فردی که دورو است از شخصیت ناسالمی برخوردار است و عزت نفس (احساس ارزشمندی) ضعیفی از خود دارد و در نتیجه اعتماد به نفس او پائین است؛ به استعدادهای بالقوه و بالفعل، کرامتها و فضیلتهایی که خداوند به او ارزانی داشته توجه ندارد؛ بنابراین احساس فقر (مادی و روحی)، میکند؛ به همین خاطر از ترفند دورویی و... استفاده میکند تا جلب توجه بیشتری کند؛ بیشتر مقبولیت اجتماعی داشته باشد؛ و در سایه آن به منافع مورد دلخواه خودش برسد. به همین خاطر است که در روایت داریم نفاق انسان ناشی از ذلت و کمبود شخصیتی است که فرد در خود احساس میکند. پس در درمان نیز باید به این امور دقت داشت و با تقویت این ابعاد به او کمک کرد. هر چهره و زبانی که فرد دورو از خود نشان میدهد در خصلتی زشت و ناپسند ریشه دارد. زبان بدگو ریشه در دشمنی و کینه و حسد دارد و زبان تملق و ستایش، ریشه در طمع و ترس دارد. این دو حالت و دو زبان متضاد سبب پیدایش نفاق و رشد آن در وجود شخص میشود.
راههای درمان:
الف: بیان آثار ناخوشایند این صفت:
1. سلب اعتماد برای فرد دورو تبیین داریم که او با این صفتش از چشم دیگران میافتد و کسی به او اعتماد پیدا نمیکند چون همیشه احساس میکنند او با آنها صادق نیست.
2. تنفر: افراد جامعه نسبت به کسی که ظاهر و باطنش یکی نیست احساس تنفر دارند و با او دوست نمیشوند و حتی او را از خود طرد میکنند.
3. عذاب اخروی در روایتها این افراد را بدترین افراد شمردهاند و بیان شده که این افراد با دو زبان از آتش محشور میشوند.
4. عدم آسایش روحی چون افراد دورو به خاطر ترس، طمع، حسد، و ... از آرامش روحی برخوردار نیستند و با خود در تعارض هستند.
ب: بیان آثار خوشایند صداقت و یکرویی:
1. اعتماد دیگران به او جلب میشود و امین دیگران میشود.
2. از حمایت دیگران حتی در غیابش برخوردار است.
3. محبوب خدا واقع میشود.
4. آرامش روحی خوبی در سایه این صفت پیدا میکند چون حالت تعارضی (به خاطر دو زبان) ندارند.
ج: تقویت بینش و باورهای دینی:
فردی که باورهایش ضعیف است به داشتههای دیگران طمع دارد به دست دیگران در نیازها نگاه میکند به خاطر اینکه دیگری چیزی دارد نسبت به او احساس حسادت میکند و یا به خاطر از دست دادن امور مادی همیشه در ترس است اما کسی که به خداوند حکیم، قادر، توانا، عالم، مهربانتر از مادر، و... اعتماد و اعتقاد دارد هیچگاه احساس ترس نمیکند و از او خواستههایش را طلب میکند.
شیوههای برخورد با او:
شیوه برخورد با این افراد باید بسیار حساس باشد.
1. به صورت مستقیم به او توصیه نکنید.
2. جملات و پندهای خود را در قالب غیر امری بیان دارید.
3. در جمع و حضور دیگران در مورد صفتش با او حرفی نزنید.
4. با بیان صمیمی و دوستانه با او سخن بگوئید.
5. در یک برخورد و جلسه بیش از یک نکته به او نگویید چون از صفت به تدریج در او ریشه دوانده و باید به تدریج و گذشت زمان اصلاح شود.
6. به او کتب اخلاقی بدهید و یا نوار سخنرانی و موعظه در این زمینه برایش تهیه کنید. (به شکل غیر مستقیم) به او هدیه دهید.
7. الگوهای دورو را از او دور کنید و در عوض او را با الگوهای صادق آشنا سازید.
8. با سخنان تدریجی و معاشرتهای کوتاه مدت باورهای دینی را در او تقویت سازید....
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید