یکی از دلایل اختلاف میان زن و شوهر این است که یکی خود را جای دیگری میگذارد و نمیخواهد انداموار بودن جهان هستی و از جمله خانواده را که یکی از اعضای جهان آفرینش هست، بپذیرد. زن، در صورتی میتواند همسر موفقی باشد که در جایگاه زنانگی خود قرار بگیرد و مرد، در صورتی میتواند همسر توانایی باشد که از جایگاه مردانگی خود خارج نشود.
طبق استعدادهای طبیعی مرد و زن، هرکدام وظیفهای به دوش دارند. زن به جهت احساسات لطیفی که دارد، باید مدیریت عاطفی خانه را بر دوش بگیرد. این، کم وظیفهای نیست. خانه بیعاطفه، خانه ارواح است. زندگی در خانهای که پر از امکانات رفاهی است؛ اما بیبهره از عاطفه، زندگی نیست؛ مرگ تدریجی است. وظیفه مرد هم مدیریت اقتصادی و منطقی خانه است؛ آن هم به جهت استعدادها و روحیاتی که به طور طبیعی در او وجود دارد. آن گونه که زن از عهده تربیت فرزند برمیآید، مرد نمیتواند؛ زیرا سرمایه لازم برای تربیت، عاطفه بسیار زیاد و لطافت قلب است که مرد در این اندازه از آن برخوردار نیست.
حالا اگر زن بخواهد از این جایگاهی که به طور طبیعی دارا است، خارج شده و مرد هم بخواهد در جایگاه زن قرار بگیرد؛ نهتنها کارها به سامان نمیرسد؛ بلکه به جای کار، خرابکاریهایی شکل میگیرد که درست کردنش کاری است کارستان.
زیبایی اندام انسان در این است که هرکدام در جایی قرار گرفتهاند که باید و کاری را انجام میدهند که باید. اگر روزی گوش بخواهد در جای چشم قرار بگیرد و به جای شنیدن ببیند، هم قیافه انسان خندهدار میشود و هم اینکه نمیتواند ببیند. انداموار بودن عالم خلقت، یعنی همین. زن باید زنانگی کند و مرد، مردانگی و اصلاً زیبایی زندگی در این است که هرکدام کار خود را انجام دهند.
زنی که در جایگاه مردانگی قرار میگیرد، علاوه بر آنکه نظم طبیعی خانواده را بر هم میزند، نمیتواند از عهده جایگاه جدید خود برآید؛ زیرا در طبیعت او چنین سرمایهای نیست. باید انداموار بودن جهان آفرینش را پذیرفت که هر چیزی به جای خویش نیکو است.
به نظر میرسد در تنظیم شغلها هم باید این نکته را در نظر گرفت؛ یعنی به جای این که یک مرد در رشته مامایی درس بخواند و یک زن در رشته معدن، رشتههای زنانه که مخاطب مستقیم آن، زنها بوده و یا نیازمند روحیه لطیف و عاطفی میباشد را برای زنان و رشتههایی که نیازمند یک روحیه لطیف نبوده و گاهی محتاج یک روحیه خشن هستند را برای مردان انتخاب کنیم.
یک زن باید بپذیرد که کمال او در رشد استعدادهای خود او است و یک مرد هم باید قبول کند، در صورتی کامل میشود که به استعدادهای خود توجه کند. همیشه باید این ضربالمثل را در ذهن داشت که «کلاغ آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خود را هم فراموش کرد».
اگر این نگاه را پذیرفتیم، دیگر زن خواهان حضور مردانه در عرصه جامعه نخواهد بود و هنگامی که در خدمت خانواده و مدیریت داخلی آن قرار میگیرد، احساس شکست و عقبماندگی نمیکند؛ بلکه خود را در مسیر رشد و کمال میبیند که واقعاً هم همین طور است. چنین زنی ارزشش از هزار مردی که در انجام وظیفه خویش کوتاهی میکنند بیشتر است. کار در خانه به قدری ارزش دارد که ذرهای از آن فراموش نشده و برای کوچکترین کارها بزرگترین پاداشها داده میشود.
یکی از احادیثی که میتواند شاهد خوبی بر این مدعا باشد، حدیث اسماء بنت یزید میباشد که در ذیل میآید:
روزی پیامبر خدا(ص) در جمع اصحاب نشسته بود که اسماء بنت یزید آمد و گفت: «پدر و مادرم به فدایت! من فرستاده زنها به سوی شما هستم. جانم به قربان شما! میدانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که سخن مرا بشنود؛ مگر آنکه با من همعقیده است. خداوند تو را به حق به سوی مردان و زنان فرستاد و ما هم به تو و خدایی که تو را فرستاد ایمان آوردیم. ما زنان، محدود و محصوریم و پایه و رکن خانههای شما هستیم، خواهشهای شما را برآورده میسازیم و فرزندان شما را باردار میشویم؛ اما شما مردان بر ما برتری دارید؛ زیرا نماز جمعه و جماعت میخوانید، به عیادت بیماران میروید، تشییع جنازه میکنید و پشت سر هم به حج میروید. بالاتر از همه اینها جهاد در راه خدا است. هرگاه مردی از شما برای حج یا عمره یا جهاد از خانه بیرون میرود، ما اموال شما را حفظ میکنیم و لباسهایتان را میبافیم و فرزندانتان را تربیت میکنیم. پس ای رسول خدا! آیا ما در ثواب کارهای شما شریکیم؟».
پیامبر خدا(ص) با تمام صورت رو به اصحاب کرده، فرمود: «آیا تا به حال شنیده بودید زنی به این خوبی درباره پرسش از امور دینی خود سخن بگوید؟».
اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا! ما گمان نمیکردیم که زنی تا بدین اندازه برسد.»
سپس حضرت رو به اسماء کرد و فرمود: «ای زن! برگرد و به زنانی که تو را فرستادهاند اعلام کن که خوب شوهرداری کردن هر یک از شما و به دست آوردن رضایت شوهر و پیروی کردن از او با همه کارهایی که برای مردان برشمردی برابری میکند».
اسماء با شنیدن این سخن در حالی که لاالهالاالله الا الله و تکبیر میگفت بازگشت.
البته این بدان معنا نیست که مرد پای خود را از کارهای خانه بیرون بکشد و در خانه کمککار زن نباشد؛ بلکه به جهت قوت جسمانی که خداوند به مرد عطا نموده، باید علاوه بر کارهای بیرون از خانه، در کارهای داخلی هم با زن همکاری کند. همکاری مرد در خانه علاوه بر اینکه موجب انس و الفت بیشتر زن و شوهر با یکدیگر میشود، پاداشی اخروی برای مرد در پی خواهد داشت که در مسیر رسیدن او به هدف آفرینش نقش به سزایی دارد. پس نباید برای پر نگه داشتن کانون خانه از معنویت از این عبادت بزرگ غافل شد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید