همه مي دانيم نخستين کسي که در برابر خدا ايستاد و نافرماني کرد، شيطان بود اما مي دانيد شيطان به چه جرمي از درگاه خداوند رانده شد؟سجده نکردن به آدم ؟ ايستادن مقابل خدا؟ خير!در منابع ديني ما آمده اصلي ترين گناه ابليس تکبرورزي بود. آخر شيطان با تمام کوچکي اش ،مقابل عظمت خدا به چه چيز نازيد و با تکيه بر کدام هنرش اين چنين تکبر به خرج داد ؟دروغ چرا؟ تکبر درد بسياري از ا انسان ها نيز هست. اصلاً چه معني دارد که وقتي در زمين راه مي روي، پشت چشم نازک کني و فکر کني از دماغ فيل افتاده اي ؟مگر خدا نگفته «ان اکرمکم عند الله اتقيکم»؟پس چرا براي دنيا مغرور مي شويم و توهم خود بزرگ بيني پيدا مي کنيم؟
واژه تکبر را بيشتر عالمان لغت به صورت واحد ترجمه کرده اند. علامه دهخدا در لغتنامه اش در اين باره مي نويسد؟ «کبر يعني برتري، خود پسندي . کوچک شمردن ديگران و بزرگ دانستن خود». در معناي استکبار هم گفته اند :«طلب تکبر و خود بزرگ بيني کردن». شايد برايتان جالب باشد بدانيد که تکبر و مشتقاتش بيش از 57بار در قرآن تکرار شده است . خداوند با اين کار به همه مردم ثابت کرده که به هيچ وجه با تکبر کنار نمي آيد . عاقبت شيطان را که فراموش نکرده ايد؟!
حالا ديديد عجب خصلت وحشتناکي است؟ اصلاً به همين دليل است که خدا در آيه 18سوره لقمان تکليف را روشن کرده و گفته :«پسرم !با بي اعتنايي از مردم روي مگردان و مغرورانه بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد.» همين موضوع در آيه 37سوره اسرا هم آمده است :«و لَا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحا إِنَّکَ لَن تَخرِقَ الأرضَ وَلَن تَبلُغَ الجِباَلَ طَولا /و در زمين با کبر و سرمستي راه مرو زيرا هر گز نمي تواني زمين را بشکافي و در بلندي به کوه ها نمي رسي».
امير مومنان علي (ع) در «خطبه قاصعه »نهج البلاغه با اشاره به آيه 34سوره بقره درباره نکوهش کبر و خود برتر بيني چنين مي گويد :«پند و عبرت گيريد به آنچه خداوند با ابليس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولاني و تلاش و کوشش هاي او را که 6هزار سال بندگي خدا کرده بود، به دليل ساعتي تکبر ورزيدن بر باد داد. با اين حال چه کسي بعد از ابليس مي تواند از کيفر خدا در برابر انجام همان معصيت مصون بماند؟ نه! هرگز ممکن نيست خداوند، انساني را به بهشت بفرستد، در برابر کاري که به خاطر آن فرشته اي را از بهشت رانده است. حکم خداوند درباره اهل آسمان و زمين يکي است».
حالا که اين همه از ناپسند بودن تکبر گفتيم، خوب است بدانيد که خداوند در قرآن جايگاه متکبران را هم روشن کرده است؛ موتورخانه جهنم! در آيه 76سوره غافر آمده است: «از درهاي دوزخ در آييد، در آن جاودان بمانيد، چه بد است جاي متکبران». امام باقر (ع)هم در شرح اين آيه فرموده اند :«کسي که به مقدار ذره اي کبر در قلبش وجود داشته باشد، داخل بهشت نمي شود .»خلاصه کلام اينکه تکبر فقط مخصوص خداست. «خداوند فرموده کبريا و بزرگي شايسته من است. هر که خواهد در يکي از اينها با من برابري کند او را به جهنم خواهم افکند»؛ اين سخن پيامبر (ص)است . با اين حساب، تکبري که انسان دارد، جز خواري و توهم چيز ديگري نيست.
سقوط!
حالا ديديد عجب خصلت وحشتناکي است؟ اصلاً به همين دليل است که خدا در آيه 18سوره لقمان تکليف را روشن کرده و گفته :«پسرم !با بي اعتنايي از مردم روي مگردان و مغرورانه بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد.» همين موضوع در آيه 37سوره اسرا هم آمده است :«و لَا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحا إِنَّکَ لَن تَخرِقَ الأرضَ وَلَن تَبلُغَ الجِباَلَ طَولا /و در زمين با کبر و سرمستي راه مرو زيرا هر گز نمي تواني زمين را بشکافي و در بلندي به کوه ها نمي رسي».
امير مومنان علي (ع) در «خطبه قاصعه »نهج البلاغه با اشاره به آيه 34سوره بقره درباره نکوهش کبر و خود برتر بيني چنين مي گويد :«پند و عبرت گيريد به آنچه خداوند با ابليس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولاني و تلاش و کوشش هاي او را که 6هزار سال بندگي خدا کرده بود، به دليل ساعتي تکبر ورزيدن بر باد داد. با اين حال چه کسي بعد از ابليس مي تواند از کيفر خدا در برابر انجام همان معصيت مصون بماند؟ نه! هرگز ممکن نيست خداوند، انساني را به بهشت بفرستد، در برابر کاري که به خاطر آن فرشته اي را از بهشت رانده است. حکم خداوند درباره اهل آسمان و زمين يکي است».
ريشه غرور،کفر است
حالا که اين همه از ناپسند بودن تکبر گفتيم، خوب است بدانيد که خداوند در قرآن جايگاه متکبران را هم روشن کرده است؛ موتورخانه جهنم! در آيه 76سوره غافر آمده است: «از درهاي دوزخ در آييد، در آن جاودان بمانيد، چه بد است جاي متکبران». امام باقر (ع)هم در شرح اين آيه فرموده اند :«کسي که به مقدار ذره اي کبر در قلبش وجود داشته باشد، داخل بهشت نمي شود .»خلاصه کلام اينکه تکبر فقط مخصوص خداست. «خداوند فرموده کبريا و بزرگي شايسته من است. هر که خواهد در يکي از اينها با من برابري کند او را به جهنم خواهم افکند»؛ اين سخن پيامبر (ص)است . با اين حساب، تکبري که انسان دارد، جز خواري و توهم چيز ديگري نيست.
ايستادن مقابل خدا
1ـ تکبر مقابل خدا: اگر تکبر در مقابل خداوند باشد، منجر به نافرماني پروردگار مي شود که مساوي با عدم تسليم خواهد بود و اين همان بي ايماني است. کسي در مقابل خداوند تسليم است که تکبر نداشته باشد. اين موضوع در آيه 60سوره غافر مورد اشاره قرار گرفته است؛ «پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت کنم. در حقيقت کساني که از پرستش من کبر مي ورزند، به زودي خوار در دوزخ در مي آيند.» اصلا همه اين آتش ها از کنده بي نيازي بلند مي شود. گاهي بنده نسبت به خدا دچار غرور مي شود، يعني وقتي انسان تصور کند که بي نياز است به خودش مغرور مي شود و فکر مي کند از عالم و آدم برتر است . قرآن کريم درباره اين افراد مي گويد: «کساني که سراي ديگر را باور نمي کنند، دل هايشان انکار کننده است؛ ايشان تکبر کنندگان اند .» در آيات 6و7سوره علق آمده : «آدمي همين که خود را بي نياز ببيند، سرکشي مي کند». همين حس خود برتربيني لعنتي است که انسان را به سقوط مي کشاند. همين قضيه هم بود که باعث تکبر ابليس رجيم شد . آيه 12سوره اعراف را بخوانيد: «خداوند به ابليس فرمود: چه چيز تو را باز داشت از اينکه به آدم سجده کني ؟گفت من از او بهترم ؛ مرا از آتش آفريدي و او را از گل ».يکي ديگر از متکبراني که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، فرعون است که مقابل خدا تکبر کرد. در آيه 24سوره نازعات آمده است : «فرعون گفت که من پروردگار برتر شما هستم».
2ـ تکبر مقابل پيغمبر: دومين نوع تکبر، مقابل پيامبر خدا شکل مي گيرد . اتفاقاً همين تکبر نوع دوم بود که باعث شد رسالت بسياري از پيامبران الهي نتيجه مطلوب را نداشته باشد . بيشتر پيامبران خداوند از افراد فقير و متوسط جامعه بودند و به همين دليل ثروتمندان خود را برتر از آنها مي دانستند . آيه 47سوره مومنون به همين موضوع اشاره مي کند. آنهايي که به موسي و هارون ايمان نمي آوردند، مي گفتند: «انُوءمِنُ لِبَشَرَينِ مِثلُنا /آيا ما به دو انسان که همانند خودمان هستند، ايمان بياوريم ؟» قوم نوح (ع)هم با همين توجيه از ايمان سرباز مي زدند. در قرآن کريم چنين آمده است: «قوم نوح به يکديگر مي گفتند اگر از بشري که همانند خودتان است، اطاعت کنيد، به يقين زيانکاريد». تکبر نسبت به پيامبران مانع از ايمان آوردن است. همان طور که کفار قريش در برابر پيامبر اسلام تکبر کردند. گروهي از آنها پيامبري ايشان را قبول داشتند. ولي به خاطر تکبرشان نمي توانستند به آن اقرار کنند . افراد ديگر هم به دليل تکبر بيش از اندازه، پيامبري ايشان را از پايه و اساس انکار کردند!
تکبر نوع سوم
مرحوم ملامحسن فيض کاشاني، عوامل ايجاد تکبر را در چند چيز بيان کرده است: «اولين عامل ايجاد تکبر، علم است. امام باقر (ع)درباره افت علم فرموده اند: «آفَه العِلمِ الخِيَلَاءُ /افت بزرگ علم تکبر است». دومين عامل تکبر و خود برتر بيني، اعمال نيک است. تاريخ ثابت کرده که برخي از عابدان، به وسيله تکبر سقوط کرده اند. ثروت نيز مي تواند عامل خود بزرگ بيني و حقير دانستن مردم باشد. گروهي نيز به نسب و شجره خود فخر مي فروشند، در حالي که اسلام همه اين موارد را رد مي کند. نقل شده که روزي ابوذر در حضور پيامبر اکرم (ص)به کسي گفت: «يَابنَ السَّودَاءِ»/اي فرزند زن سياه!».پيامبر اکرم (ص)فرمود :«ابوذر !آرام باش کسي که مادرش سفيد است، برکسي که مادرش سياه پوست است، هيچ برتري ندارد ».ابوذر متوجه اشتباه خود شد. براي جبران، روي زمين دراز کشيد و به آن مرد گفت: «برخيز و پايت را روي صورت من بگذار !» خداوند در قرآن فرموده که با تقوا ترين شما، برتر ين بنده من است». البته موارد ديگي هم در ايجاد تکبر موثر است، مثل زيبايي و زور بازو. اتفاقاً قرآن مي فرمايد که قوم عاد به دليل تکبر نابود شدند . در آيه 15سوره فصلت مي خوانيم : «قوم عاد روي زمين به ناحق تکبر ورزيدند و گفتند چه کسي از ما نيرومندتر است؟». گاهي هم زيادي همراهان و اطرافيان باعث ايجاد تکبر مي شود. نقل است که نبي اکرم (ص)روزي به سوي بقيع مي رفت و اصحاب هم به دنبال ايشان حرکت مي کردند. ناگهان حضرت توقف کرد و به اطرافيان دستور داد که جلوتر حرکت کنند. دليل اين رفتار را از حضرت پرسيدند، فرمود: «صداي کفش هاي شما را شنيدم، ترسيدم که در روحم تکبر ايجاد شود؛ بهتر است شما جلوتر حرکت کنيد».
به چه مينازي؟
تواضع؛ راه درمان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید