، بهترین آموزش را برای زندگی خود میگیرند البته نباید مدام در خانوداه بحث مالی مطرح شود اما قوانین شفافی وجود داشته باشد و اجرا شود.
این بحث که اگر خانمها به همسرشان نیازمند باشند، بهتر است و باعث پیوند بیشتری بین آنها میگردد، اشتباه است زیرا اگر انسانی بر اساس نیازش در رابطهای ماندگار شود، ماندگاری درستی نخواهد بود و هر لحظه در رفتارش نبودش را نشان میدهد
اگر گرمای رابطهٔ زن و شوهر حفظ شود ما شاهد خانوادهٔ آرام و متعادلی خواهیم بود که فرزندان آن سالم و موفق رشد میکنند.
- در داخل خانواده نقشها و روابط مختلفی وجود دارد مثل زن وشوهری، والد و فرزندی و... کدامیک از این نقشها مهمتر است؟
بدون شک اولویت با ارتباط زن و شوهری است. زیرا احساس عاطفی گرم و مناسب بین زن و شوهر آنها را تبدیل به والدین خوب، توانمند، صبور و متعادل میکند. و همانطور که در گفتگوی قبلی بحث شد رابطهٔ زن و شوهری نیاز به مراقبت دارد و اگر این رابطه حفظ شود ما شاهد خانوادهٔ آرام و متعادلی خواهیم بود که فرزندان آن سالم و موفق رشد میکنند.
- با توجه به فرمایشات شما پس خانواده باید حفظ شود. آیا زمانی هست که منحل شدن خانواده به صلاح باشد؟ و شما به مراجعینتان توصیه کنید؟
زمانی هست که رابطهٔ زوجها با هم آنقدر آسیب زاست که هم به خودشان و هم به فرزندانشان آسیب میزنند. گاهی بچهها اگر با یکی از والدین زندگی کنند با سلامت بیشتری زندگی خواهند کرد- البته به ندرت اتفاق می افتد- و اگر با دو والد در شرایط پر استرس زندگی کنند آسیب بیشتری میبینند.
اما ما همهٔ راهها را آزمایش میکنیم از مشاوره تا تستهای سلامت روان و سعی میکنیم خانواده از هم نپاشد اما اگر به این نتیجه رسیدیم که جدایی تنها راه حل است، آن وقت پیشنهاد می کنبم.
هرگز گلایه از خانوادهٔ همسر را به همسرتان منتقل نکنید زیرا بسیار مخرب است بلکه مشکلتان را به عنوان یک فرد عاقل و بالغ خودتان با هم حل کنید.
- نحوهٔ ارتباط با خانوادهٔ همسر، چقدر در سعادت و رضایت از زندگی خانوادگی مهم است؟
بسیار مهم است. البته این بحثی نیست که بتوان در چند جمله خلاصه کرد اما باید گفت که ارتباط با خانوادهٔ همسرمان بسیار مهم است. مخصوصاً در فرهنگی مثل کشور ایران که افراد بعد از ازدواج ارتباط نزدیکی با خانوادهشان دارند، نمیتوان ارتباط مؤثر و مفیدی با همسر برقرار کرد در حالی که ارتباط با خانوادهاش آسیب دیده است اما به طور مختصر پیشنهاد میکنم هرگز و هرگز گلایه از خانوادهٔ همسر را به همسرتان منتقل نکنید زیرا بسیار مخرب است بلکه مشکلتان را به عنوان یک فرد عاقل و بالغ خودتان با هم حل کنید.
- در گفتگوی قبلی که با هم داشتیم چند نفر از خواندگان تبیان سوالاتی را مطرح کرده بودند که قول دادیم جوابشان را از شما بپرسیم. اولین سؤال خانمی پرسیده بودند که دخترشان در سال اول دبیرستان با پسری عقد کرده است و پسر هم اخلاق خوبی دارد اما دختر نسبت به همسر سرد شده و علاقه ندارد؟ چه کار باید کرد؟
اولین چیزی که برای ازدواج مناسب مطرح است، انتخاب درست در سنی است که فرد به تعقل رسیده و ثبات عاطفی پیدا کرده است. سن 15 سال برای دختر خانمها برای ازدواج زود است و او هنوز به ثبات عاطفی نرسیده است، باید به فرزندانمان کمک کنیم تا در سن مناسب مهمترین انتخاب زندگیشان را بکنند اما راجع به این مورد که ازدواج صورت گرفته بهتر است به همسر این خانم گفته شود که با ارضای عاطفی صحیح، توجه، ابراز عواطف (کلامی، غیر کلامی) به او بفهماند که اولین اولویت زندگی اوست و به مرور فرصت دهد عشق و علاقهای با ثبات ایجاد شود.
اولین چیزی که برای ازدواج مناسب مطرح است، انتخاب درست در سنی است که فرد به تعقل رسیده و ثبات عاطفی پیدا کرده است.
- چند نفر از کاربران از کم حرفی شوهرشان گله داشتند و اینکه آنها مجبور هستند با دیگران درد و دل کنند،
کم حرفی که منافاتی با درد و دل کردن طرف مقابل ندارد چون انسان کم حرف یعنی دو گوش شنوا. اما ما گاهی به دنبال شنوندهای فعال هستیم، به دنبال همدردی هستیم که در حین درد و دل ما با ما گفتگو کند و در این صورت بهتر است در فضایی صمیمی به همسرمان بگوئیم خواهان همدردی با او هستیم و به مرور به او آموزش دهیم چگونه با ما همدردی کند. در اکثر مواقع دیده شده است آقایان به مرور زمان و در اثر تعامل با همسرشان چگونه گوش کردن، آنگونه که همسرشان را ارضاء کند، را آموختهاند.
دکتر بهرامی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید