بارها و بارها شنيده ايد که برخي از شوهران وقتي در بيمارستان مي شنوند که همسرشان دختر به دنيا آورده، نسبت به همسر خود بي توجهي و بدرفتاري مي کنند. اکنون که پيشرفت علم پزشکي مي تواند جنسيت دختر و پسر را چند ماه زودتر از زمان زايمان مشخص کند، برخي از زنان باردار از ترس بد اخلاقي شوهرانشان ترجيح مي دهند تا موقع زايمان از جنسيت فرزند خود مطلع نشوند و به اين ترتيب براي چند ماه بد اخلاقي هاي همسر خود را به تأخير مي اندازند. در ميان خانواده هايي که نسبتاً مدرن و امروزي هستند و يا حداقل اداي امروزي ها را در مي آورند و مي گويند براي ما دختر و پسر فرقي ندارد، به محض اينکه نتيجه ي سونوگرافي از وجد فرزند پسر خبر مي دهد، گل از گلشان شکفته مي شود و در دل خود احساس شعف مي کنند. اگرچه به زبان مي آورند که دختر يا پسر فرقي نمي کند! بچه بايد سالم و صالح باشد و اگر در مقابل بشنوند که فرزندشان دختر است، سعي مي کنند ناراحتي خود را بروز ندهند و به اين جمله بسنده مي کنند دختر چه عيبي دارد!
از شخص وکيلي که خانمش براي بار دوم باردار شده و فرزند اول وي نيز پسر بود، پرسيدند که؛«دوست داري فرزند دومت دختر باشد يا پسر؟» در جواب گفت:«باز هم دوست دارم که پسر باشد آن هم به خاطر اينکه پسر در شرايط جامعه ي امروز بهتر مي تواند به حقش برسد.» هر چند که فرزند دوم نيز دختر از آب در آمد و علاقه ي پدر به او کمتر از فرزند اول نبود.
گاهي اوقات نيز وقتي از سرپرست برخي از خانواده ها سؤال مي شود چند فرزند داري؟ در پاسخ فقط فرزندان پسر خويش را مي شمارند. براي همين وقتي مي خواهيد پاسخ صحيح دريافت کنيد، بايستي بپرسيد چند فرزند پسر و چند فرزند دختر داريد؟
تا همين سي، چهل سال پيش زندگي مادر بزرگ ها و مادرانمان همين گونه بود. آن موقع همه آرزو داشتند فرزندشان پسر شود و اگر کسي دختردار مي شد، همه برايش دلسوزي مي کردند و انگار که مصيبتي بر او وارد شده باشد، تسليت مي گفتن. خيلي ها حتي اسم زن و دخترشان را صدا نمي کردند و به آنها ضعيفه يا منزل مي گفتند و اجازه نمي دادند آنها به تنهايي از خانه خارج شوند، اما اگر پدري در آن زمان دخترش را دوست مي داشت و با او به اين طرف و آن طرف مي رفت، همه او را شماتت مي کردند.
نقل است که شخصي نزد اما صادق(عليه السلام) رفت و گفت: «همسر من باردار است، دعا کنيد پسر باشد.»
امام فرمودند: «من دعا مي کنم اما تو در مقابل، به سؤال من جواب بده. اگر خدا از تو مي پرسيد که دوست داري جنسيت فرزندت را خدا تعيين کند يا تو، چه جوابي مي دادي؟» جواب داد:«خدا.» حضرت فرمودند: «پس خداوند انتخاب خود را کرده.» به خاطر داشته باشيد دعا کردن غير از تعيين تکليف براي خداست.
تفاوت قائل شدن ميان پسر و دختر از عصر جاهليت به يادگار مانده است؛ همان عصري که مردمش در اصل انسان بودن زن، ترديد داشتند از دختردار شدن احساس شرمندگي و حقارت کرده و دختران بي گناه را زنده به گور مي کردند.
اما اسلام با اين افکار غلط مبارزه کرد و زن و مرد را يکسان قرار داد. روايت از پيغمبر اسلام است که فرمودند: «بهترين فرزندان شما دختر هستند.» و همچنين فرمودند: «هر کس سه دختر يا سه خواهر داشته را اداره کند، بهشت برايش واجب است.» کارشناسان امور تربيتي، دلايل متفاوتي را در فرق گذاشتن ميان پسر و دختر در گذشته ذکر مي کنند. به بيان آنان، در جوامع سنتي مثل روستاها و شهرهاي کوچک، حوزه ي فعاليت پسران گسترده تر است و پسران در کنار پدر به شغل کشاورزي، کارگري، تجارت و... اشتغال داشته و به اصطلاح عصاي دست پدر بوده اند، اين امر باعث شده پدر، پسر را حامي خود براند و او را بر دختر مقدم بدارد.
آنان در بيان دليل ديگر مي گويند: عدم خودباوري دختران و زنان نيز اين ذهنيت را در جامعه ايجاد کرده که مردها قابليت بيشتري دارند. جامعه ي بانوان با خودباوري و اعتماد به نفس و حضور در صحنه هاي مختلف، مي توانند توانايي هاي خود را نشان دهند.
از نظر اين کارشناسان، دختر و پسر با هم فرقي ندارند. هر دو فرزند و يادگار پدر و مادر هستند. هر دو انسان و قابل ترقي و تکامل هستند. دختر نيز اگر با تعليم و تربيت صحيح پرورش يابد، فرد برجسته اي خواهد شد که مي تواند نسبت به اجتماع خدمات ارزنده اي انجام دهد و پدر و مادرش را سر افراز کند. آنان که ميان دختر و پسر تفاوتي قائل نمي شوند، معتقدند: دختر نسبت به پدر و مادر دلسوزتر است. وقتي پسر بزرگ شد و استقلال پيدا کرد، غالباً به پدر و مادر چندان توجهي ندارد و اگر موجب آزارشان نشود، نفعي هم به حالشان نخواهد داشت. ليکن دختر در همه حال نسبت به آنان مهربان و دلسوز خواهد بود؛ مخصوصاً اگر پدر و مادر بين دختر و پسر فرق نگذارند و حقوق دختران را پايمال نسازند، هميشه محبوب و محترم خواهند بود.
يکي از طرفداران فرزند دختر مي گويد: از نظر اقتصادي، دختر کم خرج تر از پسر است، زيرا غالباً مدت توقفش در خانه ي پدر کمتر است، مدت کمي در خانه مي ماند و وقتي ازدواج کرد، ديگر کاري با پدر و مادر ندارد؛ ليکن پسر مدت هاي مديد بلکه تا آخر عمر سربار پدر و مادر است. آنها ناچارند مخارج تحصيلش را بپردازند، شغل مناسبي برايش پيدا کنند، مخارج دو سال خدمتش را بدهند، آنگاه برايش عروسي بگيرند، خانه، اسباب منزل، خرج عروسي و مهريه ي زن را تهيه کنند، پس از آن هم هر وقت محتاج شد، باز هم سربار آنها خواهد شد.
به اعتقاد يک پدر، زن و مرد هر دو در مورد دختر دار شدن شريکند. ممکن است زن به شوهرش اعتراض کند که چرا دختر آوردي؟ ولي واقعيت مطلب اين است که هيچ کدام تقصير ندارند. يک مرد خردمند و عاقل وقتي مي شنود که دختردار شده، نه تنها اندوهگين نمي شود؛ بلکه بايد اظهار شادماني کند، بايد نسبت به همسرش نوازش و دلجويي بيشتري به عمل آورد و حتي در صورت امکان، هديه اي نيز تقديمش کند، تولد نوزاد را جشن بگيرد و اگر همسرش از دختردار شدن ناراحت است، دلداريش بدهد و بلا برهان و منطق به او بفهماند که دختر و پسر فرقي ندارد.
مردي نزد رسول(ص) بود که اطلاع يافت خدا دختري به او داده است. از اين خبر رنگش تغيير کرد. پيغمبر فرمودند:«چرا رنگت متغير شد؟» مرد در جواب گفت: «هنگامي که خارج مي شدم، همسرم در حال وضع حمل بود، اکنون خبر رسيد دختري به دنيا آورده.» رسول اکرم فرمودند: «زمين جايش مي دهد و آسمان سايه بر سرش مي افکند و خدا روزيش مي دهد و گل خوشبويي است که از آن استفاده مي کني.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید