تحول و شکل گیری عزت نفس در کودکان
هم چنانکه کودکان از خود درکی پیدا میکنند و هویت خود را مییابند تلویحاً برای خصوصیات خود ارزش مثبت یا منفی قائل میشوند. مجموعاً این ارزیابیهایی که کودک از خود میکند عزت نفس او را تشکیل میدهد.
عـزت نفس بالا یـکی از پشتوانههای محـکمی اســت کـه میتواند کـودک را در مقابل چالشهای دنیای خـارج استوار سازد. به نظر میرسد کـودکانی که احساس بهـتری نسبت به خودشان دارند، راحتتر میتوانند از پس مشکلات بر بیایند و در برابر فشارهای منفی خیلی راحتتر از سایرین مـقاومت میکنند. آنها بیشتـر لبخند میزنند و از زندگی لذت بیشتری میبرند. این نوع کـودکان واقـع گرا هستند و عموماً خوش بین میباشند.
از سوی دیگر کودکانی که دارای عزت نفس پایینی هستند، هر چالش کوچکی میتواند سبب ایجاد استرس، اضطراب و ناامیدی در آنها شود. کودکانی که به خود اعتماد ندارند، بهسختی میتوانند برای مشکلات خود راه حلهای کاربردی پیدا کنند. اغلب افکار منفی نظیر: "من آدم خوبی نیستم" یا "نمیتوانم هیچ کاری را بهخوبی انجام دهم" به سراغ آنها میآید و سپس بهصورت افرادی غیرفعال و افسرده در میآیند. فقط کافی است با یک چالش روبرو شوند، اولین واکنشی که نشان میدهند: "من نمیتوانم" است.
به نظر میرسد کـودکانی که احساس بهـتری نسبت به خودشان دارند، راحتتر میتوانند از پس مشکلات بر بیایند و در برابر فشارهای منفی خیلی راحتتر از سایرین مـقاومت میکنند
البته اشاره این نکته ضروری به نظر میرسد که عزت نفس خودپنداری نیست، زیرا ارزیابی در آن دخالت دارد. خودپنداری مجموعهای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت.
ممکن است برخی از بخشهای خودپنداری خوب یا بد تلقی شود ولی بعضی از بخشها نه خوب تلقی شود و نه بد. اینکه کسی موی سیاه یا صدای نرمی دارد بخشی از خودپنداری است ولی این خصوصیات نه مثبت هستند و نه منفی. از طرف دیگر عزت نفس به ارزیابیهای فرد از خصوصیاتش اطلاق میشود. مثالی ممکن است این تمایز را روشن نماید. یک پسر بچه هشت ساله ممکن است از خودش این تصور را داشته باشد که زیاد دعوا میکند. اگر برای این توانایی در راه انداختن این دعوا ارزش قائل باشد و به خودش حق بدهد این خصوصیت به عزت نفس او میافزاید. ولی اگر از اینکه دائماً دعوا راه انداخته ناخشنود باشد این خصوصیت پرخاشگری او احتمالاً عزت نفس او را کاهش میدهد.
اندازه گیری عزت نفس
وقتی که از کودکان میپرسیم که چقدر خودشان را دوست دارند و یا تواناییهای خود را چگونه ارزیابی میکنند غالباً پاسخهایی میدهند که خالی از جانبداری نیست. اندازه گیری عزت نفس کودکان زیر هفت سال دشوار است. اگر از کودکان پیش مدرسهای سؤال شود که چه احساسی در مورد تواناییهای خود دارند غالباً میگویند که از خود رضایت دارند و در ضمن حالتی حاکی از تعجب و حیرت به خود میگیرند.
کودکان در نه یا ده سالگی موقع ارزیابی خود غالباً گزارشهایی حاکی از دست کم گرفتن خود میدهند و احتمالاً حس مشخص و روشنتری در مورد توانایی خود در حوزههای مختلف دارند.
البته حتی کودکان بزرگتر ممکن است نپذیرند که خصوصیات نامطلوبی دارند و شاید ندانند که خصوصیات معینی از سوی دیگران نامطلوب قلمداد میشود. در مطالعهای ارزیابی کودکان از خود با ارزیابی معلمان و همسالان از آنان مورد مقایسه قرار گرفت. بسیاری از ارزیابیهای کودکان از خود با ارزیابیهای دیگران از آنان همخوان بود ولی تقریباً یک سوم کودکانی که همسالان و معلمانشان آنان را ناتوان یا غیر محبوب ارزیابی کرده بودند خودشان را توانا و محبوب ارزیابی کرده بودند. شاید عزت نفس این کودکان بیش از آن بود که دیگران فکر میکردند و یا اینکه بیش از آن چه واقعاً فکر میکردند تصور مثبتی از خود داشتند.
یکی از مقیاسهایی که برای کاهش تعصب در پاسخ طرح ریزی شده مقیاس استنباط خود برای کودکان است. بر اساس این مقیاس در هر پرسش دو نوع کودک توصیف میشود و از کودکان پرسیده میشود که به کدام نوع تعلق دارند. این مقیاس در اندازه گیری ادراک کودکان از خود در مقایسه با مقیاسهای قبلی با موفقیت بیشتری همراه است.
عزت نفس خودپنداری نیست، زیرا ارزیابی در آن دخالت دارد. خودپنداری مجموعهای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت.
عزت نفس در کودکان چند بعد دارد. هر چند به نظر میرسد که افراد احساس کلی در مورد ارزش خود داشته باشند عزت نفس در قلمرو رفتارهای مختلف فرق میکند. برای مثال بر اساس مقیاس استنباط کودک از توانایی خود برای سه حوزه امتیازهایی در نظر گرفته میشود؛ مهارتهای شناختی، اجتماعی و جسمانی. کودکان خود را در این سه حوزه به نحو متفاوتی در جه بندی میکنند.
البته بزرگسالان ممکن است بتوانند با تأکید بر حوزههایی که کودکان در آن توانا هستند به ایجاد عزت نفس در آنان کمک کند. از سوی دیگر نباید انتظار داشته باشند که ارزیابی مثبت کودک از خود در یک زمینه مستقیماً به قلمروهای دیگر منتقل شود.
از طرف دیگر یکی از دلایل توجه زیادی که به عزت نفس کودکان میشود، این تصور است که ممکن است ضعف بعضی از کودکان در مدرسه ناشی از کمی عزت نفس آنان باشد. چندین برنامه تربیتی برای بالا بردن عزت نفس کودک به این امید طرح ریزی شده است که بتواند عملکرد او را در مدرسه نیز پیش ببرد.
عزت نفس، اطمینان به خود و ارزش قائل شدن برای خود را به همراه میآورد. مردم منطبق با خود انگاره خود و توقعات خودشان و دیگران رفتار میکنند. تصور شخص از خودش، تعیین کننده سرنوشت او خواهد بود. انتقاد مثبت، توجه و حمایت از کودک در ایجاد خودانگاره، دستیابی به یک حس مطلوب انتظار از خود و انگیخته باقی ماندن کمک میکند. هنگام تمجید از فرزندتان با استفاده از تعاریف متنوع میتوانید بر او تأثیر گذاشته و اعتبار بیشتری به او ببخشید. نه فقط این تعاریف، عزت نفس فرزندتان را بهتر میکند، بلکه با استفاده بیشتر از آنها به نحو مثبتتری شاهد رشد کیفیات و عملکردهای خوب در او خواهید بود.
کمک به رشد یک عزت نفس مثبت به دور از محدودیتهای تصور قالبی، گام مهمی در جهت صحیح میباشد. کودکی با عزت نفس خوب، انضباط شخصی بیشتری دارد و برای یادگیری و ارتقای سطح مهارتهایش بهتر انگیخته شده است. برای ارتقای خودانگاره فرزندتان، اعتقاد داشته باشید که او مهمترین کودک دنیاست سپس او را تشویق به قبول این مطلب نمایید.
رشد و شخصیت کودک- تألیف ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید