دختر جوان بعد از پدر و مادرش داخل شد، با صدایی آرام سلام کرد و کنارشان نشست. برای مشاوره ازدواج آمده بودند. پدر آغازکننده گفتوگو بود: «21 سال دارد و دانشجوی رشته جامعهشناسی است. خیلی دختر خوبی است؛ مؤمن و مهربان و با ادب. هنوز دیپلم نگرفته بود که خواستگارها امانمان را بریدند.» چهره دختر از شرم سرخ شد، سرش را پایین انداخت و انگشتانش را در هم فرو برد. «گفتم تا وارد دانشگاه نشود و درسش را بهجایی نرساند، دست نگه داریم. حالا یک سالی است که هم من و مادرش و هم خودش راضی شدهایم که به خانه بخت برود. سه نفر از طرف دوستان و فامیل معرفی شدند که یا ما نپسندیدیم یا آنها. یک نفر هم در دانشگاه به خودش پیشنهاد کرده بود که قبول نکردیم، چون با رویه ما جور درنمیآمد. اما با این آخری بیشتر از بقیه پیش رفتهایم.»
پرسیدم: «منظورتان از اینکه خیلی پیش رفتهاید چیست؟»
مادر پاسخ داد: «سه بار پسر با خانوادهاش به خانه ما آمدند و دو بار هم ما به آنها سر زدیم. در هر مرحله، زهرا و امیر بیشتر از یک ساعت خصوصی صحبت کردند.»
* امیر آقا چند سال دارد؟
- 24 ساله است، مهندسی خوانده و تازه سربازیاش تمام شده.
* بهتر نیست چند جلسه در محیطهای عمومی با هم بیرون بروند و گفتوگو کنند؟
زهرا سرش را بلند کرد و با لبخند گفت: «این کار را کردهایم. حدود دو ماه است که هفتهای دو- سه جلسه با هم بیرون میرویم: پارک، رستوران و مراکز خرید.»
پدر صحبت دختر را قطع کرد و گفت: «البته با هم محرم شدهاند.»
* یعنی عقد رسمی کردهاید؟
- عقد رسمی که نه، صیغه محرمیت خواندهاند، تا اگر بیرون میروند و حرفی میزنند، گناهی نکرده باشند! اگر خدا بخواهد عقد رسمی را گذاشتهایم برای بعد از مشورت با شما.
* چه کمکی میتوانم بکنم؟
- مادر جواب داد: «زهرا حرف مرا قبول ندارد، اما من فکر میکنم این پسر خیلی زودرنج و عصبی است. پدر و مادرش را تا اندازهای میشناسیم، ولی نمیدانیم خودش از نظر اخلاقی چقدر سالم است.» دختر چهرهاش را درهم کشید و با صدایی بغضآلود گفت: «چند بار بگویم، امیر اصلاً عصبی نیست و از هرکسی که فکر میکنید بهتر و سالمتر است.»
زهرا را برای آزمونهای روانشناختی به اتاق دیگری راهنمایی کردم و از او خواستم تا جلسه بعد که با امیر میآید تا او هم آزمونهایش را بدهد، هرچه از خواستگارش میداند برایم بنویسد و بیاورد.
بعد از رفتن دختر، از پدر و مادر پرسیدم: «جاری کردن صیغه محرمیت بین این دو چه اهمیت و فایدهای داشته؟» پدر پاسخ داد: «میدانم که شما روانشناسی متدینی هستید و از احکام شرع آگاهید. اگر بگوییم دو جوان با هم بیرون نروند و فقط در خانه صحبت کنند، به شناخت دقیق نمیرسند. اگر هم بیرون بروند، باید ساعتها کنار هم بنشینند، و نگاه چهره به چهره و صمیمیت را دین اسلام اجازه نمیدهد.»
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛ خواستگاری تا عقد دائم؛ عقد دائم تا ازدواج.
* فکر نمیکنید، این محرم شدن به علاقه زیاد و وابستگی عاطفی کشیده شود و وابستگی عاطفی جلوی روشنگری عقل را بگیرد؟
مادر با تکان دادن سر، سخن مرا تصدیق کرد: «اینطور هم شده. دیدید که زهرا چطور از امیر دفاع میکرد، در حالی که به خدا قسم، برای من ثابت شده که این پسر اخلاق خوبی ندارد. زود عصبانی میشود و حتی جلوی من سر دخترم داد میکشد. اما جرئت ندارم کوچکترین ایرادی از او بگیرم.» پدر که احساس کرد لبه تیز اعتراضها بهسوی اوست، از لای دفترش، بریده روزنامهای درآورد و روی میز گذاشت و با لحنی تند و قاطع گفت: «اجازه بدهید این چند سطر را از روزنامه برایتان بخوانم.»
دختر جوانی که همسرش یک ساعت پس از جاری شدن خطبه متواری شده بود برای روشن شدن تکلیف زندگیاش به دادگاه مراجعه کرد. و ابراز کرد یک هفته بعد از عقد تماس گرفت و گفت به خاطر اینکه موهای سر من بیرنگ است نمیتواند با من زندگی کند. »
پدر ادامه داد: «حالا اگر این دو قبل از عقد رسمی، عقد موقت خوانده بودند و پسر موهای دختر را دیده بود، این مشکل پیش نمیآمد که متواری شود و طبق قانون 250 سکه به دختر بپردازد. دختر بیچاره هم این طور سرگردان به این در و آن در نمیزد.»
میدانید که حد ارتباط در عقد موقت مشروط به شرایطی است که هنگام جاری شدن صیغه نکاح ذکر میشود. شرط کردهام که حداکثر میتوانند دست هم را بگیرند.
* نمیگویم این رفتوآمدها حتماً به تماسهای پیشرفته جسمی میرسد، اما همانطور که همسرتان توضیح داد و شما هم تا اندازهای متوجه هستید، رفت و آمدهای زیاد، بدون احساس گناه و نگرانی از تماسهای حتی سطحی، وابستگی عاطفی زیادی میآورد. آنوقت اگر پسر ایرادی داشته باشد، مشکل میتوان دختر را قانع کرد.
- پس نظر شما چیست؟
* * بلند شدم و از کتابخانه کوچک محل کارم چند کتاب را برداشتم و روبهرویشان نشستم.
- این کتاب «احکام ازدواج» تألیف سیدمجتبی حسینی است که مطابق با نظر ده تن از مراجع تقلید تنظیم شده. اجازه بدهید بدون ذکر اسامی مراجع بزرگوار، چند حکم شرعی را بخوانم.
1- مرد میتواند به دست و صورت و پاها، مو و مقداری از بدن (مانند گردن و بالای سینه) دختری که قصد ازدواج با او را دارد نگاه کند. 2- نگاه کردن به قسمتهای یادشده با شرایط زیر جایز است: بهقصد لذت و ریبه (ترس افتادن در گناه) نباشد. برای آگاهی از وضع جسمانی دختر باشد. (پس اگر از حال او آگاه است، نگاه بر او جایز نیست.) مانعی برای ازدواج در میان نباشد. (مثلاً دختر شوهر نداشته باشد.) احتمال بدهد دختر او را رد نمیکند.
خلاصه آنکه دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: مرحله اول: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛ مرحله دوم: خواستگاری تا عقد دائم؛ مرحله سوم: عقد دائم تا ازدواج.
در عرف جامعه، کارکرد مرحله اول شناخت و تصمیمگیری است که از طریق گفتوگوهای رسمی، بررسی و تحقیقات و نیز، مشاوره و نظرخواهی از روانشناس به دست میآید.
با محرم شدن، به خاطر افزایش علاقهها و وابستگیها به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه در صورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
مرحله دوم نامزدی نام دارد که عدهای از نویسندگان کتابهای مربوط به همسرگزینی برای آن چند فایده ذکر کردهاند:
1. افزایش محبت و همدلی
2. تهیه امکانات
3. یادگیری مهارتهای مربوط به زندگی مشترک
4. آگاهی از روحیات و خصوصیات هم برای تفاهم و سازگاری بیشتر
5. آماده شدن برای جدایی از خانواده پدری
6. تصمیمگیری برای انجام مراسم عقد و ازدواج
7. پیدا کردن شناختهای دقیقتر بهمنظور ادامه زندگی یا در مواردی قطع رابطه.
گروهی از افراد متدین و برخی از نویسندگان، خواندن صیغه محرمیت را که همان عقد موقت است، در این دوره پیشنهاد میکنند. دو نفر که شناخت کاملی از هم پیدا کردهاند، میتوانند در مرحله دوم به شش مورد از فواید هفتگانهای که یاد کردیم دست یابند، و اگر به اطمینان و شناخت دقیقی نرسند، بدانند که با محرم شدن، به خاطر همان افزایش علاقهها و وابستگیها به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه در صورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
استاد ابراهیم امینی، عالم و فقیه زمان آگاه معاصر، نیز همین نظر را در کتاب «جوان و همسرگزینی» تأیید میکنند: «دوره بعد از خواستگاری نامزدی نام دارد و مراد آن است که دختر و پسر به همدیگر وعده دادهاند که در آیندهای نزدیک، مراسم عقد و خطبهخوانی را انجام دهند و زن و شوهر باشند. در دوران نامزدی دختر و پسر محرم نیستند و شرعاً حق تمتع و لذتجویی ندارند.» (ص 176).
پدر در حالی که آشکارا ناراحت بود، برخاست و در حال خداحافظی گفت: «پس ما، از روی ناآگاهی به کار خودمان گره انداختیم.» با لحنی آرام گفتم: «امیدوارم این طور نباشد و این دو نفر واقعاً مناسب هم باشند.
در جلسههای بعد، امیر و زهرا را خصوصی و با هم میبینم. شما هم سعی کنید با صبر و دقت، درباره او و خانوادهاش، از حدود پنج سال پیش تاکنون، تحقیق کنید و نتیجه را به من برسانید.
تصمیمگیری در ازدواج باید با مشورت و همفکری سه رکن باشد: «دختر و پسر، والدین آن دو، و مشاور روانشناس.»
در گنجینه صوتی تبیان مباحث مختلف پیش از ازدواج از زبان حجه الاسلام دهنوی به شما ارائه میگردد.
همچنین پیشنهاد میکنیم کتاب آیین همسر داری از استاد ابراهیم امینی را در کتابخانه تبیان مطالعه نمایید.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید